رفیق علی جوادی در بن بست

از پنجره سایت آزادی بیان، صدای آه و فغان رفیق علی جوادی را می شنوید؟ رفیق علی جوادی در فریاد نامه ای که در سایت آزادی بیان قابل دسترسی است*، به یک سوال پاسخ داده است. سوال این است: “ارزیابی شما از موقعیت سیاسی اجتماعی و جنبشی حزب کمونیست کارگری چیست؟ جایگاه این حزب در سپهر سیاسی اپوزیسیون را چگونه می بینید؟”  

 بیایید به ارزیابیهای رفیق علی جوادی بپردازیم: ۱) گویا این سوال را فعالین پرسیده اند؛ این واقعیت ندارد. طی ۱۵ سالی که از اختلافات رفیق علی با حککا می گذرد، چند رفیق دیگر همراه ایشان چند بار تشکیلات عوض کرده اند و امروز دیگر حتا حاضر نیستند به اسم خودشان سوال بپرسند. من البته علم غیب ندارم، اما این سوال طوری طرح شده است که منویات فکری رفیق علی را علیه حککا و بخصوص رفیق حمید تقوایی را تامین کند. اگرنه، هیچ فعال سیاسی یا اجتماعی یا کارگری یا رسانه ای در یک سوال سه موقعیت سیاسی و اجتماعی و جنبشی یک حزب را یک کاسه نمی کند. و حتا بدتر در ادامه سوال تمام آنچه که رفیق علی از آن فغان دارد را کف دست او بگذارد: جایگاه این حزب در سپهر سیاسی اپوزیسیون. تمام فریاد رفیق علی این است که می گوید حککا با رهبری حمید تقوایی دیگر در صف جنبش کمونیسم کارگری قرار ندارد و به اپوزیسیون راست پرو غرب پیوسته است.

 ۲) رفیق علی حکم داده است که سازمانهایی مانند جبهه ملی، حزب توده، نهضت آزادی و جریانات متعدد فدایی علیرغم اختلافات تاکتیکی و تفاوت پیشینه خود اساسا به یک جنبش واحد اجتماعی متعلق اند. که بدرستی منظورش جنبش ملی-مذهبی است. اما حککا را متهم به کینه توزی و دشمنی با جریانات چپ جامعه کرده است. اگر فدایی ها و راه کارگر بخشی از جنبش ملی-مذهبی هستند، که نوشته ای که هستند و ما هم می دانیم که هستند، پس بیانیه مشترک ندادن با آنها دشمنی با جریانات چپ است؟ اینکه آنها اقتصاد جمهوری اسلامی را نیولیبرال میدانند و ما خصولتی یا نیمه فاشیستی می دانیم، این کینه توزی با چپ است؟ شما واقعا خواستار اعاده حق به چپ هستید و یا سیاهی لشکر برای حمله به حککا و حمید تقوایی لازم دارید؟ 

 ۳) رفیق علی معتقدند که: احزاب می آیند و میروند و بر حسب اینکه چه سیاست، اهداف و اولویتهایی را در هر دوره دنبال میکنند، چهره عوض میکنند.  اولن، تغییر سیاست و اولویت در هر دوره همان تاکتیک است و هیچ حزبی با تاکتیکهای دوره ای ارزیابی نمی شوند، بلکه با تعلق عینی و عملی و سیاسی به اعتراضات اجتماعی ارزیابی می شوند. دومن، تغییر چهره همان تغییر ماهیت نیست و نمی شود ارزیابی اجتماعی؛ آن هم  ارزیابی سیاسی و اجتماعی و جنبشی بطور همزمان. سومن، گیریم این حزب هم درست آمد، و غلط رفت. حالا که غلط میرود وظیفه شما این است که غلط رفتن آن را فریاد بزنی و یا بعنوان یک کمونیست حزب بزنی و راه درست را ادامه بدهی؟ اینجاست که رفیق علی مجبور است اقرار کند که: فریاد امروزم را قبلن هم مطرح کرده بودم، رفتم حزب زدم که راه درست بروم، بعد نشد، و برگشتم به همان حزبی که داشت غلط می رفت، و سعی کردم فرمانش را بگیرم و درست هدایت کنم، باز نشد و باز هم بیرون آمدم. و وقتی رفیق علی به این نتوانستنها اقرار کند، دیگر فریادهای امروزش چیزی جز به بن رسیدن معنا ندارد. شخصا فکر می کنم که همین کار رفیق علی هم، کار درستی نیست؛ چون کسی نباید بن بست خودش را فریاد بزند. و یا آن را بعنوان ارزیابی شکست دیگران جا بزند.

 ۴) اعتراض اصلی و لب ارزیابی رفیق علی از حککا و حمید تقوایی آنجاست که مدعی است: یک حزب وقتی کمونیست کارگری است که مرزبندی سیاسی و اجتماعی روشن و همه جانبه با جنبش های بورژوایی طبقه حاکم، جنبش ملی – اسلامی و جنبش ناسیونالیسم پرو غربی، در تمامی زمینه ها” داشته باشد. اولن، رفیق علی هنوز نمی داند که نمی توان در اعتراضات اجتماعی، و بعنوان مثال معلمان، میان کمونیستها و ملی گراها و پرو غربیها، مرزکشی کرد، ان هم روشن و همه جانبه. و یا شاید هم می داند، اما مجبور است ارزیابی خودش را بر اصولی سوار کند، که دو نفر را قانع سازد. دومن، چگونه است که رفیق علی همپیمانی حزب موسوم به حکمتیست با احزاب و سازمانهای جنبش ملی-اسلامی را، نه می بیند و نه نقد می کند؟ مرزبندی روشن و همه جانبه حزب حکمتیست با راه کارگر و سازمانهای فدایی کجاست؟ مرزبندی آن یکی حکمتیست ها با خط کارگر-کارگریها کجاست؟ سومن، جایگاه دیالوگ و رابطه رسمی میان جریانات مختلف و متضاد اپوزیسیون چه میشود؟ آیا رفیق علی معتقدند که جریانات منتسب به جنبش ملی-مذهبی و ناسیونالیسم پرو غرب باید توسط کمونیستها بایکوت شوند؟

 ۵) ادعای رفیق علی در مورد روی گردانی حککا از سازماندهی انقلاب کارگری و جایگزینی آن با انقلاب همگانی و انقلاب انسانی، ادامه همان دیدن و تصویر برداری از ظاهر و قضاوت بر مبنای چهره است. پشت این ادعا استدلالی و فکت و منطقی نهفته نیست، اگر اتهام نباشد، حکمی بدون اثبات است.

 ۶) ادعای مارکسیسم زدایی و قبلنها حکمت زدایی هم، اتهامی در راستای تسویه حسابهای سیاسی است، که رفیق علی با حمید تقوایی داشته و دارد. 

۷) گویا حککا سرنگونی جمهوری اسلامی را به هدف خود تبدیل کرده و تبلیغ سوسیالیسم را کنار گذاشته است. اما تبدیل آلترناتیو سوسیالیسم به بدیل هژمونیک جنبش سرنگونی، که با تلاشهای پیگیرانه حمید تقوایی در ۱۵ سال اخیر بپیش رفته است، می رود تا سوسیالیسم را به واقعیت در جریان جامعه ایران تبدیل کند. رفیق علی این واقعیت اجتماعی که اعتراضات اقشار مختلف جامعه ایران سوسیالیسم را با نفی وضع موجودشان فریاد میزنند، نمی بیند؛ و در عوض، نبودن پرچمهای سرخ در میان اعتراضات خیابانی را بعنوان ملاک ارزیابی خود قرار میدهد.  

 ۸) رفیق علی نمی خواهد فرمول اپوزیسیون اپوزیسیون نشدن را بفهمد؛ لذا مدعی است که اتخاذ سیاست سازش طبقاتی بجای مبارزه طبقاتی تحت لوای فورمول ما با راستها کشتی نمی گیریم” صورت گرفته است. این ادعا کذب است و سازش طبقاتی در میان نیست. واقعیت این است که مبارزه سیاسی با اپوزیسیون لازم است و بی وقفه در جریان بوده؛ اما مبارزه میدانی و مرزبندی خیابانی و شقه شقه کردن اعتراضات اجتماعی به بهانه تعلقات سیاسی معترضین؛ آن سیاست غلطی است که رفیق علی به آن معتقد و حککا از آن بدور است. رفیق علی فراموش کرده است که کمونیسم قبل از اینکه مکتب سیاسی باشد، یک جنبش اجتماعی است. بقول حکمت: کمونیسم چیزی جز اعتراض اجتماعی طبقه کارگر علیه حاکمیت همه جانبه سرمایه داری نیست. بقول آلبر کامو: هر طغیانی بیانگر ابراز دلتنگی از عدم وجود عدالت و ابراز اینکه من نیز هستم است. درجامعه امروز ایران وقتی مردم به فاجعه متروپل و تصادف قطار و اعدام زندانیان و نپرداختن حقوق و دزدیده شدن سپرده های بانکی اعتراض میکنند، دارند حق و عدالت و قانون و زندگی را فریاد میزنند، دارند سوسیالیسم را فریاد میزنند. اما رفیق علی در فکر اینه که آنهایی که چپ هستند با پرچم سرخ و آنهایی که راست هستند با پرچم خودشان اعتراض کنند، تا مرزهای طبقاتی و جنبشی و سیاسی متمایز باشد. جالب اینکه در تظاهراتهای خارج کشور، وقتی حککا با آوردن پرچم توسط طیفهای سیاسی مختلف توافق دارد، اسمش میشود سازش طبقاتی. در داخل که مردم تحت سرکوب و مورد انواع و اقسام ستم و تبعیض دارند با پایشان حق طلبی و دادخواهی و آزادی و برابری را فریاد میزنند، رفیق علی میگوید پرچمت کو؟ جنبشت کدام است؟ 

 ۹) رفیق علی حککا را متهم به حمایت همه جانبه از کمپین “نه” جریانات راست به رژیم اسلامی کرده است. که یعنی وقتی بعنوان نمونه چهارده امضا برای برکناری علی خامنه ای مطرح شد، سیاست حککا این بوده که این نه به جمهوری اسلامی است، و سیاست رفیق علی این است که چون این چهارده نفر چپ نیستند و یا کارگر نیستند و احیانا خودشان را با لغت ایران مزین کرده اند، پس اینها راست هستند و نباید اعتراضشان مورد تایید کمونیستها قرار میگرفت. جالب است بدانید علی خامنه ای همین دیروز می گوید که حوزه های علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزانند. و هر سه بار که لغت نظام را بکار می برد، انگشت اشاره دست چپش را به سینه میزند*؛ یعنی علنن خودش را با نظام جمهوری اسلامی یکی معرفی میکند. حال بخوانید در جلسات خصوصی چگونه با سپاهیانش صحبت میکند. آنگاه رفیق علی، امضای برکناری علی خامنه ای را به عنوان کمپین راست محکوم میکند؛ و آن را بعنوان نه راست، که گویا نه فقط بدرد مردم و جامعه و طبقه کارگر، بلکه حتا علیه آن و متضاد معرفی میکند.

 ۱۰) اتهام و تهمتی که رفیق علی بدون استدلال و منطق و دلیل بسوی حککا پرتاپ کرده است این است: همراهی با سیاستهای آمریکا و ناتو در جنگ در اوکراین. یعنی اگر شما پوتین را به حمله جنایتکارانه به اکرایین محکوم کنی، با سیاستهای امریکا و ناتو همراهی کرده ای! ساده ترین جواب به رفیق علی این است که محکوم نکردن پوتین و حمله جنایتکرانه اش به یوکرایین، همراهی با خامنه ای وبشار اسد و چین و روسیه است. درثانی، همراهی برای هم عملی و اقدام مشترک بکار برده میشود؛ رفیق علی عامدانه برای خشنود کردن دوستانش و بظاهر سهوا از چنین لغتی استفاده میکند. کدام همراهی؟ میتوانید ثابت کنید؟ این اتهامات نارواست که ثابت میکنند، رفیق علی به بن بست سیاسی و تشکیلاتی رسیده است و مثل رفیق کورش مدرسی می خواهد قبل از بازنشست کردن خود، حککا را تا میتواند تخریب کند. ٪قایقی که خودم در آن نباشم، بگذار هرگز بمقصد نرسد٪. اما رفیق علی باید بداند که حتا اگر به تز چپ سنتی مرگ بر امپریالیسم برگشته باشد، که رفقای حکمتیست شاخه کورش مدرسی برگشته اند. آنگاه محکوم کردن روسیه پوتین در تجاوز به اکرایین، محکوم کردن امپریالیسم است و نه همراهی با ناتو و امریکا.  

۱۱) و سرانجام، رفیق علی حرف نهایی و درواقع اصلیش را در پایان چنین بیان کرده: خط راست و پرو غربی حمید تقوایی عامل اصلی چنین تغییر ریلی است. اینجا روشن است که اولن، رفیق علی کینه توزی شخصی خودش را نسبت به حمید تقوایی نشان داده است. دومن، امیدوار است که حزب حمید تقوایی را کنار بگذارد. سومن، خط حمید را با خط حزب متضاد میشمارد. اما رفیق علی در هیچیک از این احساسات نتوانسته است واقعی و صادق باشد. حمید تقوایی با گفتار و نوشتار و بحثهایش رهبری حزب را در دست دارد. حمید تقوایی تزها و سیاستهایش را در مشورت و همنوایی با رهبری سیاسی حزب، به سیاست حزب تبدیل کرده است. راست خواندن، و پرو غربی خواندن، خط حمید تقوایی نه یک ادعای سیاسی مبتنی بر استدلال و شواهد و فکت، بلکه یک انتقام تشکیلاتی از حمید تقوایی است. 

در پایان باید از رفیق علی جوادی پرسید: اگر یک اعتراض متحدانه اجتماعی همه با همی حمایت از زندانیان سیاسی و خانواده هایشان، یا از بازنشستگان، یا از مال باختگان، یا از خانواده بازماندگان فاجعه متروپل، و ترور هواپیمای اوکرایین، و غیره و غیره غلط است، پس چگونه و با کدام روش و متد درستی میشود بعنوان نمونه سپیده قلیان که امروز ۲۴۱ روز از دزدیده شدنش میگذرد، را نجات داد؟ آیا جوابی دارید؟

اقبال نظرگاهی

نهم ژوین ۲۰۲۲

https://www.azadi-b.com/?p=22393* 

فیلم این حرکت فاشیستی و لمپنی در اینستاگرام موجود است.* 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate