بر آمدن صفویه (بخش چهارم)

اقتصاد در دوران صفویه

دوران بر آمدن وسقوط صفویه مصادف است با بر آمدن سرمایه داری مرکانتلیستی.

سرمایه داری از سه مرحله گذشت:

مرحله مرکانتیلیستی

مرحله رقابتی 

مرحله انحصاری

مشخصه دوران مرکانتلیستی

این دوران از قرن ۱۶ تا نیمه اول  قرن۱۸ طول کشید.

تولید در این دوران کارگاهی ست .بازار تولید وتولید کالا های مصرفی افزایش چندانی ندارند.

این دوران با این ویژه گی ها مشخص می شود:

تفوق صادرات به واردات

تراز تجاری مثبت

افزایش ذخیره ارزی 

فربه شدن طبقه حاکم و تجار بزرگ

بردن سود هم از صدور کالا و هم وساطتت مبادله بین جماعات توسعه نیافته دیگر

شیوه تولید در عصر صفوی

مبتنی بود بر:

دامداری ایلیاتی

کشاورزی روستایی 

صنایع دستی و پیشه وری

سران ایلات،زمینداران بزرگ ،بازرگانان ،روحانیون و شاه  مازاد هر بخش را تصاحب می کردند.

تا آمدن صفویه تغییر نا چیزی در چهار قشر فئودالیسم ایران پیش آمد:

اعیان چادر نشین

بزرگان محلی

روحانیون

فرماندهان نظامی

تحول عمومی نیرو های اقتصادی در زمان صفویه

دوران نخست بر آمدن صفویه و سنی کشی شاه اسماعیل و آتش زدن مزارع و باغات و کشتار روستائیان وپیشه وران  ضرباتی جدی به نیرو های تولیدی بود.

اما به آرام شدن اوضاع ،اتحاد سیاسی کشور موجب گسترش بازرگانی و صنایع پیشه وری شد .بازرگانی خارجی با روسیه و اروپای غربی گسترش یافت.

شاه اسماعیل با کاهش خراج به یک ششم به توسعه شهر ها و روستا ها کمک کرد .در دروان شاه طهماسب بعلت جنگ های داخلی و خارجی با افزایش مالیات ها رشد کاهش یافت.

در قرن ۱۱ هجری نیرو های عامل در کشاورزی و تولید کالایی گسترش یافتند .تولید کالایی افزایش یافت و روابط کالاپولی و بازرگانی و بازر گانی خارجی پیشرفت کردند.

رشد تولیدات صنعتی و کشاورزی موجب گسترش شهر ها و بسط بازار داخلی شد.

شاه عباس برای جلوگیری از تجزیه کشور به قشر اداری طبقه فئودال روی آورد و نقش عنصر ایرانی را تشویق کرد وسران قزلباش را تضعیف کرد .

شاه عباس اول میزان مالیات ها را کاهش داد .تولیدات کالا ها افزایش یافت و بازرگانی خارجی توسعه یافت .

در اوایل قرن ۱۱ به سبب اقدامات شاه عباس نیروهای تولیدی رشد خوبی داشتند و این امر تا اواخر قرن ۱۱ ادامه داشت.

تغییر درساخت قدرت

با عمده شدن تجارت ابریشم که انحصارش در دست شاه بود صفویه از قطب  قدرت قبیله ای به بروکراسی مرکزی گردش کرد و اشرافیتی جدید جای اشرافیت قبیله ای را گرفت.

مالکیت در این دوران عمدتاً نه تمامی مربوط به شاه بود و زمین های خاصه تحت سیور غال به امرای لشگری و کشوری داده می شد.

سیور غال حق انتفاع بود نه حق مالکیت ،مالکیت تنها از آن شاه بود

حضور استعمار

در این دوران استعمار در مرحله صدور کالا بود پس سه کمپانی وارد ایران شدند؛

 پرتقالی ها در سال ۱۵۱۵میلادی وارد جزیره هرمز شدند 

هند شرقی انگلستان  در سال ۱۶۱۵

هند شرقی هلند ؛درسال۱۶۲۹

تجارت در این دوران ثقلش بر صدور ابریشم بعنوان سه کالای استراتژیک جهانی بود ؛ادویه و نقره و ابریشم و شیوه معامله با طلا بود.

در این دوران رقابت اروپایی ها در ایران به ضرر اقتصاد ایران نبود .

از قرن ۱۹ به بعد عامل خارجی به یک عامل تاثیر گذار منفی تبدیل شد

رابطه ایران و اروپا با ورود پرتقالی ها آغاز شد .پرتقالی ها برای سیادت تجاری خود جزیره هرمز را گرفتند (۹۱۳ هجری)و با امیر هرمز قراردادی بستند که از کالا های پرتقالی گمرک زیاد گرفته نشود .آنان اجناس خودرا ارزان می فروختند.

بعد از هلندی ها انگلیسی ها آمدند .

شاه عباس از رابطه با اروپایی ها دو هدف داشت :

ایجاد اتحاد بر علیه عثمانی

فروش ابریشم

پرتقالی ها اجازه صدور ابریشم را به شاه عباس نمی دادند پس با یاری انگلیسی ها پر تقالی ها از جزیره هرمز رانده شدند.

نخستین ارتباط با انگلیسی ها توسط شاه عباس اول در اوایل قرن ۱۷ میلادی انجام شد .شاه عباس به انگلیسی ها ابریشم می فروخت.

کمپانی هند شرقی ابریشم و کُرک می برد که به صنایع انگلیس کمک می کرد واردات ایران از انگلستان شامل پارچه انگلیسی ،سرب، قلع ،ساعت ،فنچان و نعلبکی بود.در همین دوران کمپانی کشتی های خود را به ایران اجاره داد.

تجارت با هلند ازسال ۱۰۳۳ در زمان شاه عباس انجام شد،طبق این قرار داد هلندی ها از پرداخت هر گونه عوارض جز راهداری معاف شدند اما اجازه نداشتند بیشتر از مقدار لازم کالا وارد یا صادر کنند .

هلندی ها برای دور کردن رقبای خود اجناس خودرا ارزانتر می فروختنداما این کالا ها مشابه ایرانی نداشت که موجب ور شکستگی تجار ایرانی شود .

در ۱۰۵۵ هلندی ها قلعه قشم را گرفتند اما برای حفظ آن مشکلاتی داشتند پس از در دوستی در آمدند و از حقوق گمرکی معاف شدند.اما پذیرفتند ۶۰۰ عدل ابریشم به قیمتی که ایران تعیین می کرد از ایران بخرند.

هلندی ها در زمان شاه سلیمان کم و بیش تسلط خودرا بر تجارت خارجی ایران حفظ کردند .

تجار فرانسوی در زمان شاه عباس دوم و بویژه شاه سلطان حسین امتیازاتی بدست آوردند.

ایران با روسیه نیز مراوداتی داشت و از اواخر قرن ۱۷ میلادی گسترش یافت .ورود آنان به بازار ایران با گرفتن امتیازاتی روبرو بود .ایران به روسیه منسوجات صادر می کرد و در عوض آهن و مس و مصنوعات فلزی و شیشه ای می خرید

در قرن ۱۱ ایران به ترکیه ابریشم و قالی و منسوجات صادر می کرد.

 از اواخر قرن ۱۷ میلادی تمایلات ارتجاعی در اقتصاد ایران آشکارشد وعلت داشت :

کاهش خرید هلند از ابریشم 

ممنوعیت ورود ابریشم به هند توسط دولت گورکانی 

کشف راه های دریایی به هند(دماغه امیدنیک)

تقلیل نقش ترانزیتی ایران در تجارت بین المللی

تمامی این امور به تراکم سرمایه داخلی لطمه زد .

بهم خوردن تراز تجاری

 تراز تجاری ایران با کشور های خارجی بهم خورد و مهم ترین دلیلش زوال اقتصاد ایران بود.

فروش ابریشم و خرید مصنوعات ساخته شده در غرب پارچه های نخی، ادویه، صابون کاغذ ،شیشه وشکر طی دوقرن باعث تراز منفی در تجارت شد

علت زوال چه بود

تولید در این دوران در مرحله تولید کارگاهی بود  که ثمره اش تولید بیشتر با کار کمتر بود.ولی در ایران تولید کارگاهی عمومیت نداشت.واین علت داشت.

پروسه ای که صفویه طی می کرد پروسه اضمحلال بود بیک دلیل روشن ابریشم فروخته می شد و کالای لوکس خریده می شد؛

کالا————-پول —————-کالا

پولی که بدست شاهان صفویه می رسید ارزش افزایی نداشت برای کسب پول بیشتر بکار برده نمی شد اتفاقی که در دل سرمایه داری می افتاد.پس طبیعتاً تغییری در شیوه تولید اتفاق نمی افتاد .

زمین کشاورزی که تحت نام زمین های شاهی بود به تولید ابریشم اختصاص داده می شد و پولش نقشی در بهبود تولید نداشت خرج عطینا می شد . زیاده خواهی شاهان فئودال و تجمل پرستی آن ها را ارضا می کرد .

کسری بودجه و تراز بازرگانی

در سال ۱۶۵۰کمپانی هند شرقی به بازار ابریشم ارزان بنگال راه یافت.

 در سال ۱۶۹۰ قیمت ابریشم در بازار اروپا شکست و ایران دچار کسری بودجه و تراز بازرگانی شد .

در ابتدای قرن ۱۸ اتفاق بد دیگری افتاد؛ ورود طلا ونقره ارزان به اروپا و افزایش تورم .واین تورم از طریق عثمانی به شهر ها و روستا های ایران انتقال می یافت.از سویی دیگر تقاضای جهانی برای محصولات ایران کم شد و رکود پیش آمد .

صفویه توان عبور از مرحله پیشا سرمایه داری را بخاطر منفی شدن تزار بازرگانیش نداشت .کالای وارداتی نیاز به طلا داشت و در دست شاهان صفویه جز ابریشم برای معاوضه چیزی نبود .

شیوه تولید در دوران صفویه نتوانست بعلت ضعف تاریخیش به تولید کارگاهی و مانوفاکتوری تبدیل شود تا در دوران بعدی مونوفاکتور ها به کارخانه های بزرگ تولیدی تبدیل شوند

قحطی بزرگ سال ۱۷۲۲ مزید بر علت شد و بر شدت شورش ها و اضمحلال هرچه بیشتر صفویه دامن زد .

علل ناموفق بودن ایران در گذار به سرمایه داری

 برای این که پی ببریم چرا ایران در گذار به دوران جدید ناموفق بود باید بر گردیم و به اثرات حمله مغول نگاه کنیم:

حمله مغول باعث نابودی نیروهای عامل در تولید شد ؛کشتن وبه برده گی گرفتن صنعتگران و بردن آن ها به خان بالیق و دیگر شهر های تحت حاکمیت مغول ها .

 حمله مغول سبب سقوط شدید نیروهای عامل در تولید شد .بهره کشی و تقیدات روستایی تشدید یافت . شهر نشینی کاهش یافت و صحرا نشینی و تولید کشاورزی مبتنی بر دامداری غیر ساکن گسترش یافت و بسیاری از اراضی مزروعی به چراگاه ایلات تبدیل شدند

وطبقه حاکم دچار تغییرات زیادی شد.

حکومت مغول شامل ۴ بخش بود :

اعیان نظامی مغول

ماموران کشوری که بیشتر ایرانی بودند

روحانیون

اعیان محلی که ایرانی بودند 

میان این ۴ جناح کشمکش های آشکار و پنهانی بود. جناح ایرانی خواستار حکومت متمرکز و علیه اعیان چادر نشین مغول بودند و با گرایش گریز از مرکز آن ها مقابله می کردند

اعیان چادر نشین که اقطاعی بدست می آوردند در تجزیه فئودالی می کوشیدند.

سه مرحله

با آمدن مغول ها ما با سه مرحله در اقتصاد روبروئیم:

۱مرحله اول از سال ۶۸۹۶۱۷

ما در این دوران ۷۲ساله با این بلیات در اقتصاد روبروئیم:

تباهی عظیم 

کاهش زمین های زیر کشت 

مهاجرت صحرانشینان به ایران 

سقوط زندگی شهری

تشدید گرایش به سوی اقتصاد طبیعی 

افزایش مالیات و بهره کشی

مرحله دوم:سال های ۷۲۶۶۸۹

در این دوره ۳۷ ساله خانواده های ایرانی به قدرت می رسند و با اصلاحات غازان خانی کشاورزی تا حدودی بهبود می یابد .

اصلاحات غازان خان

در این دوران ۳۰ نوع مالیات از رعیت گرفته می شد.غازان خان کوشید با اصلاحاتی بار رعیت را سبک تر کند و موجب اعتلاء نسبی اقتصاد شود این اصلاحات انقراض دولت هلاکوئیان را بتاخیر انداخت اما قادر نبود از تلاشی آن جلوگیری کند. نفوذ اعیان چادر نشین این اصلاحات را خنثی کرد.

مرحله سوم:سال های ۷۸۲۷۲۶

این دوران ۵۶ سال طول می کشد  و تولید و نیروهای تولیدی دچار فروپاشی می شوند:

پاشیدگی اوضاع

افزایش بهره کشی 

گسترش قیام های روستایی

کاهش عظیم نیرو های تولیدی 

انحطاط شبکه آبیاری 

از میان رفتن دام ها برای کار های زراعی

از میان رفتن بذر

افزایش بهره کشی

تقویت صحرا نشینی و زندگی ایلی 

بیرون کردن کشاورزان و تبدیل زمین های مزروعی به چراگاه

تلاش جهت باز سازی 

در اواسط قرن ۷ و اوایل قرن ۸اقداماتی جهت بهبود آبیاری صورت گرفت ساختن سد طبس و ساوه و کبا .اما وسعت خرابی بیش از این ها بود .

سقوط نیرو های عامل تولید ،اقتصاد طبیعی را به زیان تولید کالایی بر اقتصاد کشور مسلط کرد .از این مرحله اقتصاد ایران از غرب عقب افتاد.

در اوایل قرن هشتم حمله تیمور را داریم که خرابی در سیستم آبیاری و روستا ها گسترده تر شد .

بعد حمله آق قویونلو ها و قرا قویونلو ها را داریم که به رشد نیروهای کشاورزی صدمه زد .

جنگ  های بی پایان فئودال ها موجب افزایش مالیات ها می شد و روستا ها خرابتر می شدند.

تا آمدن صفویه تغییر نا چیزی در ۴ قشر فئودالیسم ایران پیش آمد:

اعیان چادر نشین

بزرگان محلی

روحانیون

فرماندهان نظامی

ورود به مرحله سرمایه داری

در این دوران کشور های اروپایی بتدریج وارد مرحله سرمایه داری شدند (انگلستان و هلند)و آسیا و افریقا منبعی برای تراکم سرمایه اروپایی شدند.در همین زمان بود که عقب افتاده گی ایران از اروپا خودش را نشان داد.در پایان قرن ۱۱انحطاط اقتصادی با این مولفه ها نمایان شد:

افزایش مخارج طبقه غیر مولد باعث افزایش مالیات ها شد 

فقر روستا فقر بازار شهر را بهمراه داشت  

انحطاط کشاورزی به گسترش صنایع پیشه وری و بازر گانی لطمه زد و موجب کاهش بازرگانی داخلی شد .

استبداد،سلطه فئودال ها ،مالیات بر تجار ضربات دیگری بر پیکر نحیف اقتصاد ایران زد

علل ناموفق بودن گذار به سرمایه داری

در پایان قرن ۱۱ گرایش های ارتجاعی بر اقتصاد ایران این گونه مسلط شد :

با افزایش بهره فئودالی

با افزایش مالیات ها

با افزایش تقییدات فئودالی 

این عوامل همراه با گسترش رباخواری در روستا موجب ورشکستگی در روستا شد و رشد بازار داخلی را مانع شد که پیش درآمد رشد سرمایه داری بود.

محدودیت رشد بازار مانع گسترش تولیدات کالایی شد .

جنگ های داخلی به کمک این سقوط آمد و نیرو های عامل در تولید ضعیف تر شدند.

علت گرایشات ارتجاعی

تسلط روابط فئودالی  ودوام زندگی چادر نشینی

افزایش هزینه های فئودال ها و به تبع آن افزایش مالیات ها 

انحطاط کشاورزی

علت گرایشات ارتجاعی در اقتصاد ایران بودند  واجازه ندادند مناسبات پیشا سرمایه داری به مرحله سرمایه داری مرکانتیلیستی گذار کند.  

          

منابع

قزلباشان در ایران:امیر حسین خنجی

تکامل فئودالیسم در ایران:فرهاد نعمانی  

تاريخ حبيب السير، تأليف غياث الدين خواندمير؛

فتوحات شاهی، تأليف ابراهيم امينی؛

ذيل تاريخ حبيب السير، تأليف ميرمحمود خواندمير؛

لب التواريخ، تأليف يحيا قزوينی؛

احسن التواريخ، تأليف حسن بيک روملو؛

جهانگشای خاقان، مؤلف ناشناس؛

تاريخ جهان آرا، تأليف قاضی احمد غفاری؛

تکملة ُالأخبار،تأليف عبدی بيک نويدی؛

جواهرالاخبار، تأليف بوداق قزوينی؛

عالم آرای شاه تهماسب، مؤلف مجهول 

خلاصة التواريخ، تأليف قاضی احمد قمی.

عالم آرای عباسی، تأليف اسکندربيک منشی

عالم آرای صفوی، مؤلف مجهول

سلسلةالنسب صفويه،تأليف شيخ حسين پيرزاده زهدی

تاریخ ادبیات ایران ؛ادوراد براون

تشکیل دولت ملی در ایران؛والتر هینتس

اسلام در ایران:پطروشفسکی 

عام آرای امینی:شیخ فضل الله روز بهان خنجی

شرفنامه ؛شیخ شرف الدین بدلیسی

شیخ صفی و تبارش؛احد کسروی

شیعه گری :احمد کسروی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate