زندگی المقنع

مُقنّع گفت
گر اکنون مرا پیکر شود نابود
روان من نمیمیرد
به پیکرها شود پیدا
ز دالان حلول آیم به جسم مردم شیدا
برانگیزم یکی آتش به جان خلق آینده
مقنع شد به گور اما مقنعها شود زنده
ستمگر بس عبث پنداشت کشتن هست درمانش
ولی تاریخ فردائی فرو گیرد گریبانش
به خواری از فراز تخت بیدادش فرود آرد
                                                                                        احسان طبری

زندگی المقنع

نامش هاشم ونام پدرش حکیم  وبنابر گزارش ابن خلکان دادویه بود  که اصل و نسبی زردشتی داشت ومعروف به المُقَنّع بود که علت داشت واز اهالی مرو بود.

 پدرش یکی از کارگزاران امیر خراسان بود و خود او نیز از فرماندهان تحت امر ابومسلم خراسانی بود.

نام مقنع

مقنع بمعنای روی پوشیده است واز آن روی به او چنین لقبی داده شد که روی خودرا با پرنیانی سبز می پوشانید .دشمانش زشتی صورت و کوری چشم او را دلیل آورده اند و دوستانش تراوش نورحق از چهره او را دلیل روی پوشیده گی او می دانستند .

سپید جامگان

 پیروانش لباس سپید می پوشیدند نخست تا از سیاه جامه گان که هواداران بنی عباس بودند متمایز شوند ودوم گرایشات مانوی شان آنان را با مانویان که سپید جامه بودند هم رنگ می کرد .

خراسان بزرگ

قبل از آن که زندگی المقنع را پی بگیریم باید نگاهی به کنیم به خراسان بزرگ در آن دروران تا به درک روشن تری از بر آمدن المقنع برسیم.

خراسان بزرگ یا خاور زمین به تمامی ایالات اسلامی که در سمت شرق کویر لوت تا کوههای هند واقع شده بود اطلاق میشد.

 ایالت خراسان در دورهٔ اعراب به چهار قسمت تقسیم میشد و هر بخش به نام یکی از چهار شهر بزرگی که در آن ایالت قرار داشت؛ یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ خوانده میشد.

ادیان خراسان

خراسان  از دیر باز محل نشو ونمای ادیان مختلفی بود و این زمینه مساعد علت داشت 

مهمترین آن موقعیت جغرافیایی خراسان بزرگ بود.

خراسان بزرگ با هند همسایه بود در نتیجه این مجاورت ادیان هندی در تمامی نقاط خراسان بزرگ نفوذداشتند، همچنین جاده ابریشم با گذر از خراسان باعث تبلیغ و ترویج ادیان مختلف در خراسان می شد چرا که جاده ابریشم به جاده ادیان معروف بود،و دوری از مرکز قدرتهای بزرگ سیاسی سومین دلیل برای گسترش ادیان مختلف در خراسان بود. در زمان ساسانیان که روحانیون زرتشتی تحمل فعالیت ادیان دیگر را نداشتند ادیان بودایی، برهمایی، مانوی، مسیحی، مزدکی و یهودی در خراسان رواج و نشو ونما می کردند، هرچند رایجترین دین در خراسان دین زرتشتی بود.

جغرافیایی خراسان و ویژه گی هایش

خراسان از نظر جغرافیای موقعیتی ویژه داشت معادن مختلف، بیابان های وسیع ،استپ ها و مناطق کوهستانی که برای پرورش گوسفندو شترمناسب بودند.

بازرگانی و داد و ستد بینالمللی از دوران دور در خراسان رواج داشت ،در سغد و مرو صنایع بومی بسیار پیشرفته بود اما خراسان وابسته به کشاورزی بود..

زندگی در خراسان دارای امکانات خوبی برای زندگی عرب ها بود.

عرب ها از روز نخست با بهانه گسترش دین در پی مکانی مناسب برای زندگی بودند و می خواستند خود را هرچه زودتر از بیابان های بی آب و علف صحرا های عربستان راحت کنند. بهمین خاطر با اشغال هر شهر آن شهر توسط یک قبیله اشغال می شد و تمامی قبیله بیابان های عربستان را برای همیشه ترک می کردند و در شهر فتح شده رحل اقامت می افکندند.

اشغال خراسان توسط قبایل عرب یکی از زمینه های قیام های پی در پی در این سامان بود.

شرکت در شورش عبدالجبار

مقنع بعداز قتل ناجوانمردانه ابومسلم، به دربار امیر بعدی خراسان راه یافت و پیشکار عبدالجبارالازدی  شد و در سال ۱۴۱ هجری در شورشی که عبدالجبار علیه منصور عباسی برپا کرده بود، شرکت کرد.

 در همین زمان به تبلیغ آیین خود پرداخت و خود را پیامبر معرفی کرد و پس از شکست عبدالجبار دستگیر و زندانی شد.مقنع در تبلیغات بعدیش خود را خدا خواند.

آئین او چه بود

در مورد عقاید مقنع بایدجانب احتیاط را نگه داشت بخاطر آن که کسانی در مورد او و باور هایش نوشته اند که یا تاریخ نویسان حکومتی بودند و یا تعصبات مذهبی داشتند.

به اعتقاد مقنع خدا جسمی لطیف است که طول و عرض و عمق دارد و همهٔ پیامبران خدایانی هستند که جسم آنها رسول خداست و روح آنها خود، خدا میباشد و خدا در هر زمان که بخواهد با بشر صحبت کند به صورت یکی از پیامبران در می آید و آن را به سوی مردم میفرستد.

مقنع به تناسخ ایمان داشت و معتقد بود که خداوند در ابتدا به صورت آدم درآمد سپس در صورت نوح، ابراهیم ،موسی ،عیسی و محمد متجلی شد تا در جسم ابومسلم خراسانی درآمد و پس از آن در صورت اوتجسم کرده است.

مقنع ادعا خدایی داشت وبر این باور بودکه توانایی زنده کردن مردگان را دارد.

گفته می شود مقنع باور به فرقه رزامیه داشت، ظاهراً این فرقه شاخهای فرعی از فرقه راوندیه و ابومسلمیه بود. اعضا فرقه ابومسلمیه معتقد بودند که ابومسلم کشته نشده است.

اعتقاد به تناسخ و ادعای خدایی از اندیشهها و اعتقادات فرقه رزامیه بوده است.

مقنع در هنگام خروج اعلام کرد که روح ابومسلم در او حلول کردهاست.

مقنع پیروان خود را به مبارزه گسترده با نابرابریهای سیاسی و اقتصادی علیه حاکمان عرب دعوت میکرد و علت عمدهٔ قبول اندیشههای او به علت از بین بردن نابرابری ها و سیادت عربها بود.

در بین باورهای سپیدجامگان خداوند هیچ چیزی را حرام نکردهاست. مقنع تمام عبادات مذهبی از جمله نماز، روزه و زکات را حذف کرده همچنین آنان غسل نمیکردند؛ و تمام آنچه حرام اعلام شده بود از جمله گوشت خوک و شراب را حلال می دانستند آنان دزدی نمیکردند و امانت داران قابل اعتمادی بودند.

اشتراکی بودن زنان

مقنع نیز چون مانی و مزدک وتمامی کسانی که بر علیه خلفای عرب مبارزه می کردند متهم بودند که به اشتراکی بودن زنان باور دارند.

دشمنانش نوشته اند؛ که از دیدگاه سپیدجامگان زن مانند گل خوشبو است که اگر کسی او را ببوید چیزی از آن کم نمیشود و در کتاب تاریخ بخارا بیان شده است که اگر مردی تمایل داشت که با زن یکی از همکیشانش خلوت کند به خانه آن زن می رفت و نشانهای بر روی در میگذشت که اگر شوهر به خانه بازمی گشت و آن علامت را می دید بازمی گشت.

این اتهامات از قلم کسانی تراوش می شد که فحشا برایشان در چهره های گوناگون امری رایج و پسندیده بود.وخود مروج ومنتفع اشتراکی بودن زنان بودند.

مرحله دوم فعالیت مقنع

مقنع پس از رهایی از زندان خلیفه شروع به تبلیغ آیین خود کرد، 

یکی از دعوت کنندگان او عبدالله بن عمر از اهالی مرو وپدر همسر او بود .

عبدالله برای دعوت مردم ماوراءالنهراز جانب مقنع.رهسپار آن دیار شد، وبا گذشتن از جیحون به نخشب و سپس به کَش رفت و در راه هر جا مردمی را میدید آنان را به آیین مقنع دعوت میکرد. مردم روستای سونج نخستین مردمی بودند که به مقنع ایمان آوردند. ودر اولین فرصت داروغه عرب روستا را کشتند. در سغد و بخارا تقریباً تمامی اهالی به مقنع ایمان آوردند..

بعد از اینکه بُنیات بن طَغشادِه حاکم بخارا که تازه مسلمان شده بود با سپید جامگان همراه شد کمکم ماوراءالنهر وارد دوران شورش و آشوب شد.. آنان به کاروانهای مسلمانان حمله میکردند و آنان را غارت کرده و به روستاها و دهها تاخته و آنجا را مورد غارت قرار میدادند. هجرت به ماوراء النهر

سرانجام خبر مقنع و دینش به حاکم خراسان که در آن زمان حمید بن قحطبه بود رسید، امیر خراسان دستور دستگیری مقنع را داد.

مقنع توانست با ۳۶ تن از پیروانش از جیحون گذشته و به نخشب و کَش وارد شود،.مقنع در آنجا توانست مردم بسیاری را با خود همراه و هم عقیده کند.مقنع در کوه سنام که دارای قلعه و دژ مستحکمی بود با ذخیره کردن آذوقه فراوان پادگانی برای خود و پیروانش فراهم کرد،این پناهگاه اصلی مقنع قلعه ای بود با دو حصار درونی و بیرونی که در یک منطقهٔ کوهستانی واقع شده بود.

مقنع توانست سنجرده و نواکَث از توابع کِش را هم تصرف کند.سنام یا سیام در اصل سلسله رشته کوههای در منطقهٔ کَش بود و موقعیت جغرافیایی این منطقه به آن مکان قابلیت غیرقابل نفوذ بودن را می داد که همین موضوع قدرت فراوانی به مقنع در برابر نیروهای حکومتی داده بود.

ماه نخشب 

مقنع فردی مسلط به دانش زمان خود بود و از ریاضیات و علوم غریبه چیز هایی می  دانست . در نخشب بود که دست به کاری شبیه معجزه زد و آن بیرون آوردن ماه از چاه بود که به ماه نخشب معروف شد .

هر شب این ماه از چاهی در نخشب بیرون میآمد و چهار فرسخ به چهار فرسخ را روشن میکرد، ماه نخشب به شهرت و افزایش پیروان مقنع اضافه کرد. اما گفته شدهاست که پس از سرکوب مقنع بعدها از داخل چاه کاسهٔ بزرگی از جیوه خارج کردند.

هر چه بود با بهره گیری از دانش شیمی و فیزیک خود دست به چنین شعبده ای زده بود و در آن روزگار این کار به معجزه شبیه بود.

نخستین پیروزی ها

عدهٔ سپید جامگان روز به روز افزایش مییافت و آنان توانستند سرداران عرب از جمله ابونعمان و پسران نصر بن سیار یعنی لیث و جنید را درنبرد های شان شکست بدهند.

در سال ۱۵۷ هجری یعنی یک سال پس از مرگ منصور شورش سپیدجامگان در منطقه فراگیر شد.

در سال ۱۵۸ هجری سمرقند به دست مقنع افتاد و او خاقان ترک را به نیابت خود حکمران کرد

چرایی موفقیت مقنع

مقنع در ابتدا به فراگیری علم پرداخت، در علم ریاضی مهارت داشت. و آثار بسیاری از گذشتگان را خوانده بود، او دانش طلسم و جادو را میدانست و در شعبده موفق بود.. او توانست از تمامی این مهارتها برای جذب پیروان استفاده کند. مقنع به درستی میدانست قصد انجام دادن چه کاری را دارد و از مدتها قبل خود را برای قیام آماده کرده بود و برای تداوم و استمرار نهضت ش طرح و برنامه داشت. او از همان زمان که در مرو بود، در آنجا مقام و منصبی داشت به تبلیغ آیین خود دست زده بود، تجربه او در انقلاب عباسیان کمک فراوانی برای او بود. او برای این که بتواند سلطه خود را در تمام ایالت سغد پا بر جا نگه دارد به شیوهٔ منظم دست به تصرف شهرهای استراتژیک منطقه زد. تجربیات نظامی و سیاسی او به کمکش آمد.

مقنع با جذب دهقانان که در معنی همان کدخدایان و بزرگان روستا بودند، توانست روستاییان بسیاری را به آیینش جذب کند .

اما باید دانست که در جذب پیروان به مقنع، مردم فقط تحت تأثیر معجزات مقنع یا دعوت، دعوتکنندگان و تبلیغ آنان قرار نمیگرفتند احساسات ضد عباسی در ماوراءالنهر از همان ابتدا کار عباسیان بر آن مردم تأثیر گذار بوده، و بعضی از مردم چنان از تجربه مسلمان شدن خود سرخورده بودند که درصدد برآمدند تا حکومت خاص خود را پدید بیاورند.

موفقیت مقنع در سغد

عمده پیروان مقنع از اهالی سغد بودند و همانطور که از نام بعضی از آن ها برمیآید برخی از آن ها مسلمان از دین برگشته بودند، همانطور که دیده میشود بسیار سرکردگان و سرداران سپاه مقنع نام غیر اسلامی دارند از جمله باغی، کرک، خارجه.

چرایی موفقیت مقنع در ماوراءالنهر

در سال ۱۵۹ هجری حمید بن قحطبه امیر خراسان درگذشت، پس از او مهدی خلیفه، ابوعون عبدالملک بن یزید را به ولایت خراسان منصوب و به او فرمان داد که شورش مقنع را سرکوب کند.اما ابوعون با شورش یوسف بن ابراهیم معروف به یوسف البرم در بخارا روبرو بود. یوسف ادعای پیامبری میکرد و بر ضد عباسیان سخن میگفت و توانست عده بسیاری را با خود همراه کند.

 یوسف البرم به مرو رفت و طالقان و جوزجان را با خود همراه کند. شورش یوسف و اختلافاتی که به موجب آن در امور خراسان پدیدآورد سبب شد تا کار مقنع در ماوراءالنهر پیشرفت کند. جز این منطقه دچار آشوب بود آشوبی که ریشه در ورود قبایل مهاجر عرب به منطقه داشت.

موفقیت مقنع در جذب ترکان

یاران ترک مقنع از ترکستان در شمال شرقی بودند و ظاهراً هیچ پیوندی با ترکان ساکن در جنوب شرقی ایران نداشتند. ترکان ماوراءالنهر قبل از قیام مقنع نیز از اسحاق ترک هم حمایت میکردند و ترکان حامی اسحاق از ترکان تورغشها بودند..بنابر گزارش تاریخ بخارا ترکان پیرو مقنع از ترکستان به ماوراءالنهر آمدند و نویسنده بیان الادیان نیز نقل کرده که مقنع پادشاه ترکستان را به تصرف ماوراءالنهر فراخواند،

از آنجا که مقنع خود را بودای موعود معرفی کرده بود این باور در بین مردم آن منطقه هوا دارانی داشت.

احتمال میرود که خاقان ترک هم پیمان مقنع باید در جایگاه یک شاه درست کردار به خدمت بودای موعود شتابد و صلح و عدالت را در جهان حاکم کند.

شکست در نرخش

پس از آنکه خبر اقدامات مقنع و پیروانش به خلیفه رسید، خلیفه در سال ۱۵۹ هجری جبرئیل بن یحیی خراسانی را که در سرکوب شورش استاذسیس نقش داشت را امیر سمرقند کرد و به پیکار با مقنع فرستاد.

 جبرئیل به کمک امیر بخارا به جانب نرخش رفتند و به مدت ۴ ماه در آنجا به جنگ پرداختند و چند باز نیز شکست خوردند،اما در نهایت جبرئیل  توانست به داخل قلعه نرخش نفوذ کند.

نبرد سمرقند

پس از پایان یافتن شورش نرخش بازماندگان به کِش و نزد مقنع رفتند.

 جبرئیل بن یحیی پس از سرکوب شورش در نرخش با سرهای کشته شدگان نرخشی به سمت سغد حرکت کرد، امیر سغدیان هوادار مقنع بود، او توانست اهالی سغد را با خود همراه کند و با پیروان مقنع به جنگ با جبرئیل بن یحیی برود.ولی پس از چندین جنگ این سپیدجامگان بودند که شکست خورده و متفرق شدند.

جبرئیل بن یحیی سپس به جانب سمرقند حرکت کرد و در آنجا به جنگ با سپیدجامگان و همپیمانان تُرکشان پرداخت و توانست در سال ۱۶۰ هجری سمرقند رااز شورشیان باز پس گیرد. مقنع ده هزار تن را به فرماندهی مردی به نام خارجه به جانب سمرقند فرستاد تا به جنگ با جبرئیل برود و در سال ۱۶۱ هجری مجدداً شهر را تصرف کرد اما این لشکر هم شکست خورد. سپیدجامگان شکست خورده با نامهٔ ساختگی اعلام داشتند که جبرئیل را کشتهاند، این نامه باعث شد تا لشگریان جبرئیل فریب خورده و به مرو بازگردند در همین زمان خارجه، جبرئیل را در سمرقند محاصره کرد و یکی دیگر از پیروان مقنع راه را بر روی لشکری که برای کمک به جبرئیل بن یحیی از ترمذ در حال حرکت بودند بست، همچنین مقنع لشکر سومی را در همین زمان برای تصرف دوباره نرخش فرستاد اما این لشکر شکست خورد.

مقنع با کمک گرفتن از ترکان به سمرقند تاخت اما در این نبرد نیز با پیروزی همراه نبود.

جنگ های بعدی

خلیفه، ابوعون عبد الملک یزید را که در سرکوب شورش یوسف بن ابراهیم ناموفق بود را برکنار و به جای او معاذ بن مسلم را امیر خراسان کرد. معاذ بن مسلم در اول جمادیالاول سال ۱۶۱ هجری به مرو آمد و پس از مرتب کردن اوضاع خراسان به جنگ با مقنع رفت.

 کیال غوری سردار ترک دوستدار مقنع برای مدتی راه میان مرو و بخارا را بست اما معاذ بن مسلم توانست آنها را متفرق کند و در بخارا با لشکر عظیمی که دهقانان آن محل برای جنگ با مقنع فراهم کرده بودند رهسپار جنگ با مقنع شد.دهقانان، بزرگ مالکان ایرانی بودند که قیام مقنع را بر خلاف منافع خود می دیدند.

  مقنع نیز با پیوستن ترکان به لشگرش آماده نبرد با معاذ بن مسلم شد. در این بین سعید بن حرشی حاکم هرات نیز به معاذ بن مسلم پیوست. معاذ بن مسلم نتوانست با تمام برنامهریزیهایش بر مقنع پیروز شود چرا که مقنع و پیروانش به داخل قلعه سنام عقبنشینی کرده و این قلعه آمادگی مقاومت و پایداری در محاصره را داشت و دوم اینکه سعید بن حرشی و معاذ بن مسلم اختلافات فراوانی با هم داشتند و در این بین سعید بن حرشی بهطور مداوم به خلیفه نام مینوشت و از ناکارآمدی نقشههای جنگی معاذ میگفت

پس از دو سال جنگ بینتیجه خلیفه مسیب بن زهیر الضبی را به مقام امیری خراسان منصوب کرد و او در رجب سال ۱۶۳ هجری وارد بخارا شد و پس از شکست دادن کولارتکین یکی از سرداران مقنع و شکست دادن او، دستور محاصر قلعه مقنع را داد.

پایان کار مقنع

محاصره قلعه به درازا کشید وعده ای بناچار تسلیم شدند.

اما هنوز تعداد بسیاری کنار مقنع مانده بودند .زهیر توانست به باروی بیرونی دست یابد، در همین زمان مقنع فهمید که پایداری در دژ درونی بیهوده است، پس آتشی بزرگ آماده کرد و اعلام کرد هر کسی که میخواهد با او به بهشت بیاید خود را با او به آتش بیفکند خانواده او، همسر و نزدیکانش همه این کار را کردند و زمانی که زهیر وارد دژ شد قلعه را خالی دید.

پیروان مقنع بر این باور بودند که او به آسمان میرود تا با فرشتگان برای باز پسگیری دینش بازگردد.

تقریباً تمامی منابع مرگ مقنع را در سال ۱۶۳ هجری عنوان کردهاند.(آثار الباقیه عن القرون الخالیه ،ابوریحان بیرونی)

سپیدجامگان پس از مقنع

اگرچه شورش یا قیام مقنع سرکوب شد اما پیروان او تا قرنها در خراسان و ماوراءالنهر وجود داشتند. که نشان می دهد این جنبش صبغه ای دینی و اجتماعی داشت.

در حدودالعالم در این باره آمدهاست که پیروان مقنع یا سپیدجامگان تا قرن چهارم و عهد سامانیان وجود داشتند همچنین محمد عوفی در جوامع الحکایات نقل کردهاست که در بخارا، سمرقند جماعتی بودند که آنان را سپیدجامگان مینامیدند و آنان خود را مسلمان میدانستند و به فرزندان خود قرآن آموخته اما حقیقتاً به ایمان خود اعتقادی نداشتند. ظاهراً سرخجامگانی که در گرگان دست به شورش زدند از عقاید و افکار مقنع در قیامهای خود استفاده میکردند.

سالشمار مقنع 

۱۴۱ هجری

شرکت در شورشی علیه منصور عباسی

۱۵۱ هجری

آغاز دعوت مقنع

۱۵۷ هجری

آشکار شدن فعالیت سپیدجامگان

۱۵۸ هجری

تسخیر سمرقند

۱۵۹ هجری

اعزام یحیی جبرئیل به سمرقند

۱۶۱ هجری

از دست دادن سمرقند

۱۶۱ هجری

اعزام معاذ بن مسلم

۱۶۳ هجری

عزل معاذ بن مسلم

۱۶۳ هجری

مرگ مقنع

نتایج قیام مقنع

قیام مقنع دنباله راهی بود که ابومسلم برای رهایی از ستم اشغالگران تازی گشوده بود.این قیام هرچند در آغاز صبغه خونخواهی ابومسلم را داشت اما جوهره ای رهائی بخش و طبقاتی داشت.

 مقنع توانست ۱۴ سال در برابر یک امپراطوری قدرتمند مقاومت کند واین کار در اوج قدرت عباسیان کار کوچکی نبود. امپراطوری که از اشغال و سرکوب و غارت دیگر ملل ارتزاق می کرد و هیچ حاصلی جز غارت برای مردم این نواحی و دیگر نواحی نداشت.هر چند شکست در آن روزگار در ناصیه این جنبش ها بود اما شکی نمی توان داشت که در فرو پاشی حکومت اشغالگران بی تاثیر نبود.

منابع فارسی

اشپولر، برتولد ؛ تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی،

اقبال آشتیانی، عباس ؛خاندان نوبخت

انصافپور، غلامرضا ؛روند نهصتهای ملی و اسلامی در ایران از اسلام تا یورش مغول.

بلنیستکی، آلکساندر ؛ خراسان و ماوراءالنهر

پرویز، عباس ؛ قیام ایرانیان در راه تجدید مجد و عظمت ایران

تابان، تورج ؛ «قیام مقنع جنبش روستایی سپید جامگان»

حبیبی، عبدالحی ؛تاریخ افغانستان

خضری، سید احمدرضا؛تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان البویه.

دنیل، التون ؛ تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در زمان حکومت عباسیان.

رازی، عبدالله ؛ تاریخ کامل ایران از تأسیس سلسله ماد تا عصر حاضر

رضازاده لنگرودی، رضا ؛ جنبشهای اجتماعی در ایران پس از اسلام

رئیس نیا، رحیم ؛ از مزدک تا بعد

زرین کوب، عبدالحسین ؛ دو قرن سکوت

صدیقی، غلامحسین ؛ جنبشهای دینی ایران در قرنهای دوم و سوم هجری

صفا، ذبیحالله ؛ دلیران جان باز.

فرای، ریچارد ؛تاریخ ایران کمبریج از اسلام تا سلاجقه.

فرای، ریچارد نلسون ؛ عصر زرین فرهنگ ایران.

فولتس، ریچارد ؛ دینهای جاده ابریشم

فیاض، علیاکبر ؛ تاریخ اسلام

کرون، پاتریشیا؛ مقنع و سپیدجامگان.

لسترینج، گای ؛ جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی

مشکور، محمدجواد ؛ تاریخ شیعه و فرقههای آن تا قرن چهارم.

مفتخری، حسین ؛ تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا برآمدن طاهریان

یوسفی، غلامحسین ؛ ابومسلم سردار خراسان

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate