یک قرن مبارز برای یک روز

درست یک قرن از برگزاری اولین مراسم روز جهانی کارگر در ایران می گذرد. در سال ۱۳۰۰ طبقه جوان کارگر در ایران تولد مبارزه طلبی خود و به چالش کشیدن سرمایه را که از ۱۵ سال قبل شروع شده بود در روز اول مه به جامعه ای که در جستجوی رهایی خویش از “ظلم و استبداد” بود،  پیام ممکن بود رهایی را داد.  طبقه کارگر ایران بدلایل تاریخی از این شانس برخوردار شد که حضورش در عرصه مبارزه با سوسیالیسم گره بخورد. سوسیالیسمی که از نقد مارکس برخوردار شده بود، سوسیالیسمی که تجربه کمون پاریس را از سر گذرانده بود و سوسیالیسمی که در همسایگی ایران دست به قدرت برده و سعی داشت از میان دریای خون و آتش که به او تحمیل شده جان سالم بدر برد. سوسیالیسمی که اول مه نماد همبستگی جهانی، طبقه جهانی است؛ در یک همچین شرایطی اول مه در ایران شکل گرفت. در یک همچین شرایطی که کارگر در ایران “عمله” و “فعله” خوانده می شد فراخوان به اتحاد و همبستگی جهانی داد. 

خواست اولیه هشت ساعت کار در اول مه تنها یک خواست مطالباتی ساده نبود بلکه مستقیم هدفش کارکرد نظامی بود که سود مبنایش است که بر مبنای بهره کشی کارگر ممکن بوده و هر چه زمان استثمار در یک روز بلند تر باشد به همان نسبت سود سرمایه هم بیشتر می شود. از هشت ساعت کار تا خواست اداره شواریی جامعه راهی بود که در طی یک قرن گذشته روز اول مه را به روزی مهم تبدیل کرده است.  روز اول مه  لرزه بر تن سرمایه انداخته است برای همین این روز از همان ابتدا مورد خشم و نفرت و کینه طبقاتی طبقه حاکم بود. پینه های زایل نشدنی دست ها، خم شدن زانوان، چهره عبوس سرمایه با تاج و عمامه، دیکتاتوری پشت دیکتاتوری، بی حقوقی پشت بی حقوقی، گرسنگی بی پایان؛ تداوم رنج؛ این همه چیزی است که در یک قرن گذشته سرمایه در ایران برای کارگران مقرر کرده است.  این اما یک روی زندگی کارگران در ایران است. روی دیگر آن مبارزه بی وقفه، اعتراضات گسترده، گاه چنان پرقدرت که سرمایه مجبور شده تصمیماتی بگیرد که اصلا به مذاق او خوش نیامده و گاه اعتصابات چنان نیرومند بوده که موجبات سقوط دیکتاتوری را رقم زده است. روزی که قدرت کارگر تمام قد به رخ سرمایه کشیده است، روز اول مه بوده است. اول مه در تمام قرن گذشته نماد مبارزه طبقه ای بوده  که رهایی اش بسته به گسستن زنجیرهای بردگی مزدی و گسستن این زنجیر یعنی مرگ سرمایه است.

از اول مه ۱۳۰۸ ، اول مه ۱۳۲۵، اول مه ۱۳۵۸ تا اول ماه مه های  سنندج سرخ در دهه ۶۰  بزرگترین نمایش قدرت طبقه کارگر بوده است که به شکل توده ای رخ داده است. اما در این میان در فواصل این سالها این روز به همت فعالین کارگری به اشکال گوناگون در زیر شدیدترین سرکوبها و ممنوعیت ها مراسم این روز  برگزار گردیده است و مشعل این روز روشن نگه داشته شد. از سال ۱۳۸۳ باردیگر این روز شکل نمایش خیابانی گرفت و در یک زور آزمایی نابرابر در طی همه این سالها کارگران سعی کردند به هر شکلی خیابان مکانی باشد برای نمایش قدرت طبقه کارگر. در فاصله سال ۸۳ تا ۱۴۰۰ با وجود سرکوب شدید شرایط به گونه ای تغییر یافته که تشکلات سیاه دست ساز رژیم اسلامی سرمایه مجبور گردیدند در گوشه ای دور از چشم کارگران مراسمی برگزار کنند تا مبادا وقایع سالهای ۸۴ و ۸۶ تکرار شود و بخش هایی از اپوزیسیون راست علیرغم میل باطنی شان پیام تبریک برای این روز بفرستند.

در فاصله ۱۷ ساله گذشته توازن قوا با وجود حضور پر رنگ فعالین کارگری و اعتصابات و اعتراضات بی شمار کارگران به شدت به نفع کارگران برگشته است حکومت هر سال بیشتر خود را در تنگنا دیده است. از همین رو  برای جلوگیری از برگزاری این روز تمام قوای خود را بسیج می کند و مراکزی مانند وزارت کار و تامین اجتماعی و مجلس را به پادگان تبدیل می کند و در هر سوراخ و سمبه ای در اطراف این مکانها نیروهای سرکوبگر خود را جا ساز می کند و خیابانها را به قرق خود در می آورد تا مانع شکل گیری تظاهرات کارگران شود. به هر فعال کارگری که دسترسی داشته از روزهای قبل آنها را تلفنی تهدید کرده یا دست به بازداشت آنها زده است. اما با این همه نتوانسته  مانع شکل گیری مراسم این روز در همان سال یا سالهای بعد گردد. برجسته ترین اول مه که در سالهای اخیر بوقوع پیوسته است یکی  اول مه سال  ۸۸ بود با اعدام دل آرا شروع شد تا شاید مانع شکل گیری مراسم شوند و در پارک لاله تهران به نوعی بگیر و ببند دهه ۶۰ تکرار شد و هر که قافیه اش به مسلمین نمیخورد و به کسی میخورد که نه برای هواخوری بلکه هوای دیگری در سر داشت حمله بردند. و دیگری اول مه سال ۹۸ بود  که سرکوبگران تجمع کنندگان در جلو مجلس را با خشونت تمام زیر ضرب و شتم گرفتند و تا میدان بهارستان سر در پی دسته ای از زنان کارگر گذاشته بودند اما همه این اقدامات موجب عقب نشینی کارگران نگردیده که امسال در یکصد سالگی برگزاری این روز پر رنگ تر از سالهای دیگر برگزار گردید. طوفان قعطنامه ها و بیانیه ها و برگزاری مراسمات در بیش از بیست شهر و نیز برگزاری مراسم در شبکه های اجتماعی یک پیام بیشتر ندارد اینکه طبقه کارگر ایران به عنوان یک طبقه خود را به جامعه معرفی می کند که می داند رهایی جامعه از فقر و نکبت چگونه ممکن است.

یک قرن سرکوب بورژوازی نتوانسته یک قرن مبارزه برای یک روز را به محاق فراموشی ببرد. سرکوب مداوم و بی وقفه و تلاش همه جانبه در طی یک قرن گذشته از سوی طبقه حاکم سرکوبی آگاهانه بوده است تا مبادا کارگر آنچه که نباید به زبان بیاورد عملی کند. کارگران اما به پشتوانه یک قرن مبارزه از شعار هشت ساعت کار در هفته به شعار معیشت و منزلت حق مسلم ماست رسیدند. اکنون جنبش کارگری ایران به تجربه یک قرن مبارزه آلترناتیو اداره شورایی را خطاب به جامعه بیان می کند. در پایان یک قرن مبارزه برای روز کارگر ودر شروع قرن جدید، سرمایه تلاش یک قرن گذشته خود را پوچ و از دست رفته می بیند چون  جامعه باور کرده است که سوسیالیسم ممکن است. این تنها ادعای ما نیست این اعتراف خود کارگزاران سرمایه است.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate