از نژاد پرستی تا تعیین سبد فلاکت کارگران

بعید میدانم خوانندگان این نوشته تا حالا شنیده باشند یا جایی خوانده باشند که تعیین دستمزد به نوعی نژاد پرستی است! این اما از دستاوردهای اقتصاددانانی است که کمر همت در خدمت به سرمایه اسلامی در ایران بسته اند. البته این نتیجه “تفکر و اندیشه ایرانی” نیست بلکه از “اندیشه های ورودی” به ایران است، اما این اندیشه ها از این اتهام مبرا هستند که تنها سوسیالیسم و کمونیسم است که “اندیشه بیگانه” است و برای “ایران و ایرانی” مضر است. منتها اندیشه هایی که زنجیرهای بردگی را محکم تر کند و شدت استثمار را بالا ببرد و فوق سود را تضمین کند، نه تنها مفید بلکه لازم است چرا که “… ایده‌های غیرمادی بر جهان مادی اثر می‌گذارند، پس ما با کتاب خواندن‌ها و فلسفیدن‌ها و اندیشه‌ورزی‌های خود و نشر آموخته‌ها و تأملاتِ منحصراً نظری‌مان کاری بیهوده نمی‌کنیم.” این جمله فاضلانه آخر که از آن یک مدافع استثمار است داستانی دارد تلخ به تلخی خود سرمایه داری و این یادداشت میخواهد به آن بپردازد و در انتها به چگونگی محاسبه تعیین دستمزد در شورای عالی کار( سرمایه) میپردازیم تا خیال اندیشه های برجسته اقتصادی بورژوازی را راحت سازیم که تعیین دستمزد از سوی مزدوران سرمایه “طنزی تلخ” نیست واقعیت عریان پلیدی است که توده وسیعی از مردم را به سوی فلاکت سوق میدهد.

تعیین دستمزد عین نژاد پرستی!

بالاخره یک عده پیدا شده اند که رسما از بورژوازی دفاع کنند. اگر این واژه برای مایی که استثمار میشویم و بر علیه آن مبارزه می کنیم بار منفی دارد برای همه این گونه نیست. سایتی با پسوند ir وجود دارد که نامش “بورژوا” است؛ در لوگوی این سایت تصویر اولین بورژوای رسمی ایران بواسطه خدمات اش در شکل گیری این طبقه در ایران یعنی حاج محمد حسین امین الضرب نقش بسته است.  در یادداشت سردبیر این سایت که یک بابایی به نام “محمد شانه چیان” است بعد از ریشه یابی کلمه بورژوا اشاره دارد به شهرهای قرون وسطی که بواسطه آن :”…  نطفه‌ی بورگ‌های ( در زبان فرانسوی بورژوا) اروپایی بسته شد. حکمرانانِ خُرد اروپایی می‌توانستند در ازای امنیت و آزادی، رعیت‌هایِ گریخته از اربابان را به قلمرو کوچک خود جلب کنند، و ساکنان جدید بازار-شهرهای آزاد را ساختند و گستراندند…” جناب سردبیر در ادامه تا توانسته است برای خودشان و امثالهم و طبقه محبوب شان این گونه نوشابه باز کردن:” بورژوا امروز فراتر از آن اروپاییان نیک‌کردار یا بدکرداری که در تاریخ بدان منتسب بوده‌اند، صفتی است عام‌ برای مردم عادی کوچه ‌و بازار(!)… پای‌بندی به یک قرارداد اجتماعی را ترویج می‌کنند، خود را از چپاول دسترنج دیگران باز می‌دارند(یک کسی مثل اسدبیگی هفت تپه را می گویند) … در علم و فلسفه و هنر و تجارت ایده‌های نوآورانه خلق می‌کنند،( مانند باندهای مافیایی اسلامی حاکم) … ایده‌های خوب را فرای مرزهای قومی و ملی و فرهنگی و زبانی می‌جویند، (منظور ایده های چگونگی بهره کشی مردم) بی‌تبعیض هر انسانی را از هر رنگ و نژاد و دین و زبان در هر گوشه‌ای از دنیا شایسته‌ی دادوستد می‌یابند،( این یکی را تا حدودی راست می گویند)  … در کسب‌وکار خود از دست یازیدن به زور و نیرنگ می‌پرهیزند،( این یکی را صددرصد دروغ میگویند)…از تحمیل درک شخصی خود از زندگی خوب به دیگران می‌پرهیزند، به فردیت خود و به فردیت دیگران قدر می‌گذارند، و امیدوارانه به تغییر و بهبود جهان می‌کوشند.”( البته تغییر برای رسیدن بیشتر به سود، به بهایی گزاف تباهی زندگی میلیاردها انسان و نفس زندگی و نوع بشر ممکن شده است). البته من جسارتا این پاراگراف ستایش آمیز را بسیار کوتاه کردم چون حقیقت اش به فکر خوانندگان این یادداشت بودم که مبادا دل آشوب بشوند! بهرحال یکی پیدا شده رسما از بورژوازی و سرمایه داری دفاع میکند و نمی گوید من خودم و هفت جدم کارگر بودند رسما خواهان گسترش استثمار و بهره کشی است.

جناب شانه چیان در مطلبی که در روزنامه حکومتی “دنیای اقتصاد” در ۱۴ اسفند منتشر شده است، تعیین دستمزد را عین نژاد پرستی دانستند و طنز تلخی شمردن؛ عین جملاتی ایشان را بخوانید:” افزایش حداقل دستمزد با هدف رفاه طبقه فرودست و حمایت از کم دستمزدترین اعضای جامعه طنز تلخی است در تناقض با حقیقت و از نظر اقتصادی مردود. حداقل دستمزد از شاغلین در مقابل جویندگان کار محافظت می کند، مانعی بر سر راه رشد و عامل رکود است. درد آن است که خیلی ها که در کلاس تاریخ شاگردی نکرده اند و به خاستگاه و اهمیت اندیشه ها آگاهی ندارند، با نیت خیر بر موج تبلیغات این قبیل سیاست ها همراه شده و در ظلمی که ضعیف ترین اقشار جامعه را تهدید می کند، شریک می شوند.” لابد گیج شدید مطلب چیست؛ چرا تعیین دستمزد از “جویندگان کار” محافظت میکند و “ضعیف ترین اقشار جامعه را تهدید می کند”. این اما داستان تلخی از چگونگی محکم کردن اندیشه های است که هدف اش چگونگی و راه و روش استثمار است. خیلی خلاصه بگویم بنا به روایت جناب شانه چیان یک زمانی بوده که ایشان نام آنرا “عصر ترقی خواهی” گذاشته  که ظاهرا از دهه آخر قرن نوزدهم شروع شده و نژاد پرستی “وجهه ای علمی پیدا” میکند. عاقلان و فرزانگان بورژوازی به این نتیجه می رسند بعضی  از نژادها “فرومایه” هستند و برخی “پر مایه” و نژاد پرستی در آنزمان به روایت شانه چیان به “ملیت” اشاره دارد تا ” ژنتیک” و جناب سردبیر سایت مذکور برای روشن شدن مطلب مثال هم زده: ” …به عنوان نمونه، در بین اروپایی ها به این ترتیب تفاوت قائل می شدند که انگلیسی ها و به طور کلی انگلوساکسون ها یک نژاد (پرمایه) تلقی می شدند و مثلاایرلندی ها یا ایتالیایی ها نژادهایی دیگر (و طبیعتا پست تر)” و اندیشمند بورژوای نیک پندار برای “اصلاح نژادی”  برای اینکه نژاد فرومایه کلا از زندگی ساقط شوند پناه می برند به تعیین حداقل دستمزد و قانون وضع می کنند که حداقل دستمزد مثلا ۲ دلار است و تا نژاد پست تر نتواند با حقوق کمتر تن به استثمار دهد! یعنی چی؟ یعنی اینکه کارفرمای قانون مدار و نژاد پرست کارگری که حاضر است کمتر از ۲ دلار مزد بگیرد را دست رد بر سینه اش میزند!!؟ ایشان نوشته و ما هم باور کردیم!

عین جملات سردبیر سایت بورژوا را بخوانیم: ” قوانین حداقل دستمزد باعث می شد کارگران «نژادهای فرومایه» یا همان «نژادهای دستمزد پایین» که حاضر بودند با دستمزد کمتری کار کنند، غیرقابل استخدام شوند. به عنوان مثال فرض کنید کارگر ایتالیایی (بخوانید فرومایه) حاضر بود با روزی یک دلار کار کند. قانون حداقل دستمزد کارفرما را موظف می کرد که حداقل روزی ۲ دلار دستمزد بدهد و ۲ دلار دستمزد کارگر غیر مهاجر (آمریکایی نسل چندم) یا انگلیسی الاصل بود. پس دیگر استخدام نیروی کار ارزان ایرلندی، ایتالیایی و چینی به واسطه قوانین حداقل دستمزد توجیه اقتصادی نداشت و راهی قانونی برای استخدام ایشان باقی نمی ماند. به همین دلیل این جماعت برچسب «غیرقابل استخدام» خوردند و روزگارشان در سرزمین فرصت ها سیاه شد.”( پرانتزها از خود شانه چیان است)؛  البته نگران نشوید که جناب سردبیر سایت بورژوا نگران روزگار فرومایه گان است چون در انتها نوشته خویش( که در ابتدای یادداشت خود آوردم) تاکید میکند تعیین دستمزد ستم بر ضعیفان است! بهرحال  دیگر چیزی بیشتر از یادداشت جناب شانه چیان نمی آورم که حوصله خواننده ما سر نرود. اگر کسی مایل بود بیشتر بخواند میتواند در اینترنت این عنوان را سرچ کند:” ریشه های نژادپرستانه قوانین”؛ پر واضح است با چنین قوانین نژاد پرستانه ای سرمایه داران چگونه دست شان باز بوده که چگونه استثمار “نژاد پست تر” را شدت بخشند و رایگان به کار بکشند. بله این چنین است کسانی در “کلاس تاریخ شاگردی” کرده اند توصیه شان این است که تعیین دستمزد را به امان خدا (سرمایه دار) بگذارید. 

چگونگی محاسبه سبد فلاکت

فرامرز توفیقی عضو گروه کارگری شورای عالی کار، شورایی که تنها کارش تضمین استثمار کارگران است در جریان تعیین دستمزدها ضمن اشاره به مقاله جناب شانه چیان گله میکند چرا همه چیز را ( تعیین دستمزد بر اساس خط فلاکت) به پای گروه کارگری ( شما بخوانید مزدوران سرمایه) می نویسند! در صورتی که این دولت و کارفرمایان هستند که دستمزد را کمتر از “سبد معیشت” که خودشان محاسبه کرده اند تعیین می کنند. و یادداشتی از ایشان منتشر شده که اشاره کوتاهی دارد که چگونه اندیشمندان بورژوا و کارفرمایان و مزدوران سرمایه دستمزد کارگران را تعیین میکند. بهرحال امثال شانه چیان زیاد نگران نباشند کسانی مانند فرامرز توفیقی اگر سنگ کارگر را به سینه میزند از سر ناچاری است چرا که مبارزات کارگران در ایران مجبورشان می کند ریاکاری کنند ما به ایشان اطمینان میدهیم که توفیقی ها درس تاریخ نخوانده هم خب بلدند که منافع طبقه ای که ایشان “اندیشه ورز” آن هستند حفظ کنند. بهرحال همان گونه که خود فرامرز توفیقی اذعان میکنند امثال ایشان حکم چوب دو سر طلا را دارند!

بر اساس فایل منتشر شده، فرامرز توفیقی مدعی است بنا به محاسبه  “تیم دولتی و مرکز آمار ایران” استان تهران به عنوان کمترین نرخ جمعیت و استان سیستان بلوچستان به عنوان بیشتر نرخ جمعیت و ضریب خوراکیها ملاک محاسبات است. و در این محاسبه نرخ خوراکیها در تهران ۲۳.۷۴ در نظر گرفته شده است و سیستان وبلوچستان ۵۳.۸۲ و برای “سرانه مصرف خوراکیها” رقم ۲۵.۵۵ تعیین شده است و مهمترین نکته این است که در محاسبات ایشان جز خوراکیها ( که بی شک پایین ترین کیفیت و کمیت را در نظر گرفته اند) هیچ قلم کالای دیگری و از جمله آشامیدنی ها، تفریحات و خدمات بهداشت و درمانی و پوشاک و… اصلا در محاسبات مرکز آمار جایی ندارد. با حساب و کتاب ایشان سرانه مصرف خوراکیها برای هر نفر در یک روز به رقم ۲۵۵۱۷۷ ریال میرسد.  حالا با همین رقم آمده اند این فرمول را بکار برده اند ۲۵۵۱۷۷ ریال ضربدر ۳.۱ ( نرخ جمعیت خانوار در استان تهران) ضربدر ۳۰ روز، میشود ۲۳.۷۲۵.۸۸۱ ریال؛ این رقم را ضربدر ۱۰۰ شده تقسیم بر ۲۳.۷۴ گردیده است شده ۹۹.۹۴۰.۵۲۷ ریال و همین محاسبه برای استان سیستان و بلوچستان با توجه به نرخ جمعیت خانوار که در نظر گرفتند به این رقم رسیده ۶۳.۹۹۲.۵۵۹ ریال؛ میانگین این دو رقم آخری شده ۸۱.۹۶۶.۵۴۳ ریال که “سبد معیشتی”  تعریف شده است و دولتی ها لطف کردند و این رقم را به ۶۸.۹۵۰.۰۰۰ ریال کاهش داده اند. 

سرانه مصرف خوراکیها برای هر نفر در یک روز ۲۵۵۱۷۷ ریال تعیین شده است. یعنی این پول یک چیپس با کیفیت هم نمی شود! از این کالای لوکس که بگذریم(!) با احتساب اینکه هر خانوار در استان تهران ۳.۱ در نظر گرفتند جمع هزینه یک خانوار در استان تهران چیزی نزدیک ۸۰هزار تومان میشود. با گوشت کیلویی ۱۴۰ هزار تومان، مرغ کیلویی ۳۵ هزار تومان، پنیر “گچی” (نه پنیر خوب مانند پنیر تبریز) هر قالب ۳۰۰ گرمی آن ۱۵ هزار تومان، برنج کیلویی ۳۰ هزار تومان و نخود و لوبیا دیگر قیمت ندارد سبزیجات کیلوی ۶ هزار تومان … میوه ها ( اگر جز خوراکیها در نظر گرفته باشند) که تماما به یک کالای لوکس تبدیل شده است؛ مثلا موز کیلویی ۶۰ هزار تومان، خیار ناقابل کیلویی ۸هزار تومان ، قارچ کیلویی ۴۰ هزار تومان ، بادمجان ۸هزار تومان و یک عدد تخم مرغ ۱۵۰۰ تومان است، یک عدد نان سنگک ۳هزار تومان،( ۵ هزار تومانی هم داریم!) نان تافتون ۷۰۰ تومان، نان لواش بی خاصیت ۲۰۰ تومان و نان بربری ۵۰۰ تومان  تا ۱۰۰۰ تومان… ساده ترین نوع بستنی کارخانه ای که معروف به عروسکی است از ۳۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان رسیده است ( بستنی را هم بی خیال شویم که دسر محسوب میشود و دسر برای کارگر معنی ندارد!)، هزینه آب و برق و تلفن و تحصیل فرزندان را اضافه کنیم در این صورت محاسبه اینکه یک خانوار چگونه شکم ( فقط شکم اش) را سیر میکند گویا و روشن است. و واقعا بخوبی گویا و روشن است که تصمیم کارشناسان سرمایه اسلامی چه فلاکتی را شکل داده است. تاکید میکنیم  مبلغ ۸۰ هزار تومان را فقط برای خوراکیها در نظر گرفته اند یعنی فرض شان این است که هیچ نیاز دیگری کارگر ندارد و اگر دارد از شکم اش باید بزند. حال اگر از نیازمندیهای دیگر یک خانوار کارگری بگذریم کافی است که یکی از اعضای خانواده بیمار شود و نیاز به پزشک و دارو داشته باشد دیگر میتوان تصور کرد چه رخ خواهد افتاد.

جناب شانه چیان و همه آن کسانی که سنگ بورژوازی را به سینه میزنند نگران نباشند شورای عالی کار و همه مزدوران سرمایه کارشان را خوب بلدند، ایشان با تعیین چیزی حدود ۳۰ درصد اضافه دستمزد در سال ۱۴۰۰ همان سبد معیشتی که خود در نظر گرفته اند زیر پا خواهند گذاشت و این دیگر سبد معیشت نیست سبد فلاکت و گرسنگی است. تعیین حداقل دستمزد که از سوی کارفرمایان صورت بگیرد نتیجه اش بهتر از این هم نمیشود. چرا که در نظر وی کارگران جزو فرومایه گان هستند برای همین این چنین روزگار کارگران را سیاه کرده اند. اما آن چیزی که نگرانی شانه چیان و فرامرز توفیقی ها را دامن میزند و مرتب تاکید میکند که ما بی تقصیریم جنبشی است که در همان “عصر ترقی خواهی” وجود داشته و اکنون با قدرت زیادی در ایران حضور دارد. 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate