جشن دلچسب اتحاد کارگران در نیشکر هفت تپه؛ “کارگر زوردارد”

“پایتخت اعتصاب جهان خاموشی ندارد” این عنوان نوشته ای از نویسنده این یادداشت بود که در یازدهمین هفته اعتصاب طولانی مدت سال گذشته هفت تپه منتشر شد. از آنزمان مبارزه در هفت تپه خاموش نشده و هر از چند گاهی بروزات بیرونی داشته است. هفت تپه این قطب مهم جنبش کارگری ایران دستاورد مهم دیگری را برای جنبش کارگری ایران به ارمغان آورد. “خلع ید” یکی از خواستهای مهم کل کارگران ایران از باندهای مافیایی حاکم است که به اشکال گوناگون به صنعت ایران و جان و مال کارگران دست انداخته اند و بی هیچ پروایی و با شنیع ترین رفتارها زندگی و نفس انسانیت کارگران ایران را هدف گرفته اند. تنها چیزی که برای این زالوصفتان مهم است رسیدن به پول هنگفتی است که تنها با “تبدیل به احسن” (اسم رمز غارت) صنایع و کارخانه ممکن می گردد. اینان بیشتر شبیه اژدهای داستان “یلِ و اژدها” به روایت شاملو هستند که هر چیزی را سر راهشان می بلعند و مانند همان اژدها فریاد گوشخراش سر میدهند که “دنیا را خواهم ( خواهیم) بلعید!” 

یلِ این داستان اما خود کارگران بودند. در داستان یل و اژدها کرور کرور انسان به “کارگاه بابا پیرمردم زاد” وارد می شوند و یلی را بوجود آوردند که حریف اژدهای دنیا خوار شد. در هفت تپه چند هزار انسان باور کردند زور دارند چون متحد شدند و ایستادند. در برابر هر دسیسه و توطئه و شکنجه و بازداشت و  تهدید به قتل کوتاه نیامدند. برای همین روزی که خبر منتشر شد که دستگاه بیدادگستر قضایی جمهوری اسلامی خلع ید را رسمیت بخشیده کارگران حق داشتند سر از پا نشناسند و دست به جشن و پایکوبی بزنند. این جشن در زیر نگاه یکی از هارترین حکومتهای سرمایه در دنیای امروز زیباترین صحنه ها را از همبستگی و شادی و زندگی به نمایش گذاشت. کاشتن نهال، روی دوش گرفتن نماینده شجاع ، مال خود دانستن کل کارخانه و تعیین تکلیف با دولت که مدیریت بعدی باید زیر نظر شورای کارگری کار کند صحنه های کاملا بی نظیری در تاریخ مبارزات جنبش کارگری ایران و به جرات میتوان مدعی شد در کل دنیا بود. بخصوص اینکه این وقایع تحت حاکمیت دولتی فاشیستی اسلامی سرمایه رخ داد. ابراهیم عباسی یکی از نمایندگان کارگران هفت تپه در سخنرانی خود در روز اول مه نکته مهمی را خطاب به کارگران هفت تپه بیان داشت. او گفت: روز کارگر بخاطر مبارزات کارگران شیکاگو برای هشت ساعت کار شکل گرفت و بعد از ۱۵۰ سال هنوز از آنها یاد میشود و روزی خواهد رسید که نام هفت تپه و کارگران هفت تپه را بیاد آوردند که زیباترین مبارزات را شکل دادند.( نقل به معنی) و آن روز خیلی زود فرارسید. نام و یاد مبارزات کارگران هفت تپه در جنبش کارگری ایران به عنوان بخشی از جنبش کارگری جهان، جهانی شد.

در این میان کسانی غم باد گرفته اند! این واقعیت که دولتی و غیر دولتی بودن کارفرما توفیری برای کارگر ندارد را چماقی کردند که خلع ید جشن گرفتن ندارد! و این امتیاز بخاطر مسایل انتخاباتی جمهوری اسلامی است! و نمی خواهند توجه کنند نه کارگران هفت تپه و نه هیچ بخشی از کارگران مبارز ایران توهم ندارند که خلع ید از بخشی از مافیایی حاکم پایان راه است.  کوچک شمردن مبارزات کارگران و تو سر کارگر زدن خصلت نمای چپی است که کارگر را مستضعف می خواهد که مدام ناله میکند دیدید نشد! برای بهانه جویان و مبصران که میخواهند پیش ناظم عبوس مدرسه عزیز باشد جشن کارگران هفت تپه هیچ خوشایند نیست. بگذار این چنین باشد. بگذار تا می توانند غر بزنند. باور نکنند که پیروزی ممکن شده است. خودشان را از ته پیراهن بیرون کنند که مبارزه آداب و رسوم خودش را دارد که ما کارگران هنوز آنر فرا نگرفته ایم!

در نزد ایشان طبقه کارگر و مبارزه طبقه کارگر در کلاسیک ترین شکل ممکن اش، آن هم آن شکلی که ایشان از آن متصور هستند معنی میدهد. گویا باید در روز جشن کارگران هفت تپه اگر نه سرود انترناسیونال حداقل سرود “همراه شو عزیز”  به گوش برسد که نرسید؛ پس بنابر این حتما یک جای کار می لنگد! برای بی اعتبار کردن مبارزات کارگران هفت تپه ادعا میشود آزاد شدن اسماعیل بخشی گویا قسمتی از نقشه نیروهای امنیتی بوده است(!) ایشان ندیدند که کارگران نماینده سوسیالیست خود را روی دوش بردند روی سنگر گذاشتند و این هیچ معنی نداشت جز این که اسماعیل بخشی باید سخن بگوید و راه نشان بدهد، و اسماعیل بخشی گفت آنچه را باید می گفت. از “زشتی سرمایه داری” گفت. از مدافعان کارگران هفت تپه قدردانی کرد. از سپیده قلیان این مظهر جسارت گفت و تاکید کرد هنوز کار داریم. گفت خوشحالیم و اما هنوزبه همه خواسته هایمان نرسیدیم.

 آنها که تو سر کارگر زدن به اسم کارگر رویه سیاسی شان است، میگویند این خلع ید به خاطر دعواهای جناحی است(!) اما یادشان میرود که ۵ سال مداوم است که کارگران هفت تپه بر سر خلع ید از یکی از بی چشم روترین شخصیتهای مافیایی حکومت اسلامی متحدانه ایستادند و اگر نبود زور کارگران این خلع ید شکل نمی گرفت و بی سر وصدا هر باندی از مافیا  سهم خودش را از هفت تپه  برمیداشت و جز ویرانی چیزی باقی نمی گذاشتند. مگر نکردند؟ مگر سر “داماش گیلان” این بلا را نیاوردند و مهره سوخته خود را به قتل نرساندن. مگر سر “ابزار مهدی” سمنان آوار نشدند؛ مگر از کفش ملی جز یک نام چیزی باقی گذاشتند. زمینهای کفش ملی را هنوز تاراج نکردند اما نیمی بیشتر از آن در اختیار بخشهای مختلف مافیایی صنعتی حکومت قرار گرفته است. مگر لوله سازی اهواز را نابود نکردند؛ مگر هپکو را نابود نساختند. اما اگر اسمی از هپکو  هنوز بر سر زبانها است بخاطر مبارزات کارگران هپکوست که هنوز تماما نتوانستند هپکو را نابود سازند. 

غارت و نابود سازی بخشهای مختلف صنعت ایران همراه بوده با ویران سازی بخش وسیعی از جمعیت طبقه کارگر ایران. اما در هفت تپه  به دیوار سخت اتحاد کارگران برخوردند. مافیایی حاکم بر ایران باور ندارد که زور کارگر می تواند این چنین پریشان خاطرش کند. خلع ید در هفت تپه آن دیوار سفت و محکمی است که سخت ایشان را هراسان کرده است که می خواهند دق دلی خود را بر سر فرزانه زیلایی وکیل کارگران هفت تپه خالی کند و هنوز سپیده قلیان در بند جلادان سرمایه گرفتار است. 

جشن کارگران هفت تپه دلچسب بود چرا که ثابت کرد ( بیش از همه به خود کارگران هفت تپه) که کارگر زور دارد. و زورش چنان است که خشن ترین حاکمیت سرمایه در صد سال اخیر را وادار به عقب نشینی می کند. دستاوردهای نیشکر هفت تپه، یکی از آن دستاوردهایی است که کمک کرده جنبش کارگری ایران محکم تر از گذشته روی پای خودش بایستید و به عنوان یک آلترناتیو مهم در جامعه ایران حضورش قوی تر و با صلابت تر باشد. *

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate