کی، کی را سیبل قرار داده؟

من حقیقتا نتوانستم سر دربیاورم بخشی از کسانی که به هر دلیلی از حزب کمونیست کارگری راه خود را جدا می کنند  چرا اصرار عجیبی دارند تا بی نهایتش خود را ضایع سازند. از یک جدای سیاسی به کینه توزی شخصی آنرا کش می دهند. شاید به نظر می رسد حقی از ایشان ضایع شده است اما اینگونه هم نیست چون با افتخار اعلام  می کنند تا مقطع جدای رسمی شان به سیاستهای حزب و تاریخ آن وفادار هستند و از آن دفاع می کنند که البته به همین هم وفادار نمی مانند. هر چه بیشتر دور می شوند تازه کشف می کنند رهبر فعلی حزب از زمان منصور حکمت کُمِیت اش می لنگیده و ناگهان همه چیز سیاه و تیره می شود. رادارها روشن می شود که رهبری فعلی را هر جور هست سکه یک پول سازند اما در واقع این خود آنها هستند برای بی اعتبار کردن خود دست به اقدام می زنند . آخرین تلاش از این دست بار دیگر از سوی محمد آسنگران و علی جوادی و شرکا رخ داده است. 

پیام کنگره ۱۲ حزب کمونیست کارگری خطاب به مردم ایران تحت عنوان ” ما همه با هم هستیم” که به روشنی مردم ایران را دعوت می کند برای ساختن جامعه سوسیالیستی باید آستین ها را بالا زد و در پیام قید می شود:  “شعار ما شریف و شفاف است و در خیابانها فریاد زده میشود: “نان، آزادی، اداره شورایی”! “ و تاکید می شود “برای این مهم حزب کمونیست کارگری برای این روزها ساخته شده است.” و به صراحت در انتهای پیام گفته شده :” مردم! انقلابی عظیم و کارگری در ایران در راه است. چشم انداز سپردن جمهوری اسلامی به موزه تاریخ روشن تر از همیشه است. ساختن جامعه سوسیالیستی عاری از هرگونه تبعیض و بی حقوقی و استثمار نه فقط آرزو که ضرورت و وظیفه ای مبرم است که در برابر ما قرار میگیرد. برای همه اینها ما به یک حزب سیاسی پخته و روشن بین نیاز داریم. حزب کمونیست کارگری برای این روزها ساخته شده است. در این کنگره از همه شما دعوت میکنیم به حزب خودتان بپیوندید.”  این رفقا، این دوستان، این برادران، این عزیزان ( حقیقتا نمیدانم چه خطاب شان کنم!) چون “همه با هم” را در ابتدای پیام دیده اند فکر کردند” آهان حمید تقوایی را گیرش انداختیم!” حالا معلوم نیست چرا حمید تقوایی!؟ این پیام یک حزب است نه یک شخص… البته خواننده چرایی آنرا میداند، برای همین من دیگر بازگویش نمی کنم. فقط من باب یادآوری فقط ارجاع تان میدهم به احساس سمپاتی منصور حکمت به آن اژدهای که در غار خود مشغول امورات اژدهایی اش بود و پهلوانی برای خود شیرینی برای بریدن سرش آمده بود!

این دوستان و رفقا ( یا هر چه دلتان میخواهد صدای شان بزنید) از انقلاب  ۵۷ کابوس ساخته اند، همان تصویری که نظریه پردازان بورژوازی در هر شکل و شمایلی در این ۴۰ ساله در القایی آن از هیچی چیزی فروگذاری نکردند. یک انقلاب عظیم را به کمک یک ضد انقلاب افسارگسیخته و وحشی  در هم شکستند و کابوس رژیم اسلامی سرمایه بر سر جامعه آوار کردند و سلطنت طلبان همیشه مدعی بودند که کمونیستها مسبب روی کار آمدن آخوندها بودند و حالا از رفیق بغل دستی مان می شنویم: “ اگر همراهی چپ سال ٥٧ با جنبش اسلامی این فاجعه را بار آورد است که چهل و دو سال است شاهد آن هستیم، قرار نیست امروز اجازه بدهیم تاریخ تکرار بشود و این بار چپ با همراهی ناسیونالیسم و ملیگرایی همان بلا را بر سر جامعه و کمونیسم بیاورد. “ این را یک سلطنت طلب طرفدار شاهزاده نمی گوید چون شاهزاده آنقدر عقل دارد که تشخیص داده که حداقل برای دو دهه ای سوسیالیستها حرف اول را در جامعه می زنند برای همین از سمت موروثی عقب نشسته و تحمیل آنرا خلاف حقوق بشر دانسته و برای خود و جریان سلطنتی در آینده ایران هیچ شانسی قایل نیست بعد در صف خودمان یکی ناله می کند راست دست بالا را دارد!

  محمد آسنگران، رفیق عزیزمان ( این را با تاکید نوشتم) روی اتهام نخ نما شده سلطنت طلبان را روی سر ما خراب می کند. حمه عزیز یعنی چی؟ آیا همراهی چپ موجب فاجعه جمهوری اسلامی شد یا خواست بورژوازی برای سرکوب انقلاب؟ این دیگر حالا از ابتدای ترین و بدیهی ترین تزهای کمونیسم کارگری است. بحث دو جناح را فراموش کردید؟ چپ در سال ۵۷ اگر بحث را موکول به بعد از مرگ شاه کرد اساسا بدین خاطر بود اصلا خود را در این ظرفیت نمی دید که رهبر یک جنبش عظیم توده ای باشد. نهایتش خود را موتور کوچکی میدانست که باید تنها فداکاری کند و کشته شود اما بورژوازی از شعارهای کف خیابان متوجه شد که “کارگر نفت ما رهبر سرسخت ما” و تشکیل شوراها حتی پیش از قیام بهمن یعنی چه. برای همین به سرعت پشت پلیدترین نیروی سیاسی ممکن رفت تا خیابان را سرکوب کند. لطفا دیگر شما اتهام سلطنت طلبان را به سوی ما پرتاب نکنید. 

محمد آسنگران مدعی است به منظور آشتی طبقاتی ما چپ را سیبل انتقادات خود قرار دادیم و برای خوشایند طبرزدی ها و علی نژادها این شعار را انتخاب کردیم! معلوم نیست کی، کی را سیبل انتقادات خود قرار داده. لطفا یک بار هم شده پای برنامه های تلویزیونی این چپ بنشینید که اگر متلکی بار کمونیسم کارگری نکنند لطف برنامه شان از بین می رود. چپی که مشغول آسیب شناسی جنبش سوسیالیستی است چه احتیاج است که ما سیبل انتقادات خودمان قرار دهیم! چپی که به علی جوادی متلک بار می کند که شما مانند یک فرقه کتابهای رهبر فرقه تان پشت سرتان ردیف است و البته علی جوادی را معاف می کند چون زمینه پشت سرش دیوار آجری بود! و علی جوادی لبخند تحویل میدهد باز هم باید پرسید کی، کی را سیبل قرار داده است.

علی جوادی درگفتگوی با شریک اش محمود احمدی اول چشمش را می بندد و مدعی میشود پیام کنگره خطاب به سلطنت طلبان و مجاهدین است. محمود احمدی یادآور میشود پیام خطابش به زنان و کارگران و معلمان و بازنشسته گان، دانشجویان و کولبران و پرستاران و کادر درمانی و رانندگان و کشاورزان و در یک کلام به همه اقشار مردم ایران است و علی جوادی با لودگی که گویی فرقی نمی کند می پرسد: همه با کی؟ و تاکید می کند ما همیشه گفتیم همه زیر پرچم کمونیسم کارگری. راست می گوید اما از سر غیض و کینه، نه ایشان و نه محمود احمدی نمی خواهند پارگرافهای انتهای پیام را بخوانند و درک کنند و بفهمند که پیام همه با هم هستیم دقیقا همه را به زیر پرچم کمونیسم کارگری و انقلاب کارگری فرا میخواند و از این زاویه می گوید همه با هم هستیم. 

این دوستان، این رفقا، این عزیزان ( هر کدام را دوست دارید خطاب شان کنید) باید وقتی ایراد می گرفتند که در کنگره ۳ پیام دعوت برای رضا پهلوی فرستاده شد. باید وقتی خون شان به جوش می آمد که منصور حکمت گفت اینها ( راست) اسم ایران را به انحصار خودشان در آوردند. باید وقتی معترض می شدند که منصور حکمت به شفافیت تمام گفت خطاب ما به انسانهای منصف است که زیر پوست هر کدام از اینها یک سوسیالیست خوابیده است. باید وقتی می پرسیدند همه با کی؟ که منصور حکمت گفت اساس سوسیالیسم انسان است. باید صدایشان وقتی در می آمد که منصور حکمت گفت ما باید نه جامعه را نمایندگی کنیم و اگر بشود با خواننده گان اپرا قدرت گرفت باید این کار را کرد. پیام کنگره ۱۲ ادامه تزهای منصور حکمت است.

بعد از منصور حکمت تلاشهای رهبری حزب و کادرهای آن به این اینجا منجر شده که اکنون حزب کمونیست کارگری به یک قطب مهم در جامعه تبدیل شده است. پیام همه با هم هستیم باید در راستای ۲۷ قراری دید که در کنگره تصویب شد. قرارهای که خطابش به بخش های مختلف جامعه و مبارزات شان و بعضا از سوی آنان بود. پیام همه با هم هستیم از سوی حزبی صادر شد که خود را  رو به جامعه نماینده طبقه کارگر و رو به حکومت نماینده جامعه میداند و در کنگره ۱۲ در انتهای ۲۰ سال مبارزه اخیر به رهبری کنونی حزب به آنجا رسیده که رو به جامعه بگوید همه آن چه می خواهید تحت رهبری این حزب ممکن است و ” ساختن جامعه سوسیالیستی عاری از هرگونه تبعیض و بی حقوقی و استثمار نه فقط آرزو که ضرورت و وظیفه ای مبرم است که در برابر ما قرار میگیرد. برای همه اینها ما به یک حزب سیاسی پخته و روشن بین نیاز داریم. حزب کمونیست کارگری برای این روزها ساخته شده است. در این کنگره از همه شما دعوت میکنیم به حزب خودتان بپیوندید.”

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate