تورم ابزاری برای تحمیل قحطی  

در گزارشی از نسرین هزار مقدم  منتشر شده در ایلنا  با عنوان “کارگران و بازنشستگان: دیگر توان خرید شیر و ماست و تخم مرغ را هم نداریم!” به گوشه ای کوچک از ابعاد فاجعه بار گرانی ها اشاره شده است. در بخشی از این گزارش چنین آمده است: “حذف لبنیات و تخم مرغ را می‌توان آخرین مرحله از حذف اقلام مفید سفره‌ها دانست؛ از ابتدای ۹۷ به دلیل شوک درمانی‌های ارزی، اقلام باکیفیت و پروتئینی شروع به غیب شدن از سفره‌های فرودستان کردند؛ اول، گوشت قرمز، بعد گوشت سفید و در مرحله بعد، برنجی که امروز هر کیلو ۵۰ هزار تومان است، حذف شدند و امروز لبنیات و تخم مرغ نیز در حال پرکشیدن از سفره‌ها هستند؛ به طوریکه یک املت ساده با یک کاسه ماست، غذایی لاکچری است، یک املت با پنج عدد تخم مرغ و نان، در کمترین حالت ۱۵ یا ۱۶ هزار تومان هزینه دارد (گوجه فرنگی را هم حذف می‌کنیم) و یک کیلو ماست نیز ۱۵ هزار تومان است، بنابراین یک املتِ بدون گوجه و یک کاسه ماست برای یک خانواده کوچک سه نفره، لااقل ۳۰ هزار تومان آب می‌خورد!” 

در شهریور ماه نیز طبق آمار دولتی تورم (در هر سه شکلی که ارائه میدهند) یعنی سالانه و ماهانه و نقطه به نقطه، نشانگر این است که “همه مولفه ها رکود زدند.” . همچنین طبق گزارش منتشر شده در ایلنا “نرخ تورم نقطه‌ای گروه عمده «خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات» با افزایش ۳.۲ واحد درصدی به ۶۱.۶ درصد و گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» با کاهش ۰.۷ واحد درصدی به ۳۵.۴ درصد رسیده است…. نرخ تورم ماهانه نیز برای خانوارهای شهری ۴ درصد است که نسبت به ماه قبل ۰.۸ واحد درصد افزایش داشته است. همچنین این نرخ برای خانوارهای روستایی ۳.۶ درصد بوده که نسبت به ماه قبل ۰.۴ واحد درصد افزایش داشته است….بنا بر همین گزارشات نرخ تورم سالانه برای خانوارهای شهری و روستایی به ترتیب ۴۵.۱ درصد و ۴۹.۷ درصد است که برای خانوارهای شهری ۰.۶ واحد درصد افزایش و برای خانوارهای روستایی یک واحد درصد افزایش داشته است.

 در پی این امر عالی جناب قصاب، حجت الاسلام رئیسی شمشیر خونین اسلام را به چرخش در آورده است که “تورم خط قرمز ماست!” وزیر اقتصاد کابینه تبهکاران در پی این حرف رئیس قاتلش وعده داده:” افزایش تورم در شهریور به هیچ وجه مطلوب نیست و با اقداماتی که انجام خواهد شد ترمز افزایش قیمت‌ها کشیده می‌شود.” روزنامه شکنجه گر معروف حسین شریعتمداری، کیهان هم پریده وسط  که اگر تورم برسد به بالاتر از ۶۰ درصد خطرناک است ( حالا برای چه کسی؟ این را معلوم نکرده!) و این روزنامه از قول یکی از خیل غارتگران در جمهوری اسلامی خاطر نشان کرده: ” از دستگاه‌های تصمیم‌گیر گرفته تا بنگاه‌ها و فعالان اقتصادی باید همه تلاش خود را به کار ببندند که نرخ تورم با شوکی منفی، رشدی غیرقابل مهار پیدا نکند.” 

اما واقعیت این است همان کسانی که موجب تحمیل چنین فلاکت روز افزونی به کارگران و بازنشستگان هستند یعنی همان “دستگاههای تصمیم گیر” نمی توانند و مهمتر اینکه نمی خواهند جلو این فلاکت را بگیرند و همه این نمایش های دروغین، تکرار وقاحت پایان ناپذیر کل تبهکاران حاکم اسلامی سرمایه است.

احسان سلطانی نامی که “پژوهشگر اقتصادی” معرفی شده آدرس سر راست تری از اوضاعی که ایشان “قحطی تحمیلی” می شمارد بدست می دهد. او با  قاطعیت تاکید میکند و مینویسد: “قدرت خرید مواد غذایی خانوار‌ها در کل تاریخ ایران تاکنون چنین سقوطی را تجربه نکرده بود” و در ادامه بر نکته ای انگشت می گذارد که ما سالهاست داریم بیان می کنیم که ” این قحطی نه با خشکسالی و جنگ که با اراده دولت‌ها و همچنین غارت منابع طبیعی و دارایی‌های عمومی اتفاق افتاده است.” 

اما جناب سلطانی دو راهکار دارد : ” پایین آمدن نرخ دلار به قیمت واقعی یعنی ۱۵ هزار تومان و افزایش قیمت مواد معدنی، آب، برق و گاز بنگاه‌های صنعتی و خصولتی متناسب با فروش آن‌ها (در سه سال)… طبق محاسبات سلطانی فقط از طریق افزایش قیمت مواد معدنی، آب، برق و گاز بنگاه‌های صنعتی و خصولتی، ۵۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد ناشی خواهد شد. … “

اینها روایت یک اقتصاددانی است که باور به اقتصاد بنیان بازار دارد. یعنی اصل استثمار و تسمه از گرده کارگران کشیدن را قبول دارد. اما آنرا در لفافه اینکه ۵۰۰ میلیارد تومان درآمد فوق “می‌تواند به سمت تامین مالی سیاست‌های حمایتی رفاهی هدایت شود” می پوشاند. “سیاستهای حمایتی رفاهی” اسم رمزی بوده که همه دولتهای سرمایه داری بخصوص کاربدستان جمهوری اسلامی خوب بلدند بکار ببرند و  بدین ترتیب نیت اصلی شان یعنی حمایت تام و تمام از بهره کشی انسانها را بپوشانند. اوضاع چنان “خطرناک” شده که بار دیگر و این بار از سوی یک پژوهشگر تازه نفس اقتصادی تاکید می شود که تعمد دستگاههای تصمیم گیر در غارت و چپاول  موجبات قحطی تحمیلی را فراهم کرده است. قحطی ای که به ضرب خشن ترین دستگاهها سرکوبگر بر توده مردم تحمیل شده است.

به واقع شما اگر در بازار چرخی بزنید همه رقم کالا موجود است.  هیچ کمبودی از این بابت نیست مگر وقتی که تصمیم سازان چپاول کالایی را میخواهند به معنی واقعی یک شبه چند برابر گران کنند آن کالای خاص ناپدید می شود و با ایجاد کمبود مصنوعی بعد که قیمت جدید تثبیت گردید، دوباره آن کالا به راحتی در دسترس است. این یکی از ترفندهای روتین رژیم اسلامی سرمایه بوده که خود به عنوان یک کلاش بزرگ بر زندگی مردم حاکم شده است. اما موجود بودن کالا به این معنی نیست که شمای دستمزد بگیر هم می توانی به آن برسی. بلکه روز بروز دسترسی شما به کالاها بخاطر گرانی، کمتر و ناممکن می گردد تا آن حد که املت بدون گوجه فرنگی هم غذایی لاکچری می شود.  “قحطی تحمیلی” شاید مناسب ترین توصیف وضعیت امروز زندگی مردم ایران است و همه رقم شخصیت جلاد و شکنجه گر و مامور اعدام و قاتل …ردیف شده اند تا آنرا سازمان بدهند و انصافا در کارشان استاد هستند. 

در مکتب اقتصاددانان بنیان بازار بر تورم  و رشد قیمتها تعریف گردیده که در ظاهر هم همین است. اما به واقع “تورم به معنی مالیات غیر مستقیم از تمام مردم به میزان متفاوت است” و بیشترین هزینه آن بر دوش اکثریت کارکن جامعه تحمیل می گردد. در واقع میشود گفت “تورم مالیات غیر مستقیم از کارگران و تهی دستان به نفع ثروتمندان”  برای آسایش هر چه بیشتر یک درصدی ها است و این تعریف خاص از تورم، در بسیاری موا قع در نزد اساتید اقتصاد غایب است و عمدا حرفی از آن در میان نیست. تحت حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه اما، دیگر بحث مالیات غیر مستقیم هم مطرح نیست بلکه با این روش غارتگری را به  سطح بی حد و حصری رسانده اند.همه هیاهویی که از جانب رئیسی و نوکران اسلامی سرمایه در باب کنترل تورم میشود، یک تبلیغات توخالی صرف بیش نیست. اقتصاد این رژیم بر چپاول بنیان گذاشته شده است و تا آنجا به مقابله با تورم اقدام خواهند کرد که موضوع “خطرناک” و “امنیتی” می گردد.

گزارش اخیر در مورد شکلهای سه گانه نمود تورم تنها بر یک امر تاکید میکند و آنهم اینست که  با وجود تسلط سرمایه بر جامعه، بخصوص از نوع اسلامی آن زندگی مردم از بابت معیشت و منزلت به سرانجام نخواهد رسید. اقتصاددانان هر بار برای مصیبتی که سرمایه داری بر زندگی انسانها تحمیل کرده است در تلاش برای پیدا کردن راه کاری هستند و راه کار شان نه در جهت بهبود زندگی مردم بلکه در جهت توسعه تسلط بیشتر سرمایه بر زندگی مردم است.  تنها در یک اقتصاد بر بنیان رفاه مردم که اساس کارآن  بیش و پیش از هر چیز آسایش کل جامعه است، این بحث ها که گویا اقتصاد یک پدیده غیر قابل کنترل است و هر بلایی خواست  میتواند بر سر زندگی مردم بیاورد خاتمه داده خواهد شد. و در مورد رژیم اسلامی سرمایه “اقتصاد” نه زیر بنای الاغ آنچنان که خمینی گفت بلکه ابزاری است در دست مافیایی حاکم برای چپاول وغارتگری. و تنها راه کار حل “مشکلات اقتصادی” به مانند همه مشکلات و بحرانهایی که رژیم اسلامی سرمایه  بر سر جامعه آوار کرده سرنگونی این حکومت است.    

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate