“جامعه عظیم کارگری”؛ منتقد یا معترض

احمد توکلی نام آشنایی برای ما کارگران است. ایشان همان کسی است که به عنوان وزیر کار در “دوره طلایی امام” اولین طرح قانون کار جمهوری اسلامی را بر بستر کشتار کمونیستها و فعالین جنبش کارگری در سال ۶۱ پی ریخت. در طرح پیشنهادی ایشان عنوان کارگر جایی نداشت و لفظ اجیر به جای کارگر به کار برده شده بود و روابط کارگر و کارفرما نیز اندر” باب اجاره” تعریف شده بود. درآن مقطع با وجود سرکوب شدید و کشتار روزانه صدها نفر در زندانها اعتراضات کارگران برعلیه این طرح چنان بالا گرفت که جوهر این لایحه خشک نشده پس گرفته شد. اکنون توکلی بعد از ۴۰ سال میگوید: “گرسنگی و فقر در ایران معنادار” است و هشدار میدهد “وضعیت مردم آن‌قدر خراب است”، که حکومت را “ملزم” می‌کند “حتی احکام اولیه و اصول اساسی را زیرپا بگذارد و به مردم کمک کند”؛ این یعنی ماموریت جمهوری اسلامی به انتهای خود رسیده است. حکومتی که بر بستر سرکوب انقلاب ۵۷ نه تنها سنگی را از سر راه سرمایه برنداشته است بلکه خود مانع مهمی بر سر سود آوری سرمایه تبدیل شده است. توکلی تاکید میکند: “اگر حکومت این کار را نکند ممکن است آن اتفاقی رقم بخورد که نباید شود.”

بدینگونه بعد از این همه سال از مطرح شدن لایحه اول قانون کار جمهوری اسلامی، یکی دیگر از کاربدستان حکومت در مجلس نکبت آفرین اسلامی، قانون کار فعلی را دست و پاگیر تولید و اشتغال ( شما حتما بخوانید استثمار) شمرده است. از آن سو بار دیگر کسانی که چاقوهایشان جز از برای بریدن زبان از جیب شان بیرون نمی آید گله مند خطاب به ایشان گفته اند: آقا این جور نگو، ما خودمان میدانیم چطور با کارگر جماعت حرف بزنیم تو دیگر بشین سرجات. و به او درس میدهند ” چنین اظهارات ضد کارگری را رسانه‌ای” نمی کنند. این جنابان به این تازه کار می گویند نگران نباش با هزاران توصیه و بخشنامه و بیانیه و دستور المعل سعی کرده ایم دست و پای کارگران را ببندیم.  هر کاری راهی دارد مثلا توی مجلس با طرح اصلاحی کلیه کارگاههای زیر پنج نفر را  از شمولیت قانون کار معاف کردیم. مناطق ویژه اقتصادی را هم  داریم که از هفت دولت آزادند و چهار تا بند سر هم کردیم که نیم بند کارگر می تواند شکایتی به جای ببرد. اما چنان در قوانین و چنبره اداری گرفتارش می کنیم که حاضر شود یک چیزی بدهد و از شکایتش صرفنظر کند. چفت و بست های قانونی را هم محکم کرده ایم و خوب بلدیم  ارزان سازی کارگر را تضمین کنیم. 

یکی از ایشان مودبانه به این نماینده یاد میدهد و میگوید:” این دوستان … باید برای حرف خود استدلال و مصداق بیاورند. نمایندگان مجلس نباید نماینده‌ی نگرش سرمایه‌داری باشند (!)”؛”نمایندگان مجلس قبل از هر کاری باید نشستی با نمایندگان کارگری ( این را هم حتما بخوانید مزدوران سرمایه) داشته باشند.” همین جور نمی شود پابرهنه پرید وسط کار؛ ” باید دور یک میز مذاکره بنشینیم و استدلالهایمان را بگوییم و ببینیم کدامیک درست می‌گوییم و در نهایت مردم قضاوت کنند.(؟!) اینکه از جایگاه قدرت بنشینیم و در مورد مردم صحبت کنیم، به نفع جامعه نیست.(!) در اینصورت همین …” ته مانده آبروی نداشته مان از بین میرود. یکی دیگرشان خطاب به این نمایندگان که هنوز مانده تا یک کاربلد و دست حسابی برای سرمایه از کار در آیند تاکید کرده و میگوید باید:” به مخالفت‌ها و انتقادهای جامعه عظیم کارگری اهمیت … ” داد.

در مورد قانون کذایی کار جمهوری اسلامی به اندازه کافی گفته ایم که قانون اساسا بر این پایه شکل گرفته است که کارگر را دست و پا بسته فرض کرده و فکر میکنند با چیزی به نام قانون می توانند اعتراض کارگر را خاموش کنند. اینکه هر از چند گاهی نمایندگان سرمایه بر سر قانون کار کذایی بین شان جر و بحث  در می گیرد، بخاطر این است که فشار جنبش کارگری چنان روز افزون میشود که نمی دانند چه بکنند. آنها که خودشان را با وقاحت تمام “نماینده کارگری” می خوانند از نزدیک قدرت طبقه کارگر را می شناسند و میدانند اکنون هیچ کارگری برای ایشان تره هم خورد نمی کند و وحشت شان میگیرد که یک کسی که در مجلس نکبت آفرین سرمایه نشسته و بی هوا حرفهای ضد کارگری را رسانه ای میکند حواس اش نیست که این حرفها ممکن است همان عواقبی را داشته باشد که توکلی اشاره میکند ” اتفاقی رقم بخورد که نباید بشود.” 

“جامعه عظیم کارگری” اعتراضات و اعتصابات اش هم عظیم است. اگر دولت با هزار دستور و بخشنامه و بیانیه و تبصره و ماده واحده با مدد زندان و شکنجه و دستگاههای امنیتی و پلیسی توانسته ارزان سازی کارگری را پیش ببرد، قدرت عظیم جنبش کارگری توانسته است با مدد اعتراض مداوم خود اعتصاب این مهمترین سلاح مبارزاتی طبقه کارگر را بر حکومت درنده اسلامی تحمیل کند. اعتصابات در سطح وسیعی و روزمره در سراسر ایران شکل میگیرد و هراس مزدوران سرمایه از همین نکته است که خطاب به نمایندگان مجلس نکبت اسلامی معترضانه می گویند هر چه میخواهید بگوید اول مزه مزه کنید و همین جور بی هوا هر چیزی نگویید و متوجه “مخالفتها و انتقادهای جامعه عظیم کارگری” باشید که در صورتی یکپارچه شود از آنچه که فکر میکنیم زودتر سقوط خواهیم کرد.

البته نمایندگان سرمایه در اینجا هم سعی دارند مبارزات کارگران را تنزل دهند به انتقاد و مخالفت. اما اقدامی مانند اعتراض کارگران فولاد اهواز که متحدانه همکار اخراجی خود را به داخل کارخانه بردند و جلو حراست و مدیریت شرکت و به طبع حکومت قدار سرمایه ایستادند، دیگر انتقاد و مخالفت ساده نیست بلکه نشان از اراده طبقه ای دارد که میخواهد سرنوشت خود را بدست گیرد. حضور مداوم بازنشستگان تامین اجتماعی در کف خیابان، اعتراض مداوم در هفت تپه و اعتصابات بخش های مختلف کارگران نفت، بیانیه های اعتراضی کارگران نفت و اعتراض کارگران شهرداریها و راه آهن و و به نمایندگان سرمایه فهمانده است با چه خطری روبرو هستند.

مجادله بر سر قانون کذایی کار جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته نشان می دهد که ایشان هیچ وقت نتوانسته اند طبقه کارگر در ایران را خاموش سازند و چیزی که نمایندگان سرمایه در طویله جمهوری اسلامی نمی توانند بفهمند این است که اکنون جنبش کارگری به یک جنبش خود آگاه تبدیل شده است و میداند چه میخواهد. کارگر توهمی بر سر قوانین کذایی حکومت ندارد و خود حکم میکند و به اجرا می گذارد. این جنبش متحزب است وبه  جامعه برای رهایی از شرایط کنونی و کل نکبت سرمایه داری آلترناتیو ارائه میدهد. “جامعه عظیم کارگری” همیشه معترض بوده؛ نفس وجودی جنبش کارگری اعتراض و مبارزه مدام او علیه سرمایه است و این اعتراض گاه شکل آشکاری میگیرد و به کل جامعه نشان می دهد که کشمکش طبقاتی یک واقعیت مهم جامعه است.  این جنبش وقتی آرام میگیرد که چیزی به اسم سرمایه داری محو شده باشد.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate