مبارزات بازنشستگان و استیصال مزدوران سرمایه

در جریان کشتار مردم در آبان ۹۸ ، خامنه ای تعریفی که اسلام سیاسی از “مستضعفین” ارائه میدهد را تغییر داد و معنای آن را از “قشر آسیب پذیر” ( تعریفی که در دولت رفسنجانی برای مستضعف باب کردن) به “ائمه” و جانشینان امام یعنی به خودش برگرداند.  به این معنا که او وارثان زمین را ائمه معرفی کرد تا عاملین سرکوبش با وجدان راحت تری به سر و سینه مردم گرسنه در کف خیابان شلیک کنند و در بازداشتگاهها هر چه خواستند بر سر معترضین بیاورند. اما مزدوران سرمایه در خانه کارگر هنوز مجبورند واژه “مستضعفین” را در معنای فریبنده خودش بکار ببرند و بر بالای بیانیه و قعطنامه خود وعده الهی به “مستضعفین” بدهند که ایشان خود وارث زمین هستند(!) و وعده نسوختن دست کارگر در آتش جهنم را بدهند(!) تا شاید جلو اعتراضی را بگیرند. در زمان خودش هم این حرفها کارچندانی از پیش نَبُرد و نهایتا این بازداشتهای  وسیع و شکنجه و اعدام ابزار اصلی در سرکوب کارگران برای خاموش ساختن کارگر بود که به سرانجامی نرسید جز اینکه کشته های زیادی روی دست ما بگذارند و از این لحاظ هزینه زیادی را به جنبش کارگری تحمیل کرد.

کارگران دیروز بازنشستگان امروز در زمانی که ظاهرا برای بازیابی و به خود رسیدن تعریف شده است، مجبورند در کف خیابان فریاد برآورند معیشت و منزلت و رفاه خواسته امروزشان است و اینکه حق در کف خیابان بدست می آید و تا حق خود را نگیرند پا پس نخواهند کشید. در پی تجمعات پی در پی بازنشستگان تامین اجتماعی کار به جای کشیده است که “برهانی” نامی که “قائم مقام کانون کارفرمایان استان تهران” معرفی شده نیز مدافع بازنشستگان گردیده و معترضانه می گوید : ” بارها گفته‌ایم که فروش سهام متعلق به بازنشستگان و بیمه‌شدگان تامین اجتماعی، دست کردن در جیب آن‌هاست …شاهد هستیم که دولت‌ها با لابی‌گری بر تصمیم‌های کلان مدیریتی تاثیر می‌گذارند اما توجهی به بازنشستگان تامین اجتماعی که در کف خیابان نشسته‌اند و حق خواهی می‌کنند، ندارند…”  بدین ترتیب  بار دیگر خانه کارگریها در نقش همیشگی و ذاتی شان ظاهر شده اند تا شاید سدی بر این مبارزات باشند. حسن صادقی چاقو کش معروف این بار به عنوان” ریاست اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری” در تجمعی که جلوی مجلس از سوی بازنشستگان شکل گرفته بود، میکروفن را بدست گرفت و ضمن درود به “روح شهید بهشتی و مرحوم آیت الله رفسنجانی” که در شکل گیری “شستا”( شرکت سهامی تامین اجتماعی، یکی از بزرگترین تراستهای منطقه خاورمیانه) که تماما با پول کارگران شکل گرفته نقش داشتند و با قسم هزار باره خود به روح خمینی و پیامبر اسلام وفاداری خود را به شخص خامنه ای نشان داد و سعی کرد آب را گل آلود کند و نوک مبارزه بازنشستگان را متوجه بخش دیگری از بازنشستگان یعنی بازنشستگان کشوری و لشکری کند.  جناب برهانی نیز با رندی تمام هم سو با حسن صادقی همین حرف را میزند.

شاهد بودیم در برخی از روزهای اعتراضی بازنشستگان این سه دسته بازنشستگان همگی با هم به وضعیت فقر و فلاکتی که گریبان ایشان و کل جامعه را گرفته معترض بودند. و این مزدوران در تلاشی ابلهانه سعی دارند با بیان :” … تامین منابع مالی از ناحیه دولت و مجلس برای پرداخت‌های یکسان به جامعه مستمری بگیران تامین اجتماعی همانند سایرین (باشد) ” میکوشند نوک مبارزات بازنشستگان تامین اجتماعی که علیه کل حکومت است را بر علیه بخش دیگر از بازنشستگان منحرف کنند! دیگر از آب در هاون کوبیدن گذشته و لجن در هاون می کوبند!

حسن صادقی چاقو کش منت بزرگی سر بازنشستگان می گذارد و می گوید: ” بخشی از سهام شستا باید به صورت رایگان در اختیار بازنشستگان قرار گیرد تا به وسیله سود آن؛ هزینه‌های زندگی خود را تامین کنند!” حسن صادقی بر ناتوانی خود در سرکوب خواسته ها و خود کارگران و بازنشستگان این چنین اعتراف می کند: ” امروز شرایط به گونه‌ای است که کارگران به خیابان می‌آیند و رسانه‌های معاند با موج سواری بر احساسات آنها بازنشستگان را مخالف نظام نشان می‌دهند.”

سازمان تامین اجتماعی و شستا متعلق به کارگران است، گوشت اما دم دست گربه است! و کنترل این سازمان در اختیار حکومت است. حکومت اسلامی  یک ریال هم از بابت سود عظیمی که از طریق شستا یعنی شرکتی که با سرمایه مستقیم کارگران شکل گرفته است، برای کارگران خرج نمی کند. اداره سازمان تامین اجتماعی تماما باید زیر نظر کارگران باشد. در این جا هم مانند مسئله تعیین دستمزدها که فروشنده هیچ حقی بر کالایش ندارد، شاهد هستیم که تنها جایی است که سهامدار اول و آخر یعنی کارگران یک شرکت کنترلی بر خرج و دخل آن ندارند و  مدام باید نگران پول و سلامتی خود باشند که قرار بوده این سازمان آنرا تضمین کند.

با چنبره دولت بر این سازمان که با پول کارگران پا گرفته است در واقع زندگی کارگران چپاول می شود. بدهی های دولت به تامین اجتماعی یعنی عدم پرداخت سهم سه درصدی دولت به صندوق تامین اجتماعی و این غارت آشکار بخشی دیگر از زندگی کارگران است. همانگونه که اشاره شد شستا به عنوان یک تراست عظیم در منطقه خاورمیانه متعلق به کارگران است  و باید زیر نظر کارگران باشد نه اینکه “بخشی از سهام” که آن هم شاید با هزار اما و اگر به کارگران تعلق بگیرد که تازه معلوم نیست کی و چگونه باید بدهند و مطمئنا در صورت قبول این پیشنهاد سخاوتمندانه، ( که از محالات است) چاقو کش حسن صادقی در هنگامه ضرر شریک کارگران محسوب خواهد شد و در هنگام سود نیز کارگر اصلا محلی از اعراب نخواهند داشت. همانگونه که کارخانه که سود دهی دارد بابت آن ریالی به حساب کارگر واریز نمی شود و در اولین نشانه های ضرر این کارگر است که  از دستمزدش کم میشود و نهایتا بعد از عمری کار و فرسودگی جسم و جان اخراج میشود.

مسئله کارگران و بازنشستگان آنگونه که خانه کارگریها و خبرگزاری ایلنا سعی دارد نشان دهد  فلان بند قانون و مصوبه مجلس نکبت بار اسلامی و یا سه جانبه گرایی کذایی ادعایی خانه کارگریها نیست. کل حاکمیت جمهوری اسلامی به شکلهای مختلف در پی فراهم کردن “بهترین محیط کسب و کار برای کارآفرین های محترم” به زبان آدمیزادی یعنی تضیمن استثمار کارگران و کسب فوق سود برای سرمایه و مبارزه کارگران در همه بخشهای آن مبارزه ای علیه کل این سیستم است. براستی که حق در کف خیابون بدست می آید؛ تلاش و مبارزه بازنشستگان بخش مهمی از مبارزات کل جنبش کارگری ایران است و نقطه عطفی در مبارزات صد ساله کارگران است. اعتراض بازنشستگان و خواسته های آنان به همه کارگران مربوط است.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate