مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگر(٢)

مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل در ایران

زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل…»(١)

(۲)

 در بخش نخست این نوشتار(۲) اشاره شده بود که «هدف این نوشتار نه نقد یک دیدگاه که یک یادآوری و افشای یک تلاش است که در بستر نقد نمی گنجد. پنجاهمین سالگرد خیزش سیاهکل بهانه ای شده است تا بار دیگر برخی فرصت طلبان، ماهیت و تاریخچه مبارزاتی یکی از درخشانترین برآمد تسلیم ناپذیری حکومت شوندگان در برابر استبداد مطلق حاکم را وارونه جلوه دهند…» مهدی کوهستانی نژاد، واسطه ی «مرکز اعطا دمکراسی» (ند) از وزارت امورخارجه آمریکا و نیز در استخدام اتحادیه کار کانادا، یکی از این افراد است که با «پول کثیف» پیشبرد آلوده سازی فعالین و نهادهای مستقل جنبش کارگری را از سال ۱۳۸۴ (برآمد دوباره سازمانیابی جنبش کارگری) وظیفه مند شد. نوشتار پیشین را با این جمله به پایان بردیم: در ۲۷ خرداد ماه سال ۱۳۹۳«رضا شهابی- نماینده شجاع و آگاه طبقه کارگر- در زیر شکنجه آنگاه که به سلول آورده شد، با به خطر افکندن جان خویش، ضرورت دید تا با انتشار اطلاعیه ای از زندان رجایی شهر، تلاش های بازجویان را نقش بر آب سازد و با پیامی از درون زندان به جنبش هشدار دهد و مهدی کوهستانی را چنین افشا کند که: پول های ”کثیف“ مبارزات کارگران را فاسد خواهد کرد»(۳)

 رضا شهابی در این هشدارنامه اعلام کرد: «این روزها  به نظر می رسد که بار دیگر خطری  جدی  و توطئه گرانه در راه است.

 در سال ۱۳۸۶  فعالین واقعی جنبش کارگری با افشاگری عوامل نهاد های ضد کارگری و امپریالیستی توانستند جلو فعالیت های آنها را بگیرند. اما نهاد های ضدکارگری و در کل نهاد های  بورژوازی هیچ وقت از پای نخواهند نشست و هر بار سعی خواهند کرد در اشکال گوناگون به جنبش کارگری نفوذ کنند  و با داشتن عوامل دست گمارده، جنبش کارگری را به فساد بکشانند. اما جنبش کارگری ایران  نشان داده است که کارگران و پیشروان  جنبش طبقاتی  کارگری، با حساسیت  خود تمامی توطئه های آنان را نقش برآب خواهند کرد.

نگاهی به تجربه سندیکای شرکت واحد

 پول های  کثیف، حربه ی قدیمی است که نظام های امپریالیستی  و ضد کارگری برای تضعیف  و وابسته کردن  و در یک کلام  ریشه  کن کردن مقاومت  طبقه  کارگر به کار می بندند و با این ترتیب  است که پول هایی  به اسم حمایت از سندیکا ها و اتحادیه ها ی کارگری و یا خانواده های کارگران از سوی ارگان هایی با پوشش دموکراتیک و دموکراسی خواهی  اما در واقع ضد کارگری، وارد چرخه مالی کارگران و نهاد های مدافع  آنان می شوند.

 رفقا  و کارگران عزیز!

هوشیار باشیم  که در دام حربه های  کثیفی از این دست  که در کمین ما نشسته است نیفتیم. این وسط  اگر با هم بمانیم  پیروز خواهیم شد. ما همیشه به استقلال مالی باور داشته  و داریم .  با همبستگی  و کمک های ناچیز کارگران و مدافعان کارگری میشود نیازهای حداقلی  خود را بر طرف کرد . باید چهره های مخرب و ضد کارگری را افشا کرد و اجازه ندهیم افراد سست عنصر باور و اعتماد طبقاتی کارگران را سخره بگیرند.

آنان که شرافت کارگری را مستمسک منافع خود قرار داده اند باید بدانند  که شرافت کارگری یعنی اعتماد ، با هم بودن  و برای همدیگر بودن،  شرافت کارگری یعنی داشتن حس برابری خواهی  برای یک زندگی شاد همراه با نان و آزادی در دفاع از منافع  طبقاتی  طبقه کارگر!»

رضا شهابی . عضو هئیت مدیره  سندیکای شرکت واحد تهران و حومه- زندان رجایی شهر . ۲۷ خرداد ۱۳۹۳

طرد مرکز وابستگی

با این شناخت و هشدارها از درون زندان و برون بود که پیشروان و فعالین جنبش کارگری- سوسیالیستی مانند رضا شهابی از نمایندگان مورد اعتماد و شایسته کارگران در ایران،”کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” زنده یاد یدالله خسرو شاهی در لندن، رفقا صدیق اسماعیلی، احمد بخرد طبع و به ویژه یکی از فعالین موثر و آگاه جنبش کارگری از درون ایران که به دلایل امنیتی از بردن نام  او خودداری می کنم، اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران (کانادا)، نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ایران و بسیاری دیگر از فعالین و سازمانهای سوسیالیستی در بازشناسی این “مرکز وابستگی» وزارت امورخارجه آمریکا به واکنش و افشاگری پرداختند. این کارزار در برابر نفوذ این نهاد ضدکارگری که برای تشکل دهی ارگانهای مستقل کارگری به سود سرمایه و زیر نام های «اعطا دمکراسی» و  “مرکزهمبستگی” شکل گرفته بود، هرچند به رانده شدن مهدی کوهستانی انجامید ولی تا کنون  آنگونه که باید و شاید به کار آگاهگرانه در برابر نفوذ ضدکارگری و اهداف و عواملی که از جمله «سولیداریتی سنتر» پشتیبان مالی و ایدئولوژیک آن است پرداخته نشده است. هدف این مرکز وابستگی، ایجاد فساد در جنبش مستقل کارگری و وابسته کردن فعالین آن و تبدیل این جنبش به ابزار رفرمیسم بورژوایی بوده است. بنا به همین عملکرد، «سولیداریتی سنتر» لبه ی دیگر همان قیچی است که لبه دیگرش را حکومت اسلامی ایران تشکیل می دهد. از همین روی، مهدی کوهستانی نژاد در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۶  از «اتحاد بین المللی در دفاع از کارگران ایران» اخراج شد. این نهاد مستقل کارگری-مرکز کانادا- اعلام کرد:”اتحاد بین المللی در دفاع از کارگران ایران“ هر نوع همکاری با این نهادهای آمریکایی را صریحا رد کرده است.“

تلاش مهدی کوهستانی در وابسته سازی جنبش کارگری در ایران

سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد تهران و حومه یکی از مراکزی بود که «سولیداریتی سنتر» مهدی کوهستانی را مامور آلوده سازی آن کرده بود. دو سه تن از فعالین این سندیکا نمونه سعید ترابیان که در خدمت دستگاه های امنیتی رژیم در آمدند به این فساد کشانیده شدند و تلاش کردند تا فعالین صادق جنبش کارگری را به شکنجه گران معرفی و وابسته جلوه دهند. رضا شهابی، ابراهیم مددی، داود رضوی ها در زندان و بیرون از زندان زیر شکنجه و پیگرد از استقلال و شرافت کارگری دفاع کردند و سندیکا را از آلودگی رهانیدند. این  نمایندگان کارگری، هوشیارانه، برای بار دوم در مردادماه سال ١٣٨٨ در بیانیه ای در پاسخ به ادعانامه دادستانی تهران که سندیکا را به گرفتن پول از دستگاههای آمریکایی متهم کرده بود، اعلام کردند: « شرکت واحد برای بار دوم در مردادماه سال ١٣٨٨ یعنی یک سال بعد از اطلاعیه بالا، در مورد همین اتهامات و در پاسخ به ادعانامه دادستانی تهران که سندیکا را به گرفتن پول از دستگاههای آمریکایی متهم کرده بود، چنین اعلام کردند: “جنبش کارگری ایران ساليان گذشته به عنوان محافل ضد کارگری معرفي شد و در سال گذشته به این هم بسنده نکرده و در وحشت از گسترش جنبش مستقل کارگری و ایجاد وحدت و همدلی بیشتر در میان کارگران و فعالین کارگری سعی کردند با اتهام زنی‌های بی‌سند و مدرک و تخریب چهره‌های فعال کارگری به اهداف خود برسند. اما هوشیاری فعالان کارگری در بی‌اعتنایی به این جو مسموم توطئه ی آنان راخنثی کرد. و حال ما شاهد هستیم که این امر از دست عواملشان بیرون آمده و خود دستگاه قضايی میخواهد این کار را انجام دهد.”(۴) پس از این افشاگری سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران وحومه، نهادهای پشتیبان جنبش کارگران ایران از جمله: “نهاد همبستگی با جنبش کارگری – برلین” در اطلاعیه ای زیر عنوان “سولیداریتی سنتر ،تئوری توطئه و تفرقه”نوشت؛ “این سبک کار در خدمت جمهوری اسلامی و دشمنان طبقه کارگر است. این سبک کار متعلق به مراکز امنیتی، سازمان های اطلاعاتی و دولت های سرکوبگر است… که باید هر چه سریعتر از سوی فعالین جنبش کارگری و جنبش های اجتماعی دیگر افشا و طرد گردد.”(۵)

 

تلاشی دیگر برای نفوذی دیگر

  گزارش سیامک مؤید زاده (وارطان) از «نهاد همبستگی با جنبش کارگری ایران» یکی از مهمترین سندهای گویای و ارزنده ی ماهیت اهداف و دست اندازی نهادهای ضد کارگری سرمایه ی جهانی است. سیامک مؤید زاده، از بنیانگذاران و کوشندگان نهاد همبستگی با جنبش کارگری در ایران» که نقش ارزنده ای در پشتیبانی از جنبش کارگری ایران دارد، تجربه خود را در بهمن ماه ۱۳۸۷ – فوریه ۲۰۰۹ در هشت سمینار پالتاکی پیرامون “افشای همبستگی آمریکایی و عوامل آن برای نفوذ در جنبش کارگری»(۶) را اینگونه گزارش می دهد:

«مهدی کوهستانی بر مبنای آشنایی و روابطی که با من داشت با من تماس می گیرد، وعده و وعید ها و در باغ سبزی به من نشان می دهد، از جمله اینکه با رئیس DGB [کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آلمان] آشناست، محل و امکان در اختیارمان می گذارد و بودجه تامین می کند و غیره و غیره. مهدی کوهستانی با سناریوی “خانمی برای شما نامه نوشته، چرا جواب ندادید؟” فرزانه داوری را به ما وصل می کند. فرزانه داوری کارمند سولیداریتی سنتر است [ایشان بنا به گزارش هایی پس از آشکار شدن نقش مهدی کوهستانی و «سولیدرایتی سنتر» از این ارگان استعفا دادند]. در رابطه با آن برنامه هایی را به ما پیشنهاد می کند، سعی می کند امکاناتی را در اختیار ما بگذارد.

 من بعد از وقایع درون شرکت واحد و سپس اخباری که در مورد تلاش برای نفوذ در سندیکای هفت تپه رسید، احساس کردم که خطر جدی است، و وظیفه خودم دانستم که تجربه مستقیم خود را علنی کرده در اختیار فعالین کارگری ایران در داخل و خارج قرار بدهم».

مؤیدزاده می افزاید: بعدها یدالله (زنده یاد خسروشاهی) بمن گفت: “یکی از دلایل عمده اخراج مهدی همین برنامه ای بود که از طریق تو میخواست برای شماها پیاده کند”.

هشت نوار شنیداری سمینارهای پالتاکی گزارش مؤیدزاده، هنوز در سایت «نهادهای همبستگی…» موجود هستند.(۷) مهدی کوهستانی که همیشه نقش خود را در پیشبرد اهداف سولیداریتی سنتر به زبان نیاورده، گزارش بهمن ماه سال ۱۳۸۷ سیامک مؤید زاده را تا آنجا که پیگیری شده، پاسخی نداده است. ناگفته نماند که در این تاریخ بیش از سه سال از اخراج مهدی کوهستانی از «اتحاد بین الملل» در کانادا می گذشت. تاریخ اخراج وی از «اتحاد بین الملل…» در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۶ بود.

همراه این افشاگری ها بود که رفیق احمد بخرد طبع به عنوان یکی از بنیانگزاران و کوشندگان اتحادیه همبستگی با جنبش کارگری در ایران، در نوشتاری آموزنده در تاریخ  ۱۶ دی ۱۳۸۷ ـ ۵ ژانویه ۲۰۰۹ چنین نوشت:

   «در رابطه با جنبش کارگری و مطالبات ملی، آنها از ترفند های روانشناسانه استفاده میکنند و در چنین راستایی دو هدف کثیف را مطابق با اظهارات خودشان دنبال مینمایند. اولین شرط ایجاد اختلاف در داخل نیروها و عناصر فعال و دومین مسئله ، مختل نمودن همبستگی ملی و جهانی شان است که بعنوان “سیاست شناسائی” نام گذاری میکنند. مشخص است که سیاست های مخربانه خویش را از طریق عناصر و نیروهای خائنی در که پس باصطلاح هواداری از جنبش کارگری روی میآورند..»

سفر منصور اسانلو، فعال رفرمیست-سندیکالیست پیشین در ایران به آمریکا با پشتیبانی و اقدامات سولیداریتی سنتر و مهدی کوهستانی انجام گرفت. آقای کوهستانی مدعی است که اسانلو خودش و با چشم باز با عوامل «سولیداریتی سنتر» که “اسمش بر روی کارتی نوشته شده” بود تماس برقرار کرده است.  اما مدتها پیش از جدا شدن، مهدی کوهستانی نژاد، دوش به دوش هم در رسانه ها ظاهر می شدند تا اسانلو را رهبر جنبش کارگری ایران وانمود سازد و بکوشد تا پروژه «سولیدرایتی سنتر» را با وی به پیش ببرد. نمونه ی تابستان ٨٦ که آقای اسانلو  در نشست اتحادیه بین المللی ترانسپورت به خارج آمده بود، همراه با مهدی کوهستانی در «تلویزیون برابری» شرکت کرد و اعلام کرد که مهدی کوهستانی نماینده او است و تاکید کرد که «از هر کسی که پول بدهد قبول میکنند برای کمک به جنبش کارگری…»

منصور اسانلو در خروج نهایی از ایران و اخراج از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، به زودی از  مهدی کوهستانی نژاد جدا شد و در رقابت با وی، با امکاناتی از یک برنامه تلویزیونی از سوی یکی از سرمایه داران ایرانی مقیم آمریکا به نام محمد حسین جهانشاهی راه دیگری گرفت و همانگونه رفرمیسم و خاتمیسم را در جنبش کارگری نمایندگی می کرد، به طور کامل به طبقه کارگر پشت کرد.

آقای کوهستانی با ادبیاتی توهین آمیز، فعالین صادق جنبش کارگری و سوسیالیستی و هر آنکس که کوچکترین اشاره ای به نقش مخرب وی در جنبش کارگری کرده را «به گور سپردن» تهدید می کند. برای نمونه در نوشتاری سراسر توهین و ناسزا و بددهنی و تهدید در سایت پژواک ایران (با مسئولیت ایرج مصداقی، از زندانیان سابق، نویسنده و فعال حقوق بشر)، فعالین جنبش چپ و کارگری را با تیتر«نبش قبر مسائل شخصی بشیوه «سوسیالیستی»  اینگونه مورد خطاب قرار می دهد:

«بيار آنچه داري زمردي و زور

كه دشمن به پاي خود آمد به گور»(۸)

 کوهستانی نژاد، با تهدید «دشمنانی که «به پای خود به گور آمد»ند را اینگونه با نهادهای سرکوبگر حکومت اسلامی همانند معرفی می کنند و  آنان را اینگونه به تهدید می گیرد:

«تفاوت یاران خانه کارگر با محفل پاپاراتزی – کیهان شریعتمداری در این است که آنها فعالیت هم دارد ولی این محفل بقول خودشان فقط یک چپ سوسیالیستی کارگری کاغذی است.» [گناه این چپ سوسیالیستی کارگری،افشای مهدی کوهستانی به سهم خویش بود]. … ادامه دارد…

عباس منصوران

پانویس هاو منابع:

١-https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=3368مهدی کوهستانی پنجاه سال تاثیر فرهنگ سیاهکل بر جنبش کارگری

٢- https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=3496 عباس منصوران

٣ – http://barayeazadi.com/maghalat/2014/06/17/poulhaye.htm. رضا شهابی

پول های “کثیف ” مبارزات کارگران را فاسد خواهد کرد !

٤.http://www.syndicavahed.biz/index.php?option=com_content&task=view&id=199&Itemid=10

۵- فایلهای صوتی سمینار افشای همبستگی آمریکایی و عوامل آن برای نفوذ در جنبش کارگری ایران- قسمت اول. ده نهاد همبستگی با جنبش کارگری ایران در خارج کشور -بهمن ١٣٨٧- ژانویه ٢٠٠٩

https://wsu-iran.com/vije/hambastegi.htm.

٦- همان منبع شماره ۵

٧-http://www.iran-tribune.com/component/content/article/33-2008-03-24-07-38-49/1669-2009-01-28-04-30-55.

٨-http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-61688.html

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate