اعلام جرم سوسیال- رفرمیسم علیه کمونیسم و مبارزه طبقاتی

«مشکل حزب کمونیست ایران نیست و بلکە مشکل آن رویکرد در مبارزە سیاسی و طبقاتی است»(۱)

در نوشتارهای پیشین، با استناد به تبیین جمال بزرگپور از ریشه بحران و چگونگی برون رفت از آن، استدلال کردیم که دیدگاه حاکم بر ائتلاف در رهبری کنونی کومه له، راست و انحلال طلبانه است.(۲) طبیعی است که هیچ نیرویی حتا نظامیان کودتاگر نه تنها خود را راست و دیکتاتور نمی نامد، بلکه کودتای خود را با وعده ی «دمکراسی» و «نجات میهن و خاک و جامعه» ضرورت می شمارد. نماینده سیاسی و نویسنده ائتلاف راست در کومه له و سیدابراهیم علیزاده نیز حق دارند که خود را راست و انحلال طلب ننامند، و به اصراری پایان ناپذیر اختلاف های سیاسی-تشکیلاتی را همچنان انکار کنند. آنان چنین می پندارند که با پاک کردن صورت مسئله، از سویی دیدگاه بلوغ یافته خود در برابر استراتژی حزب کمونیست و کومه له را پنهان دارند و از سوی دیگر به سان حربه ای به شانتاژ و دماگوژی پوپولیستی بپردازند و در همان حال انحلال را به سرانجام دلخواه خویش به پیش برند.

این بینش، ریشه بحران را در حضور سوسیالیسم در کومه له و ایجاد حزب کمونیست ایران می داند و کمونیستها را«چپ پندارگرا»یی می شمارد که موجب بحران کنونی کومه له شده اند و گرنه کومه له در ناکجا آباد دیگری سیر می کرد. و ای بسا که با دیرکردی ۲۰ ساله به بیان آقای عبدالله مهتدی و در صورت موافقت و روادید ایشان به سان پرچمدار این بینش، به بیان ابراهیم علیزده، در کنار همان «کومه له ای ها و دمکرات هایی که تکثیر شده اند»(۳) یعنی که تغییری در ماهیت و بینش آنها رخ نداده است، قرار داشت. از همین روی، استدلال آنان چنین است: «اما از یک زاویە دیگر بە مسئلە نگاە کنیم کە تمایل ”چپ پندارگرا” چگونە کومەلە را از جامعە خود و مسائل مربوط بە آن دور میکرد ؟» یعنی به زعم رهبری کنونی راست کومه له، ورود بینش کمونیستی (پندارگرا) دور کردن از پیشا سرمایه داری و تبیین تحلیل مائوئیستی کنگره اول کومه له که آن را نیمه فئودالی می خواند، «دور می کرد». ایشان وا اسفا سرمی دهند و می افزایند: «تشکیل حزب کمونیست ایران در شرایطی از یک تمایل و جهت گیری در میان کادرهای کومەلە  بە یک امر بالفعل و فوری در آمد کە گفتیم  جنبش سراسری  بویژە پس از خرداد ٦٠ درهم شکستە شد، جنبش کارگری و فعالین این جنبش کە میبایست ستون و پایە اصلی شکل دهندە حزب خود باشند، کاملاً در حال عقب نشینی و پراکندە شدن بودند، و جنبش مقاومت در کردستان نیز رفتە رفتە در تمام عرصەهای موجودیت خود با محدودیت های بیشتری روبرو میشد، جریانات سیاسی چپ زیر تهاجم ارتجاع اسلامی متحمل ضربات سختی شدە، منحل و  یا پراکندە شدند. درست در این مقطع ما بە پای تشکیل حزب کمونیست ایران رفتیم».

سخنگو وتنها قلمزن کمیته مرکزی کنونی کومه له، با تز انحلال «جنبش کارگری و جریانات سیاسی چپ» که در انحلال خود «پای تشکیل حزب کمونیست ایران رفت»ند به چند کشف دست می یابد:

۱-”چپ پندارگرا” کومەلە را از جامعە خود و مسائل مربوط بە آن دور میکرد،

۲-«تشکیل حزب کمونیست ایران در شرایطی… یک تمایل و جهت گیری در میان کادرهای کومەلە» بود،

۳-« تشکیل حزب کمونیست به «یک امر بالفعل و فوری در آمد،»

۴- «در شرایطی که جنبش سراسری  بویژە پس از خرداد ٦٠ درهم شکستە شد»،

۵- «جنبش کارگری و فعالین این جنبش کە میبایست ستون و پایە اصلی شکل دهندە حزب خود باشند،  کاملا  در حال عقب نشستن و پراکندە شدن بودند»،

۶- «جنبش مقاومت در کردستان نیز رفتە رفتە در تمام عرصەهای موجودیت خود با محدودیت های بیشتری روبرو میشد»،

۷-«جریانات سیاسی چپ زیر تهاجم ارتجاع اسلامی متحمل ضربات سختی شدە، منحل و  یا پراکندە شدند. درست در این مقطع ما بە پای تشکیل حزب کمونیست ایران رفتیم»،

آیا با این استدلال و دریافت کسانی که «در این مقطع به پای تشکیل حکا رفتند» مسببین این بحران و محکومین این بیهوده کاری ۴۰ ساله نیستند! با این محکومین چه باید کرد! و مهمتر آنکه این فرضیه ها به چه هدفی زمینه چینی شده اند!؟ آشکار است که مخالفت با حزب کمونیست ایران و تلاش برای محکومیت حزب و حکم برای انحلال آن. اینک آن پلاتفرم را از «تاقچه» به زیر آورده و روی میز گذارده اند.

پاسخ می دهند: «اگر بپذیریم که حزب کمونیست از انقلاب پرولترى نتیجه میشود و باید پاسخگو به نیازهاى انقلاب پرولترى باشد.»(۴) شاید این برای نخستین بار در تاریخ است که فرضیه هدفمندو ضدکارگری «حزب کمونیست را از انقلاب پرولتری نتیجه می شود» صادر می شود. با این کشف تمامی احزاب کمونیست در درازای تاریخ به غلط رفته و باید تشکیل خود را از انقلاب پرولتری نتیجه می گرفتند و نه برای پیروزی انقلاب پرولتری و پیشاهنگی و نه برای سازمانیابی و آگاهی طبقاتی! این یک شاهکار است. نویسنده هرچه کوشید، نتوانست از مانیفست کمونیست در این باره شاهد بیاورد، پس این را از بلوک خود الهام گرفت که این حزب کمونیست لعنتی و نابه هنگام که «از انقلاب پرولتری نتیجه» نشده منشاء بحران است. این حزب کمونیست نابه هنگام تحمیلی، پس «حرامی» است و از آنجا که چنین است و از انقلاب پرولتری زاده نشده، بیایید رای به حذف اش دهیم. البته در هنگام تشکی، آقای جلال طالبانی رهبر یکیته نیشتمانی، تلاش خود را کرده بود. برای احیا آن سیاست و تلاش ها، نویسنده رهبری کومه له، مرقوم فرموده اند «باید پاسخگو به نیازهاى انقلاب پرولترى باشد» و از آنجا که انقلاب پرولتری نیز در میان نیست، زیرا پرولتری در میان نیست، پس منفی در منفی نتیجه ای جز منفی نخواهد داشت.

انکار حزب کمونیست، انکار انقلاب کارگری

به بیان نویسنده، البته «مشکل حزب کمونیست ایران نیست و بلکە مشکل آن رویکرد در مبارزە سیاسی و طبقاتی است» به این معنا که خود حزب که مشکل نیست بلکه «مشکل آن (حزب) در مبارزە سیاسی و طبقاتی است» یعنی که حزب هم تشکیل می شد بی معنا بود و ضرورت نبود. این حزب باید مانند یک ایده و آرمان و شاید که مانند یک شعر نوشته می شد و لای کتاب می ماند بهتر بود، زیرا که در ایران و کردستان  که کاربردی ندارد. اگر این حزب رویکردی به مبارزه سیاسی و طبقاتی نمی داشت، اکنون انحلال طلبان زحمتی برای انحلال به دوش نداشتند. همین «رویکرد» به برپایی حزب و دخالت حزب به سیاست بود«که در کردستان و کومه له و نە تنها در میان ما بلکە در کل  چپ نیز  بە جای روبرو شدن با واقعیت با شعار و جنجال و هیاهو کردن و البتە با نام مارکس و انقلاب و سوسیالیسم و کارگر، از آن میگریزد.» این حکم انحلال طلبان، انکار ضرورت حزب کمونیست است در درون حزب کمونیست و کومه له!

اعلام جرم علیه کمونیست ها

این حکم، علیه نیاز طبقه کارگر به سازمان طبقاتی و پیشاهنگ خویش، علیه ضرورت مسلح شدن کارگران و تهی دستان به دانش مبارزه طبقاتی و نیروی مسلح سرخ خود، و حکمی در نفی انقلاب کارگری است. رهبری کومه له با محکوم کردن کمونیست ها، حزب کمونیست، سازمان ها و گرایش های چپ و سوسیالیست سراسر ایران را «چپ پندارگرایی» که از «واقعیت می گریزد» یعنی «چپ پس از خرداد ٦٠ درهم شکستە شد… زیر تهاجم ارتجاع اسلامی متحمل ضربات سختی شدە، منحل و  یا پراکندە شدند» از راه رسید در کردستان «با شعار و جنجال و هیاهو کردن و البتە با نام مارکس و انقلاب و سوسیالیسم و کارگر» کومه له را از راه به در برد می شناسد. و اینگونه می افزاید:«اگر از این بخش نتیجە گری شود، میتوان گفت کە استراتژی سیاسی حزب کمونیست ایران یعنی تحقق سوسیالیسم همین امروز در ایران از طریق سازمان دادن انقلاب کارگری، عملا بە استراتژی سیاسی و وظیفە جدی کومەلە تبدیل شد.» در همینجا لازم است که یک دروغ آشکار را برملا سازیم و آن این حقیقت است که در هیچ برنامه و ادبیات حزبی یعنی«تحقق سوسیالیسم همین امروز» دیده نمی شود. نماینده رهبری کنونی کومه له، ناچار برای این رویکرد ضداستراتژی حزب در حالیکه بی خبری خود در معنای «استراتژی» را به نمایش می گذارد به کذبِ «تحقق سوسیالیسم همین امروز»- روی می آورد که هرگز در هیچ سند حزبی و کومه له موجودیت ندارد. دیدگاه راست که تا کنون بر طبل رفرمیسم و حاکمیت احزاب می کوبید، سرنگونی را می طلبد، اما با حاکمیت احزاب. نفی شوراهای انقلابی، محور استراتژی این دیدگاه است.  در هیچ سند و گفتار دو سه رهبر این ائتلاف، از سرنگونی انقلابی و حاکمیت شورایی سخنی در میان نیست. آنان همانند جن از بسم الله، از انقلاب کارگری و حاکمیت شوراها و تحقق سوسیالیسم گزیزانند. زیرا که پذیرش سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی، برای آنان مابه ازایی می طلبد و التزام آور است تا به انقلاب کارگری گردن نهند.  پذیرش انقلاب کارگری نیز به نوبه ی خود، مابه ازایی دارد و آن پذیرش حاکمیت شوراهای کارگران، و رهبری مشترک زنان و کارگران و پرولتاریای روستا و تهیدستان شهری است که با حاکمیت احزاب، پارلمانتاریسم و رفرمیسم تضادی آشتی ناپذیر دارد. آنان نه انقلاب کارگری را می پذیرند، نه حاکمیت شوراها، نه امکان پذیری تحقق سوسیالیسم در ایران را. تمامی تلاش و بی تابی های محفل راست ناسیونالیست در برابر این استراتژی کمونیستی متمرکز و به سیاست تبدیل شده است. آنان اخیراً از گذار تا سرنگونی و رفرم در چارچوب همین نظام کمتر دم می زنند و سرنگونی را شعار ساخته اند. جایگزین قدرت سیاسی آنان، اقتدار (سوورنیته) احزاب و «همه با هم» است. پذیرش حاکمیت احزاب حتا حزب کمونیست به بورکراتیسم و دیکتاتوری حزبی و کمیته مرکزی و دبیراولی می انجامد و مناسبات طبقاتی را پاسداری می کند. خودگردانی شورایی و اشتراکی کارگران و متحدین طبقاتی آنان، تحقق سوسیالیسم را پی می گیرد. 

دوستان آنان کیانند؟

کمتر نوآموزی است که معنای استراتژی و تحقق را نداند و استراتژی را همین امروز برداشت کند. محفل راست، تقویت خود را در تضعیف و نفرت افکنی و پراکنده سازی  بین نیروهای چپ و سوسیالیست می بیند، بدون اینکه تا کنون کوچکترین گامی به سوی اتحاد عمل و نزدیک شدن به سوی چپ کارگری بردارد، همواره و شتابنده به سوی راست و رفرمیسم و ناسیونالیسم رویکرد داشته است. بر همین راستا است که ائتلاف راست، مدعی است که «چپ متحزب  همراە با حزب کمونیست ایران نیز صرفنظر از تعاریفی کە از خود و موقعیت خود دارند، اما با موقعیتی کە در دنیای واقعی هر کدام با گذشت چندین دهە فعالیت از آن برخوردارند، به پایان یک دورە فعالیت چپ متأثر از تمایل فرهنگ پندارگرایی را اعلام میکند.» به این گونه راست ناسیونالیست با دست افشانی، منتظر برگزاری مراسم «پُرسه ی» چپی است که به ایشان «پایان یک دورە فعالیت چپ متأثر از تمایل فرهنگ پندارگرایی را اعلام می کند.» در این جشن و سرور راست، می افزاید: «اما در همین دورە در جامعە و در کشاکش مبارزە سیاسی و طبقاتی نە تنها در ایران بلکە در ابعاد جهانی پس از سر گذراندن مدل هایی کە تا کنون با نام کمونیسم و مارکس سخن گفتە اند و عمل کردە اند و تقریبا همە ناموفق از آب در آمدە اند». آنان همانند تمامی تهمت های رایج علیه کمونیسم و مبارزه طبقاتی و انقلاب کارگری و ناموفق بودن، با سفسطه و پیش فرض غلط، به این نتیجه گیری بی ریشه می رسند که تلاش های کمونیسم، نتیجه ای جز «پایان غم انگیز» کنونی نداشته اند. یا به بیان مولای رومی، روی به کمونیسم و مارکس و حزبها و سازمان های انقلابی-سوسیالیستی ندا می دهد: «رَستَم از این بیت و غزل، ای شه و سلطان ازل/ مُفتعَلٌن، مفتعلن، مفتعلن، کشت مرا/ قافیه و مَغلطه را گو همه سیلاب ببر/ پوست بُوَد، پوست بُوَد درخورِ مغز شعرا.» 

و مژده می دهند که «هر دم ازاین باغ بری می رسد/ تازه تر از تازه تری می رسد»: «بارقەهای فعالیت در شکل دیگری کە بتواند کمونیسم را معنای عملی بخشد و آنرا تودەای کند، دیدە میشود، اگر چە ضعیف است اما امیدوار کنندە است، این کمونیسم اجتماعی کە کومەلە نیز بە آن تعلق دارد و یا باید داشتە باشد را باید تقویت کرد.»  پس، بیایید تا «کمونیسم را توده ای کنیم!» و با تقویت کمونیسم کومه له ای که متعلق به آنان است و «کمونیسم اجتماعی» و نه طبقاتی و کارگری، از درون محفلی راست و ناسیونالیستی طرحی نو دراندازیم! پیش به سوی انحلال حزب و کومه له کمونیست و پیش به سوی «بارقه های فعالیت در شکل گیری … کمونیسم اجتماعی!!  که کومه له ی [جناح راست] به آن تعلق دارد و یا باید داشته باشد»! اما با این انحلال دوفاکتو، از آدرس کمونیسم مورد نظر کمونیسم مارکسی و طبقاتی و حزب کمونیست و چپ و سوسیالیست ایران و جهان، تا اطلاع ثانوی  هیچ نشانی نیست. 

در نوشتار آینده به بررسی برنامه ای که«روی تاقچه گذاشته بودند» و به نمایندگی از جناح راست علنی و در  قالب پلاتفرمی سیاسی به جامعه ارائه کردند، پرداخته می شود….

 عباس منصوران

اسفند ماه ۱۳۹۹

https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=3062  جمال بزرگپور

-۲http://www.chiran-echo.com/2967.htm و https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=3062

3– لینک سخنان رفیق ابراهیم علیزاده در کنفرانس سالانه تشکیلات آلمان حزب کمونیست ایران ۲۰۱۷،
https://www.youtube.com/watch?v=K2tjRz0niHA&fbclid=IwAR1BLyjVfu6XfKGHZy_SAT-cUQW-dSczDIL9YGNtPPRS0zwubwbaPyXQySQ

4-https://www.azadi-b.com/arshiw/?p=3062  جمال بزرگپورتمامی گفتاردهای میان «» از جمال بزرگپور

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate