مقایسه افتراقی کومەلەی حزب کمونیست ایران و کومەله به رهبری کنونی (۳)

در نوشتار پیشین از اختلاف‌های سیاسی و تشکیلاتی درون شاخه کردستان حزب کمونیست ایران (کومه‌له) سخن رفت و از یازده مورد از مهمترین‌ها آنها نام برده شد.([i])

نوشتار بخش پیشین، با این فراز به پایان رسیده بود:

 انحلال طلبان می‌پرسند:‌ «آیا برقراری حاکمیت شورایی در کردستان ممکن است؟» و این را «آرمان‌ها و باورهای حزب کمونیست ایران» می‌داند و نه استراتژی حزب کمونیست و کومه‌له. این بیش با سفسطه و پیش روی نهادن پرسش‌های صلبی و نفی‌ کننده،‌ در درون خود،‌ حاکمیت أحزاب کردی را زمینه سازی می‌کند. در این بخش به بقیه نوشتار می‌پردازیم.

نویسنده رهبری کنونی کومه‌له با این پرسش، بی باوری به سوسیالیسم و انقلاب و باورمندی خود به قدرت مطلق سرمایه‌‌داری و مرکز و نیز نبود امکان گذار به سوسیالیسم را سرانجام اینگونه به‌ زبان می آورد:

«اگر از اوایل قرن بیستم، دوران انتقال از سرمایه داری به سوسیالیسم از لحاظ عینی درمقیاس جهانی فراهم شده است، ‌در عمل اما هنوز در آستانه قرن بیست و یکم ارتجاع سرمایه‌داری حاکم است (‌یعنی اگر ارتجاع سرمایه‌داری حاکم نبود، هنوز جای امید و امکانی  برای سوسیالیسم بود!!) نادیده گرفتن این واقعیت و چرایی آن، ‌یعنی عدم آگاهی و بدون راز و رمز کارگران به رسالت خود،‌ از جانب هر جریانی، ‌عدم درک از وظایف اساسی این دوران گذار را نشان می‌دهد.» و می‌افزاید: «ارتجاع سرمایه‌داری درجهان حاکم است» ‌و از آنجا که شرایط عینی در مقیاس جهانی موجود است»‌ ولی « عدم آگاهی… کارگران به رسالت خود» حاکم است، از انقلاب در ایران و جهان چشم بپوشید و بی جهت خود را دچار امید واهی و آرمانگرایی نکنید.

 «‌چپ متحزب، همراه با حزب کمونیست ایران نیز صرفنظر از تعاریفی که از خود و موقعیت خود دارند، اما با موقعیتی که در دنیای واقعی هرکدام با گذشت چندین دهه فعالیت از آن برخوردارند، با پایان یک دوره فعالیت چپ متاثر از تمایل فرهنگ پندارگرایی را اعلام می کند.»([ii])‌ به این گونه رهبری انحلال به مراسم جشن و سرور خود نزدیک می‌شود، تا پای کوب و دست افشان، پایان این «چپ پندارگرا» را در مراسمی شادمانانه با «هه‌ل په‌رکه» جشن بگیرد.

نتیجه گیری این بینش چیست؟

پاسخ رسمی خود رهبری راست کومه‌له چنین است:‌

«کومه‌له باید خود را آماده‌ و پذیرای اصلاحاتی در شیوه و سبک کار در همه‌ عرصه‌های مختلف فعالیت خود کند.» البته  گارنده این پلاتفرم ‌(ر. جمال بزرگپور) در یک نشست تشکیلاتی، معترضانه روی به رفقای خویش اعلام کرد که : «از سوی رفقای خود زیر فشار  بوده که چیزی  نگوید و خودسانسوری  کند.»

این بینش،‌ با «اول مبارزه ملی و… سپس طبقاتی…» کردن‌ها، به نفی  انقلاب کارگری می‌‌رسد و نام کردستان را از خودمدیریتی شورایی، خط می‌زند و به حکومت مرکزی و حاکمیت أحزاب کردستانی وامی‌سپارد.

 بینش محلی‌گرا در توجیه نفی انقلاب کارگری در ایران و حاکمیت شوراها در کردستان می گوید:‌ «باید گفت کە تحقق چنین استراتژی در کردستان  با توجە بە ویژگی های این جامعە ، چندان هم فراهم نیست و ترسیم استراتژی انقلاب کارگری در جنبش کردستان ، بار سنگینی است کە  نمیتواند بر عهدە این جنبش باشد ، از اینرو امروز با “باید کردن”  مسیر انقلاب کارگری و برقراری حاکمیت شورایی در کردستان چندان هموارنخواهد شد.»

نگارنده پلاتفرم انحلال، برای محکم کاری  پرسش نفی گرایانه‌ی دیگری را پیش روی اذهان ساده می‌گذارد که: «آیا مردم زحمتکش از چنان آمادگی برخوردار هستند کە بتوانند حاکمیت شورایی را تحمیل (شاید منظور تحمل باشد) کنند! اگر چنین است و این آمادگی تأمین است، چرا باید منتظر ماند؟» در واقع،  پاسخ دلخواه ایشان به این پرسش پوپولیستی قاعدتن باید چنین باشد:‌ مردم زحمتکش کردستان از چنان آمادگی برخوردار نیستند کە بتوانند حاکمیت شورایی را تحمل کنند! اگر چنین نیست و این آمادگی تأمین نیست، چرا باید منتظر نماند؟

بنابراین باید «مبارزه‌ی غیر طبقاتی» همان راهی که ر. ابراهیم علیزاده «خشت روی خشت گذاشتن» و «مطالبات اجتماعی» و پیوستن به «طبقه متوسط» و «لیبرال‌ها» می‌نامد را در این «دوره گذار» برگزینند. نماینده و امید رهبری و سخنگوی خارج کشور رهبری کومه‌له که خود سوسیال دمکرات راست افراطی و نابی است سخن را تمام می‌کند: «در عین اینکە این هدف نهایی خودمان تعیین میکنیم، تمام تلاش خودمان بە جریان انداختیم و در جریان هست در حال حاظر برای بە وجود آوردن اصلاحات در جامعە، بلە همین مناسباتی کە بهش گفتە میشە نظام سرمایەداری تلاش میکنیم اصلاحاتی کە… بلە جهانی و در ایران هم حاکمە در کردستان هم حاکمە. اصلاحات در چهارچوب این جامعە و این نظام هم جزو کار و اولویتهای خودمان میدانیم.»([iii]

اسناد کمیسیون کمیته ‌خارج([iv]) این جریان به وسیله‌ی همین سخنگوی ائتلاف راست، که به ویژه سه سال پیش به شدت مورد نقد شفاهی و نوشتاری مدافعین حزب کمونیست ایران قرار گرفت، نمونه‌ای از یک خروار واگویه‌های راست‌ترین سیاست‌‌‌آموز مدرسه‌ی علوم سیاسی است. پرچمدار این بینش در رهبری کومه‌له و کمیته خارج رهبری کنونی کومه‌له، تربیت شده‌‌ی مکتبی که برای مسخ کمونیسم، گفتاوردهایی لا به‌لای بینش «نئوناسیو سوسیال» آسیایی خود می گنجاند تا مفهوم‌های انقلابی مارکس را از سرشت انقلابی واژگون کنند. این‌ برش‌ها، نمونه‌هایی از کلام این امید رهبری‌اند:

«برای کمونیست‌ها بر مبنای این، هیچگاه … برای ایفای نقش دگرگونساز اجتماعی به وجود نخواهد آمد» و بنا براین حکم، چنین فراخوان می‌دهد: و«آن‌ها [کمونیست‌هایی مانند خودشان] ھمواره مجبور خواهند بود… موقعیت بهتری در بدە بستان با سرمایه داران قرار دهد.» و به اینگونه و بنا به رهنمود و چنین رویکردی است که ادامه می‌دهند:

تا «از فشار سرمایه‌داران، اختناق سیاسی و سرکوب پلیسی بکاهد، موقعیت اقتصادی کارگران را بهبود بخشد، سطح آگاھی آنها را بالا ببرد، اعتراضات کارگری و آزادیخواهانه را برانگیزد» ولی،‌ خیال همه را راحت می کند که پس از این تلاش و وعده‌‌های این  رهبر کومه‌له، هیچ چیزی به دست نخواهند آورد و بیهوده خود را خسته نکنند. زیرا که  با یک «اما»ی کوچک روبرویند: «اما ساختار سیاسی حاکم طوری است که چنین رویکردی را با دشواری مواجه کرده است. رشد ساختار اقتصادی ایران و تبدیل شدن آن به یک اقتصاد سرمایه‌داری موجب رشد ساختار سیاسی به یک نظام متعارف بورژوازی نشده است که بتواند خود را با مولفه‌‌های یک حاکمیت مدرن سرمایه‌داری تطبیق دھد.»([v]) الهامبخش و رهبر این بینش یعنی ر. ابراهیم علیزاده راه حل و تحلیل رفیق خود برای اتحاد با احزاب برادر تکمیل می‌کند.

ایشان در مصاحبه با رادیو دیالوگ به زبان کردی برداشت خود از سوسیالیسم را اینگونه بیان می‌کند: «برای سوسیالیسم بایستی به قدر کافی کارخانه برای تهیه کفش و لباس ووو به وجود بیاید». این آن سوسیالیسم چینی سال ۱۹۴۰ است و به معنای سپردن سوسیالیسم به آینده دور، و یا در واقع نفی سوسیالیسم انقلابی می باشد که به وسیله سه همراه دیگرر. ابراهیم علیزاده،(جمال بزرگپور، حسن رحمانپناه و عادل الیاسی) به شیوه های گوناگون واگویه می شود. نام بردن از سوسیالیسم کافی نیست. به برداشت، حزب توده و سوسیال دمکرات های منطقه ای، این «سوسیالیسم» می تواند از جمله‌ همان گونه‌هایی باشد که به شدت در مانیفست کمونیست مورد نقد قرار گرفتند. سوسیالیسمی که قرار است برای همه در آینده‌های دور و پس از «دوره گذار» و آینده ای در یک بی تاریخ  بیاید،‌ و به «مردم» وعده می‌دهند، سوسیالیسمی است کلیسایی.

انکار به چه هدفی؟!

با این همه اختلاف های استراتژیک به ویژه در نفی انقلاب کارگری و سوسیالیسم انقلابی، دبیر اول در کنار دبیر دوم و سخنگوی اول و نویسنده‌ اولِ رهبری کنونی کومه‌له، نه تنها از آشکارسازی دیدگاه خویش به صورت زلال، شانه خالی می‌کند، بلکه، وجود اختلافها را نیز منکر می‌شود.

ایشان در پلنوم [اول اوت ۲۰۲۰] در دنیای مجازی گفتند: «اختلافات جدی نیستند و بزرگ نمائی می‌شوند.» و «در میان این رفقایی که خود را جهت متفاوت معرفی می‌کنند، تاکنون یک صفحه آ چهار در هیچ کنگره و پلنومی ارائه نداده اند که نشان بدهد آنها خط دیگری هستند در مقایسه با آن خط دیگر وجود ندارد. آنچه هست فقط برچسپ چپ و راست و ناسیونالیسم و سوسیالیسم و مجموعه کلمات هستند که با آنها بازی می‌شود.» و «چند نفری براساس ذهنیت خودشان گرایش تراشی کردە، تشکیلات را به راست و چپ تقسیم کردە و بغل دستی خودشان را دشمن حساب می کنند، … و این بحران نتیجه اختلافات شخصی و ناسازگاری چند نفر از کادرهای رهبری است»… آیا به راستی  اختلاف پیرامون رفرم و انقلاب کارگری، اختلاف پیرامون اتحاد با نیروهای چپ و کمونیست به جای اتحاد با «مرکز احزاب کردستانی»، اختلاف پیرامون حاکمیت شورایی در کردستان و نپذیرفتن فرمول رهبری کنونی کومه له که اصرار در حاکمیت احزاب به جای شوراهای انقلابی، یگانهای مسلح شورایی و انقلابی زنان و مردان برای نگاهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن، اختلاف پیرامون  انحلال حزب کمونیست ایران و تبیدل آن به کومه له ای همردیف با احزاب و نیروهای «مرکز احزاب کردستانی»، اختلاف پیرامون نقشه‌ی اقلیم‌گرایی و شوراگرایی و اختلاف پیرامون ناسوینالیسم و انترناسوینالیسم و دهها اختلاف دیگر.. به زعم و تبلیغ رهبری کنونی کومه له:«چند نفری براساس ذهنیت خودشان گرایش تراشی کردە، … و این بحران نتیجه اختلافات شخصی و ناسازگاری چند نفر از کادرهای رهبری است»!؟ … ادامه دارد

 عباس منصوران- با پوزش از خوانندگان گرامی که به ناچار و برای پرهیز از ارائه‌ی نوشتارهای بلند، علیرغم  خواست خود،‌ ناچارم مدام مزاحم أوقات شوم.

 ۲۹ مهر ۱۴۰۰(۲۱ اکتبر ۲۰۲۱)

منابع:                                                                                    

http://www.chiran-echo.com/454.htm تار نمای چشم انداز کارگری      

[ii] -جمال بزرگپور، «پیشروی جریان چپ و سوسیالیستی در کردستان، از کدام مسیر؟» ، ۱۳۹۹.

پیشروی جریان چپ و سوسیالیستی در کردستان، از کدام مسیر؟ 

[iii]عادل الیاسی،‌گفتگو با تی وی آریا. تابستان ۱۴۰۰.

[iv]عادل الیاسی، گزارش سیاسی به کنفرانس ۱۱ کمیته خارج حزب کمونیست ایران مارس ۲۰۱۷

[v] – همانجا.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate