مروری بر سال گذشته میلادی

 

سال ٢٠٢٠ میلادی به تاریخ پیوست، اما به سود ستمگران طبقاتی. همانگونه که مذاهب به گوش ها و مغزها تزریق می کنند که چرخ گردون به دست قدرتی شکست ناپذیر در گردش است، اما به همراه جلال الدین بلخی- رومی باید گفت: «گر چرخ به کام ما نگردد، کاری بکنیم تا نگردد»!

سال ۲۰۲۰ بنا با سنجش رویدادها، شاید یکی از تیره ترین سال های سده ی اخیر بود و به سان سالی تلخ و تاریک برای همیشه از آن یاد می شود و به ثبت می رسد.

سال کووید ۱۹

پاندمی یا همه گیر شدن بیماری ویروس تاجدار (کرونا) بیشترین عرصه های زندگی روی زمین را به بحران کشانید. ویروسی که از خانواده ویروس های آنفلونزا بود، جهش یابنده تر و به شدت نسبت بیماریزایی و کشتار آن در مقایسه با هزاران بیماری دیگر در جهان هرچند کمتر بود، اما به افراد آسیب پذیر جامعه در سراسر جهان به شدت مرگ آورتر شد و زندگی میلیاردها انسان زیر ستم را به مرگ و آسیب کشانید.

بنا به گزارش های رسمی سازمان بهداشت جهانی (WHO) تا ۲۲ دسامبر، دستکم ۲۲۲ کشور مورد حمله و گسترش کووید ۱۹ قرار گرفته و بیش از یک و نیم میلیون نفر را از پای در آورد و افزون بر ۸۰ میلیون نفر را بیمار و بستری کرده است. آشکار است که این آمار بسیار کمتر از آمار واقعی و پنهان این پاندمی است. کشتارگری این ویروس بسیار کمتر از میزان مرگ و میر در نتیجه نابرابری های اجتماعی و طبقاتی است که هم اکنون با ماشین استثمار و سوداگری مناسبات سرمایه داری بر زمین جاری است. مرگ در نتیجه بیکاری و فقر و غذایی و نبود بهداشت و بریدن از گلوی کارگران، تهیدستان و فرودستان جامعه طبقاتی، مرگ در نتیجه سوداگری مواد مخدر در سراسر جهان، مرگ در نتیجه غیرایمنی و شرایط و محیط کار، نمونه ی انفجار در معادن و تصادف های جاده ای، انفجار دستگاه ها و فروافتادن کارگران ساختمانی از ساختمان ها، زیر آوار رفتن ها و سوختن ها و…، مرگ و میر و کشتارهای مستقیم و غیرمستقیم جنگ های نیابتی، تروریسم و کشتاری که به وسیله ی اسلامگرایان و حکومت هایشان در ایران، سوریه، افغانستان، ترکیه، عراق، یمن، فلسطین، اسرائیل، پاکستان و  دیگرکشورهای اسلامی جاری است، مرگ و میرهای میلیونی در نتیجه ساده ترین بیماری های عفونی مانند مالاریا، فلج کودکان، انگل ها و اسهال ها و… که به وسیله ی پیشگیری ها و درمان ها و آموزش های بهداشتی ارزان و موثر و قابل پیشگیری قابل جلوگیری بودند، مرگ و میر در نتیجه تصادف در جاده های مرگ، مرگ و میر در نتیجه خشونت های فزاینده در نتیجه ی حاکمیت مناسباتی که خشونت می آفریند و به وسیله ی رسانه های خویش شبانه روز تبلیغ و تزریق می کنند، مرگ و میر میلیونی در نتیجه آلاینده ها، مواد شیمیایی، سموم  و هرزابهای جاری به چرخه ی زیست و بوم و زمین ها و آب و هوا که انواع بیماری های مرگ آور سرطانی، قلبی، تنفسی و خونی می آفزینند و نگرانی ها و استرس های مرگ آوری که آسیب های روانی، کاهش نیروی دفاعی بدن، افزایش بیماری های مختلف و نابودی و آسیب به دیگر جانداران از پرندگان گرفته تا آبزیان و گیاهان را به بار می آورند و مرگ ها و آسیب ها، در این سال نیز زیست انسان ها و زندگان آسیب پذیر را به مرگ های بیمانندتری کشانید.

به این سیاهه ی دراز، می توان سیل و توفان و زمین لرزه و ریزگرد و دهها رخداد طبیعی را افزود که به صورتی غیرطبیعی و طبقاتی و سنگین تر از همیشه بر گرده ی فرودستان و آسیب پذیران روی زمین آوارمی شوند. سال ۲۰۲۰ نیز سال دستاورد بزرگ در سرعت و فن آوری واکسن، تشخیص و کشف رمز و چکونگی ژنتیک ویروس بود. سال کووید ۱۹ نامی بود که بر صفحه ی تاریخ نشست.

سال اعتراض و خیزش

 این سال، سال اعتراض و خیزش های توده ای و کارگری در پنج قاره جهان علیه تنگدستی، ستم، نابرابری, شرایط سخت اقتصادی و رژیم های سرکوبگر و دیگر نابسامانی ها و ستمگری های نظام سرمایه داری  بود. جدا از این نقاط مشترک، نقطه ی مشترک همگی، نقش برجسته و حضور زنان در پیشاهنگی این خیزش ها بود. از فرانسه گرفته تا لبنان، ایران، شیلی، عراق، الجزایر و بسیاری از دیگر کشورها، زنان در پیشاپیش این خیزش ها بودند. در ایران در برابر حاکمیت فساد و تباهی، روزها ده ها اعتراض کارگری در محیط کار، خیابان، در برابر ارگان های حکومتی و میدان ها بودیم، دهها اعتراض مال باخته، مورد دستبرد مال ربایان حکومتی، دهها اعتراض اجتماعی، کشتار صدها کولبر و تباهی کودکان کار، خودکشی کودکان، زنان و کشتار دختران و زنان زیر نام قتل های ناموسی و بنا به باورها و اخلاق دینی و مردسالاری ریشه گرفته از مالکیت خصوصی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی، از جمله جلوه های سال گذشته بودند.

خیزش در عراق و لبنان

خیزش اجتماعی و مقاومت در عراق با الگویی نوین و با شعار علیه  اسلامگرایان و تروریسم و میلیتاریسم حکومت اسلامی ایران در عراق، و حضور داعش و حشدالشعبی و کتائب الحق که از زیر مجموعه های سپاه قدس به شمار می آیند و کشتار در بغداد و بصره از دیگر جلوه های سال ۲۰۲۰ بودند. لبنان نیز با الگوی خیزش عراق به پاخاست و در برابر حکومت فاسد مرکزی و حزب الله ایستاد و مقاومت کرد.

سال گذشته، در لبنان نیز، مناسبات فاسد و طبقاتی حاکم، که مسبب جنگ داخلی و میلیتاریسم و تروریسم حزب الله بود این کشور را به ورشکستگی و به فروپاشی کشانید. خیزشگران به نمادها و سمبل های وضع موجود حمله کردند. باندهای سه گانه حاکم در لبنان هریک بسته به قدرت و نیروی نظامی و سیاسی و اقتصادی و وابستگی به قدرتهایی مانند حکومت اسلامی، عربستان، فرانسه، ووو در تلاش برای حفظ ثروت و قدرت بودند. اعتراض و خیزش علیه فساد و ستم و نابرابری های طبقاتی برای جابجایی نظام حاکم با قدرتی که در خیابان ها شکل می گرفت در جریان بود.

انفجار بندر بیروت

انفجار فاجعه آمیزی که سه شنبه ۴ آگوست ۲۰۲۰  نیمی از بیروت و تمام بندرگاه را که شاهرگ حیاتی واردات و صادرات لبنان بود را به  ویرانه تبدیل کرد.  بنا به گزارش‌‌‌ها، دستکم سیصد جانباخته و افزون بر شش هزار و پانصد زخمی و سیصد هزار بی‌خانمان و خسارت دیده به جای گذاشت، انفجار خشم دیرینه  و متراکم توده ها علیه طبقه حاکم و بسیار فاسد و مالک بر هستی جامعه را متراکم تر کرد.

علت انفجار بندر بیروت، بنا به اعتراف حکومت لبنان، انفجار نیترات آمونیوم ذخیره شده در انبارها و کشتی توقیف شده روسی بود. بروز آتش‌سوزی در انبار شماره ۱۲ نقش به سزایی در این مرگ و ویرانی داشت. آشکار شد که خزب الله لبنان، این نیروی تروریستی و بازوی مسلح  حکومت اسلامی ایران و شریک در حاکمیت لینان کنترل این بندر و نیز ذخیره مواد منفجره را در انبارها را به عهده داشته است. بنابر گزارش ها، نیترات آمونیوم ذخیره شده، محموله یک کشتی روسی بود که با پرچم مولداوی در سال ۲۰۱۳ با بیش از ۲۷۰۰ تن نیترات آمونیوم به مقصد موزامبیک در بندر بیروت پهلو گرفته بود و پس از چندی، هنگام ترک بندر، «به دلیل ناتوانی مالکان در پرداخت هزینه لنگر و خدمات بندری به وسیله مقامات لبنانی توقیف شده» بود. نزار صاغیه از سازمان غیردولتی “لیگال اجندا” در بیروت  فاش ساخت که: “وزارت ترابری آن را در بندر انبار کرد و به گمرک تحویل داد.” و افزود که این :«اشتباه بزرگی بود. قانون…صریحا انبار کردن چنین مواد منفجره‌ای را در بندر منع می‌کند.” صاغیه می‌گوید که مسئولیت انبار کردن نیترات آمونیوم در بندر متوجه وزارت ترابری، گمرک، و مدیریت بندر است.

آذربایجان – ارمنستان

جنگ سال ۲۰۲۰ به طراحی ترکیه در منطقه راهبردی قفقاز و مسیر ویژه ی انتقال گاز و نفت دریای خزر به بازارهای اروپا، بدون نیاز عبور از روسیه، به شمار می‌آید، جبهه دیگری برای خودنمایی نوعثمانیسم حاکم بر ترکیه بود. اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک “قره باغ” در این منطقه پس از ۲۶سال آرامش نسبی، بار دیگر بسیار سنگین‌تر از سال ۱۹۹۳ به میدان جنگی نیابتی تبدیل شد. نیروهای آ‌ذربایجان برخوردار از پشتیبانی حکومت ترکیه و چراغ سبز حکومت آمریکا و روسیه، در بامداد روز یکشنبه ششم مهر ماه ۱۳۹۹(۲۷ سپتامبر۲۰۲۰) منطقه قره‌باغ را از زمین و هوا مورد حمله قرار دادند. دولت آذربایجان با اختصاص بخش زیادی از درآمد نفتی و دسترنج کارگران و زحمتکشان، برای خرید جنگ‌افزار از اسرائیل و آمریکا و دیگر بازارهای سلاح با استفاده از توپخانه، زره‌پوش و بمباران هوایی، قره‌باغ را در هم کوبید.

افزایش شانزده درصدی بودجه نظامی ترکیه در سال ۲۰۲۰ میلادی به هفت میلیارد دلار یا پنج درصد از مجموع کل بودجه و بودجه نظامی ترکیه طی یک دهه حدود ۹۰ درصد برای ویران‌سازی و تهاجم و اشغال روژآوا، شنگال و کردستان ترکیه و جنگ در لیبی و مداخله نظامی در قفقاز و پیشبرد جنگ نیابتی در این منطقه در ادامه بحران داخلی و آرزوهای فاشیستی نئوعثمانیسم حاکمان ترکیه بود.

دولت طیب اردوغان که با نقشه و طراحی حمله زمان تهاجم را تعیین کرده بود، از همان آغاز شلیک خمپاره‌ها و بمباران‌ها، نزدیک به ۴۰۰۰ نیروی تروریست آموزش دیده از ادلب سوریه از جمله گروه جبهه النصره، فرقت حمزه و سلطان مراد و غیره را به جبهه جنگی قره‌باغ وارد کرد. یکی از مسئولین حکومتی در مسکو اعلام کرد که: «موضوع فعالیت صدها و حتی هزاران افراط گرا مطرح است که امیدوارند از جنگ در قره باغ کسب درآمد کنند. به این گونه، منطقه استراتژیک و بسیار ویژه قفقاز، با شاهراهای انتقال نفت و گاز گرجستان و «ناباکو» به اروپا که در سالهای گذشته با هزینه گذاری‌های حکومت‌های اسلامی ایران، عربستان و‌ ترکیه برای گسترش پایگاه‌های مذهبی همانند عراق و ادلب سوریه به یک مرکز بین‌المللی تروریستی در آمد. به گزارش گاردین، یک شرکت خصوصی امنیتی ترکیه‌ای با برپایی پایگاه‌ی نظامی در شهرعفرین به آموزش و اعزام نیروهای شبه نظامی سوری به باکو پرداخته است. بنا به همین گزارش، «نیروهای تروریستی بسیج شده از سوی ترکیه از اواسط سپتامبر در این پایگاه آموزش دیده و ماهیانه بین ۷ تا ده هزار لیر ترکیه حقوق دریافت می‌کنند».

استقرار این نیروهای مزدور در آذربایجان، در پی مداخله نظامی ترکیه در سوریه و لیبی، از یک سوی نمایشگر ماهیت و اهداف تجاوزگرانه نئوعثمانیسم حکومت ترکیه و از سوی دیگر نمایانگر رقابت‌های حکومت‌های ایران- ترکیه- روسیه، اسرائیل و آمریکا و کشورهایی مانند فرانسه است که به بهای بالکانیزه کردن منطقه‌ی قفقاز، هریک منافع اقتصادی و سیاسی خویش را در این منطقه حساس جستجو می‌کنند.

در این جنگ تروریستی- نیابتی، حکومت اسلامی ایران و روسیه و تا حدودی فرانسه به پشتیبانی توخالی ارمنستان و ترکیه و اسرائیل هریک در پی اهداف خویش پرداختند. حکومت‌های روسیه و ایران درگیری و تشدید تنش در قفقاز جنوبی، را به سود نفوذ بیشتر ترکیه و ناتو در آذربایجان دانستند اما سرانجام به سود روسیه و حضور نظامی در منطقه و نیز ترکیه و اسرايیل انجامید. این مداخله گری، در کنار داعشی‌های اردوغان،‌ تروریست‌های النصر و اسلامیست‌های اجیر شده‌ی چچنستانی، ازبکستانی،‌ افعانستانی، گرجستانی و….جز به نابودی و مرگ ستمکشان نمی‌انجامد. حکومت اسلامی ایران برخلاف جنگ ۴ ساله‌ی ۲۶ سال پیش که با مداخله نظامی در کنار علی‌اف ایستاده بود، ادر این جنگ، با دوچهره‌ی فریبنده‌ی دولتی و باند رهبری در این آتش افروزی جلوه‌گر شد.

اگر به درستی، جنگ‌ها را ادامه سیاست بنامیم، جنگ نیابتی کنونی به سود قدرت‌های جهانی سرمایه،‌ ادامه‌ی همان سیاست اقتصادی  بود و صلح شکننده نیز ادامه همان سیاستهای ضد مردمی. این جنگ در ورسیون یا الگوی جدید خود، دستکم از جنگ بالکان در دهه ۱۹۸۰ با ویران سازی و بالکانیزه کردن منطقه یوگوسلاوی و با پارچه پارچه کردن مردمانی که روزگاری در کنار هم می‌زیستند با پرچم ایدئولوژی‌های انحرافی ملیت و مذهب، به فرماندهی ناتو، نمایانگر جنگی جهانی است که ادامه همان سیاست گلوبالیزاسیون و بحران بود.

این جنگ نیز ادامه همان سیاست اقتصادی است در ایران و عراق و افغانستان و در یمن با ایدئولوژی حوثی،‌ قبیله‌ای،‌ و در لیبی و عراق و لبنان و… جاری بوده و امروزه در منطقه قره‌باغ بین آذربایجان و ارمنستان، شعله ور شده است. تهی دستان و کارگران و زحمتکشان در ارمنستان و قره باغ خودمختار با شهرهای و روستاهای ویران، با هزاران کشته و زخمی، دهها هزار آواره جنگی و نیز آذربایجان با صدها کشته و زخمی و ویرانی قربانیان این توطُئه ی سرمایه داران بودند.

سال مهاجرت و آوارگی

 سال ۲۰۲۰ سیل مهاجرین و پناهجویان از کشورهای پیرامونی و قربانیان مناسبات ضدانسانی سرمایه به سوی کشورهای متروپل جاری بود و هزاران نفر را همراه با امیدهایشان برای یافتن کرانه ای برای زندگی در دریا غرق شد و همراه با گلوله و مرگ از سلاح مرزبانان مسلح و قاچاقچیان و سارقین در خون غلتیدند. سال تروریسم داعشی و بریدن گلوی آموزگار تاریخ در خیابان های پاریس، سال بریدن گلوی دختران به دست پدر با داس و مردان خانواده با کارد و دشنه در ایران، افعانستان و حتی سوید و برخی شهرهای اروپایی به دست جلادان، سال تلاش و مبارزه، سال اعتراض و خیزش، سالی که به تاریخ پیوست تا تاریخی دیگر آغاز شود.

خیزش سراسری در کردستان عراق

کردستان عراق این منطقه‌ای در ماه دسامبر حساس و استراتژیک و نقطه برخورد میان قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به پاخاست. این خیزش در سی ساله حکومت خودمختار و مدعی «رفع ستم ملی» بی مانند بود. اعتراضات گسترده کارگران شاغل و بیکار، کارمندان دولت و جوانان در سلیمانیه به دلیل پرداخت نشدن  چندیدن ماهه و کاهش دستمزدها و حقوق تا ۳۰درصد، گرانی و … بیکاری، وضعیت بد اقتصادی و فساد، چهارشنبه ۲ دسامبر / ۱۲ آذر آغاز شد. شهرهای استان سلیمانیه، در برگیرنده ی شهرهای دوکان، خورمال، رانیه، پيراماگرون، چمچمال، تکیه، سیدصادق، دربندخان و کفری بیش از همه سرشار از اعتراض و شلیک و آتش بودند. اربیل و دیگر شهرهای زیر نفوذ بارزانی ها در آماده باش و شرایط امنیتی شدیدی هرآینه در حال انفجار بود. کردستان عراق علیه فساد و بیکاری و تهی دستی به پا خاست. این خیزش در نخستین روزهای آخرین ماه سال ۲۰۲۰ جان به لب رسیده در حمله و اشغال برخی از ارگان ها و دفاتر و مراکز حکومتی به ویژه در مناطق زیر حاکمیت اتحادیه میهنی کردستان عراق (باشور) نشان داد که پارلمانتاریسم، خومختاری و ادعای رفع ستم ملی در چارچوب مناسبات سرمایه داری و ناسیونالیسم، شعارهای دروغینی بیش نیستند. این خیزش نمایانگر آن بود که نابرابری طبقاتی و ستم و استثمار طبقاتی مرز و زبان و فرهنگ و قومیت و اتنیسیته را نمی شناسد به همانگونه که گلوله ها نیز سینه ها و جان ها را بنا به قومیت و ملیت و رنگ و فرهنگ شناسایی نمی کند. در ایران و عراق و کردستان و سوریه و ترکیه و لبنان و… شلیک هر گلوله و کشیدن ماشه به فرمان حاکمان اقتصادی و مالی و سیاسی به سوی خیزشگران در برابر وضع موجود،نشانه می روند. ادعای توجیه گرانی که شرایط توده های زیر ستم و زیر حاکمیت خانواده های حکومتگر در اقلیم را «نتیجه سیاست حکومت مرکزی عراق در بلوکه کردن پول نفت و سهمیه کردستان» می شمارند، خاک پاشیدن به چشم و روی کارگران و توده های زیر ستم است.

مقاومت شکوهمند در روژآوا

جنبش مقاومت در روژآوا زیر هجوم ارتش ناتو به فرماندهی حکومت ترکیه و بسیج هزاران هزار تروریست و راهزنان داعشی و مزدوران همه ی کشورهای اسلامی و در ادامه بمبارا نهای شیمیایی اکتبر ۲۰۱۹ افتخار آفرین بود. هجوم دشمنان از هر سو، به همراه خرابکاری ها و تروریسم و محاصره  به ویژه هجوم ها نظامی و بمباران های همه روزه به وسیله ارتش ترکیه و هم پیمانان به شنگال به نیابت از حکومت اشغالگر ترکیه در سال ۲۰۲۰  با مقاومت دلیرانه و شکوه آفرینان یگان های مدافع خلق -زنان و مردان ( YPJ , YPG) در روژآوا و شنگال با اراده جامعه و مناسبات اجتماعی در حال ساختار خودمدیریت مشترک درهم شکسته شد. این مردمان خوب و شکوه آفرین به همراه یگان های مدافع و در محاصره کامل، علیرغم هجوم ویروس تاجدار کرونا مقاومتی پر شکوه آفریدند.

فاطمیون و زینبیون زیر بمباران و ربایش ها

سال ۲۰۲۰ سال بیش از ۳۸ حمله موشکی اسرائیل به بیش از ۵۰۰ هدف نظامی و موشکی و تسلیحاتی حکومت اسلامی در سوریه و عراق بود، بی آنکه حکومت اسلامی مجال کوچکترین دفاع و یا پاسخی برآید. حکومت اسلامی تمامی نیرو و یگانهای ویژه خود را در آماده باش و بسیج  برای سرکوب و کشتار توده های به پاخاسته در ایران متمرکز کرد. حکومت اسلامی با ربودن از گلوی تهی دستان، هزاران جوان بیکار و ستمبر افغانستانی و پاکستانی و ایرانی و عراقی و لبنانی و… زیر نام فاطمیون (افغانستانی)، زینبیون (پاکستانی)، علویون (عراق و ایران)، حزب الله لبنان، حشد الشعبی (عراقی و ایرانی) و… همه را برای کشتار خیزشگران در ایران و عراق و لبنان و دفاع از حاکمیت بشار اسد و توسعه طلبی نوتزاریسم روسیه بسیج و مجهز ساخت. حکومت اسلامی به گسترش تروریسم در منطقه، ربایش مخالفین، استفاده از باندهای مافیایی مواد مخدر و زنان موسوم به «پرستو» و اجیر شده از سوی سازمان اطلاعات سپاه با کد امنیتی «سربازان گمنام امام زمان» پرداخت و به سیاست روز و آشکار خود تبدیل کرد.

غروب ترامپ

 ترامپ و جمهوریخواهان در آمریکا به ناچار، دولت را به جناح رقیب واگذاردند. بار دیگر در این انتخابات، نزدیک به اکثریت حکومت شوندگان درخود فریبی، به حکومت گران و استثمارگران اجازه دادند تا همچنان به استثمار و بردگی و خواری شان بکشانند. این نتیجه ی انتخابات بنا به اعتراف روحانی، خوشحالی حکومتگران ورشکسته ی در ایران را سبب شد، به آن امید که با وعده ی بازگشت برجام، از این ستون به آن ستون: «فرجی» برای حاکمیت در سراشیب فروپاشی باشد. اما حکومت اسلامی در ایران آخرین نفس های خود را می کشد و به گرداب سرنگونی حتمی، محکوم و فرو می افتد. ترامپ، هم خود به سان سرمایه دار و هم به سان نماینده ی بحشی از سرمایه داران در آمریکا کارگزار وظایفی باشد که باید انجام می داد. او برخلاف پیمان های مدافع گلوبالیسم ونولیبرالیسم، تنها مدتی کوتاه می توانست سیاست حمایت گرایی (پروتکتویسم) را با شعار و برخی اقدامات پوپولیستی به پیش ببرد و به رقبایی مانند حاکمیت چین امپریالیست و تبه کار و بازار مشترک اروپا فشارهایی وارد آورد، حکومت ترکیه را در اشغال و کشتار در روژآوا اجازه دهد، اورشلیم را مرکز سفارت خود در آورد،  بازار عظیم فروش سلاح به ویژه در خاورمیانه را به سود لاکهید و شرکا رونق بخشد. کشتن قاسم سلیمان فرمانده سپاه اشغالگر قدس و همراهان در فرودگاه بغداد و نیز ابوبکر بغدادی دو دشمن بشریت را به نام خود ثبت کند و اندکی محبوبیت یابد. کشته شدن قاسم سلیمانی و همراهانش از جمله ابومهدی مهندس فرمانده کتائب اهل حق و حشد الشعبی، ۳ ژانویه ۲۰۲۰ در بغداد اما ضربه ای موثر به تروریسم و دخالت گری های برون مرزی حکومت اسلامی بود. هرچند ابوبکر بغدادی و همراهان به وسیله نیروهای مدافع خلق در روژآوا شناسایی و مورد حمله قرار گرفتند، ترامپ این دستاورد را به نام خود و  دولت اش تبلیغ کرد.

 

شلیک سپاه به هواپیمای مسافربری

در  صبحگاه ۸ ژانویه، پرواز شمارهٔ ۷۵۲ هواپیمایی بین‌المللی مسافربری وابسته به هواپیمایی بین‌المللی اوکراین از تهران به مقصد کی‌یف  هدف شلیک پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفته و سرنگون شد. هواپیما در ۱۸ دی ۱۳۹۸ (۸ ژانویه ۲۰۲۰) ساعت ۶:۱۹ صبح، اندکی پس از برخاستن از فرودگاه بین‌المللی «خمینی» هدف دو موشک قرار گرفت که به فاصلهٔ ۲۴ ثانیه از سامانهٔ موشکی تور پدافند هوایی سپاه پاسداران و به فرمان بالاترین فرماندهی سپاه، شلیک شدند. مسافرین، زنان و کودکان و جوانان و تمامی سرنشینان قطعه قطعه شدند. پاره های بدن انسان ها و هواپیما در  نزدیکی شاهدشهر استان تهران  فروریخت کرد. همهٔ ۱۷۶ سرنشین این پرواز جان باختند.  حکومت اسلامی ایران بلافاصله علت سقوط را نقص فنی اعلام کرد و کارشناسان شلیک موشک را فاش ساختند. ابوالفضل شکارچی، سخنگوی نیروهای مسلح ایران، این ادعا را «دروغ محض» خواند و تأکید کرد که «این موضوع توسط خط نفاق به نفع آمریکایی‌ها دنبال می‌شود و توطئه‌ای دیگر در حوزهٔ جنگ روانی» است. حکومت اسلامی، تلاش ورزید در محل سرنگونی، مدارک این جنایت را پاکسازی کند و از بین ببرد و حتا جعبه سیاه را پس از دستگاری و تاخیر چندید ماهه تحویل دهد. و سرانجام شلیک موشک را پذیرفت و آن را در نتیجه یک اشتباه فنی وانمود ساخت.

کشف بزرگترین محموله ی قاچاق در جهان

مقام‌های قضایی ایتالیا در  اعلام کردند که حزب‌الله لبنان مالک و انتقال‌ دهنده ی ۱۵ تن مواد مخدر روانگردان (آمفتامین) است که در تیر ماه در این کشور ضبط شده است.  روز شنبه ۶ دی ۱۳۹۹ برابر با ۲۶ دِسامبر ۲۰۲۰ خبرگزاری نوا در ایتالیا اعلام کرد که عوامل پشت‌پرده این محموله عظیم مواد مخدر در نتیجه تحقیقات پلیس این کشور مشخص شده است.

در روزهای نخست تابستان، هنگامی که ایتالیا به شدت در گرداب کرونا دست‌ به گریبان بود این محموله عظیم ۱۵ تنی مواد روانگردان آمفتامین به وسیله ی پلیس ایتالیا کشف شد. آمفتامین و دیگر مواد روانگردان از جمله موادی هستند که برای ایجاد انرژی و محرک کاذب برای جنگیدن و بیدارماندن و احساس نکردن خستگی تا دم مرگ به وسیله داعش و حکومت اسلامی در سوریه و لبنان در آزمایشگاه ها و کارگاه های حزب الله و داعش برای مصرف داخلی نیروهای خودی و برای فروش و صادرات به دیگر کشورها تولید می شوند.

اعلام شد که ۱۵ تن آمفتامین به صورت قرص (حدود ۸۵ میلیون) در محموله‌های کاغذ و چرخ‌دنده‌های بزرگ صنعتی جاسازی شده بود. گفته می شود که پلیس گمرک ایتالیا با اینکه کانتنرهای حاوی این بار قاچاق را با اشعه ایکس بازرسی کرده بودند ولی این مواد کشف نشده بود.

هفت تپه سراسری می شود

در سال ۲۰۲۰ کارگران شرکت نیشکر هفت تپه  در ادامه مبارزات و اعتراض های از سال ۱۳۸۴ تا کنون خویش با  «مرگ بر ستمگر، درود بر کارگر!» ‌در سپهر مبارزات طبقاتی جنبش کارگری  بار دیگر با اعلام اعتصاب به پاخاست. اعتصاب ۹۵ روز در کارخانه و خیابان در این سال در تمامی تاریخ جنبش کارگری ایران بی مانند بود.

کارگران هفته تپه،‌ با درخواست خلع ید از بخش خصوصی و پایان دادن به فساد دولتی، نه به سان شعار بلکه، با نشانه گرفتن عامل اصلی فلاکت، یعنی مناسبات حاکم به مبارزه خود ادامه داد. کارگران با درخواست لغو مالکیت بخش خصوصی و پیشنهاد آلترناتیو دولتی کردن و تعاونی صددرصدی کارگری، همزمان فساد حکومتی را نشانه گرفتند. این خواست، به معنای گذر از یک تاکتیک و همزمان شعار خودمدیریتی که «هفت تپه از آن ماست و خودمان تولید و فروش و توسعه و مالکیت و همه چیز آن را کنترل خواهیم کرد»!

در پنجاه و دومین روز اعتصاب با شکوه کارگران در هفت تپه،‌ اعلام شد: «مسئولان رنگارنگ دولتی و قضایی و مجلسی! باور کنید اگر سرسوزنی از این خواسته‌های ما عملی نشود باز هم ما را خواهید دید در خیابان‌ها. ماییم کارگران هفت تپه، یعنی پایتخت اعتصاب جهان!»

کارگران هفت تپه،‌ همه روزه در یک سوی در کشاکش مرگ از گرسنگی،‌ پنجه‌های مرگ آور ویروس تاجدار (کرونا) و دمای سوزان افزون بر ۵۰ درجه سانتیگراد خوزستان، در تشنگی و محاصره سپاه سرکوب،‌ ۹۵ روز از بام تا شام فریاد زنان ایستادند. پیشتازان طبقه در سنگر هفت تپه،‌ سنگرهای دیگر مبارزه طبقاتی در سراسر ایران پیوند می‌یابند. سرانجام پس از آنکه تلاش های دسیسه آمیز امام جمعه اهواز، استانداری خوزستان، طلبه های بسیجی، نمایندگان مجلس اسلامی و… بی نتیجه ماند، اعلام کردند که خلع ید از اسدبیگی ها در دستور کار گرفته است. این یک نیرنگ بود. کارگران در بازگشت به کارخانه، اهرم اعتصاب و فشار را به گونه ای دیگر به پیش بردند.

روز چهارشنبه، سوم دیماه، هیات داوری حکومتی بار دیگر اعلام کرد که خلع ید از کارفرمای اختلاسگر و فاسد در هفت تپه تشکیل جلسه میدهد. کانال مستقل کارگران هفت تپه که در دو ساله ی اخیر نقشی حیاتی در آگاهی بخشی و مبارزات کارگری به پیش برده، فراخوان داد. اسماعیل بخشی، کارگر آگاه و پیشتاز جنبش کارگری شجاعانه فراخوان پشتیبانی داد. جمعی از کارگران هفت تپه از بخش های مختلف در روز دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ فراخوان دادند:

«فراخوان میدهیم و دست یاری به سوی شما دراز میکنیم که روز چهارشنبه کارگران، دانشجویان، اصحاب رسانه، بازنشستگان و فرهنگیان، تشکلات، فعالین اجتماعی و همه عزیزانی که در تهران هستند و امکان حضور دارند در ساعت دو ظهر در مقابل ساختمان وزارت دادگستری تجمع حمایتی برای حمایت از مطالبه اصلی کارگران هفت تپه یعنی خلع ید از بخش خصوصی برگزار کنند.» کارگران در این فراخوان افزودند: «مستحضرید که ما در دور اخیر اعتصابات خود بیش از نود روز تجمع اعتراضی برگزار کردیم. میدانید که هیچ گونه فشار و ستم قابل تصوری نبوده که بر همکاران و به خصوص نمایندگان ما وارد نکرده باشند: از دستگیری و قطع حقوق و اخراج و شلیک تیر به منزل و آتش زدن خانه و تحمیل خودکشی به همکاران ما و اخراج صدها همکار ما و هرگونه ابزاری در راستای سرکوب مطالبات برحق کارگران هفت تپه.

اکنون وقت آن است که هیات داوری بر اساس شواهد و اسناد بسیار واضح و موجود رای به خلع ید بخش خصوصی فاسد داده و شرکت به را به بخش عمومی-دولتی بازگرداند. اما می بینیم که دولت از تمام ابزار خود برای حمایت از این بخش خصوصی استفاده میکند.

بدینوسیله و از آنجا که برای همکاران ما سفر به تهران هم به لحاظ هزینه و بعد مسافت و هم مشکلات کرونایی امکان پذیر نیست از همه افراد، رسانه ها، تشکلات و همه عزیزانی که حامی طبقه کارگر و مشخصا علیه سیاست جنایتکارانه خصوصی سازی هستند و همیشه به اشکال مختلف از مبارزات کارگران هفت تپه اعلام حمایت کرده اند تقاضا داریم به درخواست یاری ما پاسخ مثبت بدهند و در روز چهارشنبه برای اعلام حمایت از خواسته کارگران هفت تپه و تاکید بر صدور فوری رای خلع ید از بخش خصوصی فاسد و اختلاسگر و برای آزاد سازی هفت تپه، در مقابل وزارت دادگستری و در ساعت دو ظهر تجمع حمایتی کنند.»

«زنده باد اتحاد- زنده باد آگاهی و تشکل!»

کارگران، خود در جستجوی شیوه‌ها و ساختارهای نوینی هستند که نیازهای مبارزاتی این برهه را برآورده سازند و پاسخگو باشند.

سال ۲۰۲۰ می ورد تا به تاریخ بپیوندد، سال ۲۰۲۱& بسا که سالی دیگری باشد، با پیروزی و دستاوردهایی به سوی پیروزی روشنایی بر تیرگی.

۲۶ دسامبر ۲۰۲۰

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate