به یاد کارگران ذوب در کوره های مذاب سرمایه

کوره مذاب فولاد آنگاه که بر سر و روی کارگر سرازیر می شود نه تنها کارگر را در خود می بلعد و ذوب و نان آور خانواده ای را در کوره ی سرمایه  به سود تبدیل می کند، بلکه خانواده ای را برای همیشه بی پشت و پناه، به مرگ می کشاند. کارگر پولاد با دستی آهن قراضه را به کوره پرتاب می کند و با دستی دیگر بدون برخورداری از تجهیزات ایمنی، کوره را می چرخاند.  کوره هایی که به دروغ «اتوماتیزه» و «مکانیزه» معرفی شده اند، اما به صدها سال پیش باز می گردند و دهها سال است که در بیشتر کشورهای جهان، ممنوعه اعلام شده اند. در ایران زیر حاکمیت سرمایه واسلام سیاسی، شمش های فولادی که به این گونه تولید می شوند، غمبارانه، با خاکستر و دی ان آ (DNA) کارگران کوره و آلیاژی با ترکیب کربن و فسفر و آهن پیکر کارگران در هم آمیخته اند تا به دلار تبدیل شوند. ساختمانها و برجهایی که بر پا می شوند و در میان دیوارها و شالوده ها و لوله گِردها، پیکرهای کارگران مهاجر از افغانستان به میله کشیده شده و یا زیر آوارها برای همیشه از بهره کشی آرام گرفته اند.

روز دوم مرداد ۱۴۰۰ کوره ای از آهن مذاب بر سر روی کارگران کوره فروریخت. این بار، کارگران سوخته در شرکت فولادسازی «سپهر شرق» در شهرک صنعتی خضرلو شهر عجب شیر در آذربایجان شرقی بودند. در این روز، کارگران، در کوره ی سرمایه چهار قربانی دادند. «شرکت پولاد سپهر شرق»، در زمینی به مساحت حدود ۴۰ هکتار در سال ۱۳۸۸ در شهرستان عجب شیر با رانت خواری و مالکیت سرپاسدارانی از سپاه و شرکا برپا شد. خط تولید این کارخانه، از نوع القایی است که همانند قرون وسطا، کارگران با یک دست، کوره‌ها را شارژ می‌کنند تا قراضه های آهن یا انواع دیگر مواد اولیه را پس از ذوب به قالب‌های شمش تبدیل کنند و با دست دیگر کوره های مذاب را بچرخانند.

پاشِشِ پولاد مذاب بر سر و روی کارگران و یا ریزش آهن روان و یا پرتاب کارگر به کوره در سراسر ایران امری روزمره است. در چنین کوره‌های که دستی آهن قراضه را به داخل کوره می‌ریزد و دستی دیگر، فلزات مذاب را در داخل کوره زیر و رو می‌کند و به هم می‌زند ، بلعیده شدن، انفجار کوره، پاشش و ریزش، فاجعه امری همه روز به شمار می آید. کارگران، در هراس از بیکاری و گرسنگی خود و خانواده، با سپردن برگه ای سپید امضا، بدون هیچ قرارداد کار، سند مرگ خویش را امضاء می کنند. کارگران پولاد همانند دیگر کارگران، بی جان پناه و نابرخوردار از کوچکترین شرایط ایمنی و با پذیرش سند مرگ خود، همه روزه، در برابر بارش آهن مذاب، شاهد آن هستند تا کوره، قربانی بگیرد و کارگر را در خود ببلعد.

دوم مردادماه ۱۴۰۰، چهار نفر از کارگران فولادِ سپهر شرق در عجبشیر اذربایجان، به همین گونه در پی پرتاب مواد مذاب و گدازه‌های درون کوره، دچار سوختگی شدید شدند. در این فاجعه، مواد مذاب به بلندای افزون بر ۱۵ متر فوران می کند و کارگران، از لباس کار، کلاه و دستکش و کفش مخصوص  محروم بوده و هستند. چند روز بعد، «هادی علی‌نژاد اصل» و «منوچهر کیائی» در بیمارستانی در تبریز جان باختند.

پی گیری مالکیت شرکت پولاد در عجب شیر، ما را به بانک سامان می رساند.

بانک سامان شرکت خدمات مالی و بانکداری ایرانی معرفی شده که در زمینه ارائه خدمات بانکداری اختصاصی از پولشویی و وام و فساد در هم آمخیته، بانکداری شرکتی، کارت اعتباری، مدیریت سرمایه‌گذاری و بیمه را در انحصا رگرفته و در حال حاضر دارای ۱۴۶ شعبه (۸۴ شعبه در تهران و ۶۲ شعبه در شهرستان ها است.

محمدرضا زنوزی مطلق، زاده ی ۱۳۴۶ در تبریز از سهامداران اصلی شرکت پولاد عجیب شیر است. وی مدیر و مالک چندین شرکت تولیدی، خدماتی، بانکی و ورزشی از جمله تیم فوتبال باشگاه گسترش فولاد در ایران است. زنوزی به عنوان یکی از ده بزرگترین سرمایه‌ دار و شرکای حکومت اسلامی در ایران شده است. وی مالک بیش از ۱۰ مجموعه بزرگ و عظیم اقتصادی از جمله، مجتمع فولاد بناب، مجتمع فولاد عجب شیر، کارخانجات گروه صنعتی درپاد تبریز، گروه کارخانجات یاقوت صنعت تبریز، گروه صنعتی توانگران سهند، کارخانه بنیان دیزل تبریز، گروه صنعتی الماس تبریز، مرکز آموزش سرمایهگذاری فولادگستر کوثر، مؤسسه فرهنگی ورزشی گسترش فولاد تبریز، گروه صنعتی ایران خودرو تبریز و هواپیمایی آتاایر بخشی از مالکیت های وی به شمار می آیند.

البته سایت مشرق وابسته به یکی از باندهای حکومتی در اواخر فروردین ماه سال ۱۳۹۰ مدعی شد «زنوزی در گذشته فقط یک سولهدار بوده که با رانت دولتی موفق شده سرمایه سرسامآوری را به هم بزند: وی در سال ۱۳۸۰ سال صاحب تنها یک سوله ۵۰۰ متری بود که در سال ۱۳۹۰ در شراکت و پرداخت سهم به خامنه ای وسران حکومت اسلامی سرمایه، تبدیل به یک کلان سرمایهدار شد.»

به اعتراف سایت مشرق وابسته به باند حکومتی رقیب زنوزی، وی همان کسی است که در خریداری خودروی احمدینژاد در فروردین ماه سال ۹۰ بر سر زبانها افتاد. خریدار خودروی محمود احمدینژاد در حال حاضر ۳۰ درصد سهام بانک گردشگری و ۳۴ درصد بانک سامان و بخشی از سهام ایران خودروی تبریز و شرکت هواپیمایی «آتا» (آتا ایر) را در مالکیت دارد و افزون بر ۱۲۰۰ میلیارد تومان به شبکههای بانکی ایران بدهکار است. زنوزی ها از سلطان های فساد و ربایش و سرقت وابسته به حاکمیت  باندهای مافیایی هستند و قاتل کارگران.

فاجعه در پولاد غدیر یزد

به یاد بیاوریم که در آذر ماه سال ۹۰ نیز انفجار در فولاد غدیر یزد دستکم، ۱۸ کارگر را در پولاد مذاب حل کرد. شامگاه روز ۲۰ آذر سال ۹۰  ساعت ۱۹ و ۴۵ دقیقه و درست یک ربع مانده به اتمام آخرین شیفت کاری کارگران که کارگران به آخرین دقایق شیفت کاری خود نزدیک می شدند، کوره ذوب آهن کارخانه فولاد غدیر منفجر شد .

در میان کارگران نیمه سوخته و جان به در به در برده از جمله، کودک کارگری بود که در برابر چشمان خویش، پدرش در آهن مذاب، ذوب در کوره سرمایه ذوب شد و استخوانی حتا بر جای نماند؛ و ادعا شد که با آزمایشDNA هویت آنها را تشخیص داده اند. وجود آب در میان آهن قراضه ها، انفجار کپسول گاز و انفجار مهمات عمل نکرده در میان ضایعات فولادی داخل کوره از جمله  عوامل این فاجعه  دانسته شد. .شماری از این کارگران از کارگران مهاجر هندوستانی بودند. شعبه ۱۰۷ جزائی دادگاه اسلامی سرمایه در شهرستان یزد به ریاست قاضی محمود رضا مسعودیف اما حکمی  را پس از دو سال با شکایت نزدیک به ۵۴ نفر از اولیاء دم کارگران قربانی، صادر کرد.

در تاریخ سوم آذرماه سال ۱۳۹۱، رای «شعبه ۱۰۷ دادگاه عمومی و جزایی یزد به صورت زیر صادر شد: «… برای دادگاه محرز و مسلم است فعل ارتکابی متهم منطبق است با ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی؛ … به لحاظ وضعیت خاص متهم و حسن سابقه او نامبرده را به تحمل شش ماه حبس تعزیری و یک و یک سوم دیه کامل مرد مسلمان در حق هر یک از اولیاء دم مرحومان به تفکیک (در خصوص تنها کارگر غیر مسلمان نیز مبلغ مذکور وفق دستور اجرای احکام به صندوق دادگاه واریز خواهد شد). به اینگونه، سران سپاه صاحب کارخانه و شرکاء با بیدادگاه خود تنها پرداخت دیه را به کارگر مسلمان حواله داد و کارگران زردتشتی و هندوستانی بودایی و هرغیر مسلمانی را از هرگونه حقی محروم دانست و دیه ی آنها را به حساب قوه قضاییه مصادره کرد.

این حکم یک نمونه تاریخی نیز به شمار می آید که کارگران قربانی را مقصر مرگ خویش معرفی نکرد؛ اما، این حکم، دردآورتر از خود جنایت بود. سپاه الغدیر یزد و شرکاء از جمله جانیان این جنایت بودند. دادگاه سرمایه داران، تنها برای یکی از سهامداران حکمی صادر کرد که آن هم وی را به سبب «حسن سابقه» مورد بخشش قرار داد.

پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate