به کارگران بطور کلی و کارگران آگاه بطور ویژه

به کارگران بطور کلی و کارگران آگاه بطور ویژه
رهائی طبقه کارگر تنها بدست طبقه کارگر ممکن و میسر است!
صدای واقعی و انقلابی طبقه کارگر زن و مرد، پیر و جوان، کارگر تولیدی، معادن، نفت و گاز و کشاورزی، خدماتی و آموزشی و بهداشتی، حزب طبقه کارگر – حزب مخفی – حزب مسلحانه – حزب کارگران آگاه است!

پیش بسوی ایجاد حزب – ستاد جنگ طبقاتی، پیش بسوی پیروزی انقلاب قهری کمونیستی، پیش بسوی درهم کوبیدن دولت سرمایه داران – ایجاد دولت مسلح کارگران و زحمتکشان، پیش بسوی رهائی! توهمات، دو دلی!ها، تردیدها را بسوزانید!
رهائی کارگران، تنها، بدست کارگران قابل حصول است!

باید نظام کنونی اجتماعی را با استفاده از قهر و جبر مسلح بطور کامل واژگون ساخت! باید توهمات را به دور ریخت، باید از طبقه سرمایه دار، مجالس قانون گذاری، سازمان های کشوری و بین المللی اش، بویژه از دولت سرمایه داران بطور کلی قطع امید نمود!
باید سامان اجتماعی موجود و دولت اش را درهم ریخت و نابود و لغو نمود!
به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی که با درهم کوبیدن دولت کنونی و موجودیت دادن به دیکتاتوری انقلابی طبقه کارگر همراه است، تنها وسیله ی برای تغییر بنیادی جامعه استثمارگر کنونی – جامعه طبقاتی – جامعه سرمایه داری – عامل، باعث ، بانیِ اسارت و گرسنگی و مرگ طبقه کارگر و رهائی طبقه کارگر بدست طبقه کارگر است.
طبقه کارگر نیروی مادی این تغییر را ندارد و اما بدون تشکل سیاسی است. تشکل سیاسی طبقه کارگر – حزب کارگران آگاه – تنها بوسیله کارگران آگاه و فرزندان روشنفکرشان یعنی دانشجویان، نویسندگان، روزنامه نگاران بر خاسته از طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا، در یک مبارزه طبقاتی اساسا مخفی موجودیت می یابد و با شرکت در مبارزات جاری توده ای می گردد، یعنی توده ی طبقه کارگر را بخود جلب می کند.
این حزب طبقه کارگر است و نه حزب فرزندان تحصیل کرده طبقات استثمارگر و ارتجاعی سرمایه دار و فئودال و کار بدستان رژیم سابق و یا کنونی. بدون چنین حزبی، مبارزه اقتصادی سیاسی طبقه کارگر، مبارزه برای رهائی طبقه کارگر معنی و مفهوم، در شرایط کنونی ندارد!
تا زمانی که طبقه کارگر از طبقه در خود به طبقه برای خویش تغییر و تحول نیابد، هیچ چیز به نفع طبقه کارگر در کل و بویژه زنان کارگر بطور ویژه تغییر نمی کند!
باید خود سیستم موجود اجتماعی را بعنوان عامل اساسی و اصلی دانست و برای واژگونی کامل آن وارد مبارزه سخت و خونین شد. باید خواست نان، مسکن، آزادی با مبارزه طبقاتی – جنگ طبقاتی – برای درهم کوبیدن، داغان کردن، ویران کردن دولت کنونی و همه دستگاه های سرکوب مستیقیم و غیر مستقیمش ، سرکوب فیزیکی و روحی و روانی مانند نیروهای نظامی، دستگاه های ایدئولوژیک و فرهنگی مانند ارتش، پلیس، سپاه پاسداران، بسیج، متولیان مذهب و مسجد، یعنی جامعه طبقاتی را بعنوان یک کل همراه گردد و مورد تعرض قهرآمیز کارگران و زحمتکشان قرار گیرد تا کارگران و زحمتکشان به رهائی دست بیابند!
زاه میانبُر، راه بدون مبارزه قهر آمیز، راه قانون مدار و مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز با شعارهای غیر طبقاتی، ماورای طبقاتی، همه باهمی و تنها ضد رژیمی و حتی مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای و این و آن پفیوز قاتل موجود نیست، باید با شعار مرگ بر سرمایه، نابود باد دولت سرمایه داران، پیروز باد انقلاب انقلاب قهری کمونیستی، زنده باد کمونیسم، وارد یک جنگ طبقاتی خونین و سخت شد تا غیر ممکن ها به ممکن و هرگز به امروز تحول یابد، جامعه استثمارگر واژگون گردد و با جامعه ای جانشین گردد که در آن زن و مرد کارگر از کارگری به انسان آزاد و با اراده تحول یابند و در رفاه و رهائی با هم و دست در دست هم و بدون تبعیض، بدون سرمایه دار کثیف و سود جو سیری ناپذیر، بدون آخوند مرتجع و شکم پرست و رهبر الدنگ و پفیوز و بدون در یوزه گان مجلس نشین و وزارت دار و امثالهم، در تولید نعم مادی شرکت نمایند و از ثمره تولیدشان بهره مند باشند.!
آری، ” وقتی که در جریان حرکت امور، امتیازات طبقاتی از بین رفت و سراسر تولید در دست آحاد جامعه قرار گرفت، قدرت عمومی صبغه ی [جنبه ی] سیاسی خود را از دست خواهد داد. منظور از قدرت سیاسی دقیقا، عبارت است از فقط قدرت سازمان یافتۀ یک طبقه برای ستم روا داشتن بر طبقۀ دیگر. اگر پرولتاریا در طول مبارزۀ خود با بورژوازی، به مقتضای شرایط، مجبور شود خود را به عنوان یک طبقه سازمان دهد، و اگر از طریق انقلاب خود را تبدیل به طبقۀ حاکم کند و از این طریق با نیروی قهریه، شرایط قدیم تولید را بروبد و از میان بردارد، پس در واقع در کنار این شرایط، شرایط لازم ادامه تخاصمات طبقاتی و به طور کلی طبقات را نابود کرده، از این طریق سیادت خود را به عنوان یک طبقه نیز لغو خواهد کرد.” مانیفست حزب کمونیست سال ۱۸۴۸، مارکس و انگلس .
راه رهائی از مسیر جنگ خونین و سخت طبقاتی می گذرد، جنگ طبقاتی جنگ ناگزیر تاریخ برای رهائی بشریت است، مسیر دیگری به رهائی ختم نمی شود، باید نیروی سازمان یافته و مسلح را با نیروی سازمان یافته و مسلح درهم کوبید، باید دولت کارگران و زحمتکشان مسلح – دیکتاتوری انقلابی طبقه کارگر – دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا – را، جانشین دولت کنونی ساخت،باید بدین توصیه کارل مارکس و لنین جامه عمل پوشاند :

کارل مارکس : بین جامعۀ سرمایه دارى و جامعۀ کمونیستى یک دورۀ تحول انقلابى از اولى به دومى وجود دارد. متناظر این دورۀ تحول، یک دورۀ گذار سیاسى نیز هست که دولت در آن چیزى نمى تواند باشد جز دیکتاتورى انقلابى پرولتاریا. اکنون برنامه [گوتا] نه به این آخرى مى پردازد و نه به سرشت دولت در جامعۀ کمونیستى.»، ترجمۀ سهراب شباهنگ.
انقلاب کمونیستی ما! راه نجات ماست! پیش بسوی انقلاب قهری پرولتاریائی!
« بدون انقلاب قهرى، تعويض دولت بورژوايى با دولت پرولترى محال است. نابودى دولت پرولترى(دیکتاتوری پرولتاریا- من) و بعبارت ديگر نابودى هر گونه دولتى جز از راه “زوال” از راه ديگرى امکان پذير نيست.»، لنین- دولت و انقلاب.
بدون موجودیت دادن به حزب کارگران آگاه، به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی محال است، بدون پیروزی انقلاب کمونیستی رهائی محال است! بدون ستاد جنگ طبقاتی پیروزی جنگ طبقاتی محال است:
ستاد جنگ طبقاتی طبقه کارگر حزب کمونیست طبقه کارگر – حزب مخفی – حزب مسلحانه – حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست- است! زمان از دست دادن توهمات سر رسیده است، زمان باور به نیروی رهائی بخش طبقه کارگر و پیروزی طبقه کارگر در جنگ طبقاتی رسیده است : مرگ یا کمونیسم!
حمید قربانی – انسان بیوطن
سوم ژانویه ۲۰۹۶ سال اسپارتاکوسی

زنان حاشیه صدا ندارند- ایلنا
https://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-9/1314887-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF?fbclid=IwAR1ONTYsObLB-

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate