جنگ امپریالیستی ايالات متحده آمریکا و یاران در خاورمیانه‎‎

​تنها به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی می تواند نجات دهنده جامعه جهانی از نابودی بوسیله سرمایه داری امپریالیستی باشد!
“پرونده های تلفات غیرنظامی” اسناد بربریت امپریالیسم آمریکا در عراق و سوریه – وب سایت جهانی سوسیالیست (wsws.org)
لینک بالا افشاگری روزنامه تایمز در باره جنگ و کشتار در خاورمیانه است
برای رهائی از این جنگ ها و کلا سیستمی که بانی و باعث این جنگهاست :
باید دولت سرمایه دار امپریالیستی جنگ طلب را با سلاح در دست کارگران درهم کوبید! راه و چاره دیگری نیست! اینکه می باید انقلاب قهری کمونیستی را به پیروزی رساند: کمونیسم یا مرگ!

نگاهی به جنگ های امپریالیست آمریکا از بعد از جنگ امپریالیستی جهانی دوم که ۷۳ میلیون کشته را بر جهان تحمیل کرد! این جنگ هم فقط بوسیله ی کشورهای سرمایه داری امپریالیستی ، درست مانند جنگ جهانی اول تدارک دیده شد!
دموکراسی که جنده شد! دموکراسی که در بدو ورودش بعراق از ۳۰ ساختمان تعهد داده شده به سازمان یونسکو، فقط یک ساختمان – وزارت نفت عراق را سالم گذاشت و بقیه را درهم کوبید.
دموکراسی که با بمب های ارورانیوم ناقص – بمب اتمی برای فقرا – و کشتارهای دسته جمعی و قتل عام ها به درب منازل کارگران و زحمتکشان برده می شود : https://cdn.mashreghnews.ir/old/files/fa/news/1395/2/5/1584482_171.mp4
تا کنون از بعد از جنگ جهانی دوم دولت سرمایه داری امپریالیستی آمریکا در ۶۰ تا ۷۰ جنگ شرکت داشته که هیچ کدام از این جنگ ها دفاعی نبوده اند، زیرا که هیچ دولتی به ایالات متحده آمریکا حمله ننموده است، بنا براین، تمامی این جنگ ها تهاجی، تجاوزگرانه و اشغالی بوده اند. در این جنگ ها در حدود ۳۰ میلیون و یا بیش انسان کشته شده اند که اکثر آنها غیر نظامی بوده اند.

فقط تلفات جنگ جنگ امپریالیستی – دولت امپریالیستی آمریکا و دوستان ناتوئی و غیر ناتوئی اش در عراق : تعداد تقریبی ۱۵۰۰۰۰۰ عراقی است. این لینک را – ویکی پدیای آزاد – نیز می توانید، در یاره، علل و پی آمدهای این جنگ امپریالیستی که به عنوان جنگی رهائی بخش – جنگ برای دمکراسی و دفاع از حقوق بشر – جنگ بر علیه دیکتاتوری که سلاح کشتار جمعی دارد و از القاعده دفاع می کند – جنگ بر علیه تروریسم و اشاعۀ دهنده دین مسیح و فرهنگ و تمدن غربی – آمریکائی – به سایر دیارها – جنگ بر علیه بربریت که خود جنگ بر علیه بشریت بود و برای گسترش سلطه ی مرگبار امپریالیستی و سود سرمایه بود، نگاه کنید. البته، هنوز هم، متأسفانه کسانی حتی به نام کمونیسم و کمونیسم کارگری و امثالهم از چنین جنایاتی دفاع می کنند و شرم نیز نمی کنند که نام خود را کمونیست گذاشته اند.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF
_%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82

در لینک زیر یکی از ترجمه های من می باشد، اثرات سموم بمب های ریخته شده را روی نوزدان عراقی نشان میدهد :
سرطان میراث باقیمانده ازجنگ های (امپریالیستی- مترجم)عراق!
دو جنگ رهبری شده از جانب آمریکا در عراق که پشت سر خویش صد ها تُن از مُهمات اورانیوم و دیگر ضایعات سّمی باقی گذاشته است.

https://mejalehhafteh.com/2013/04/01/%D8%B3%D8%B1%D8%
B7%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%
D8%A7%D8%AB-%D8%A8%D8%A7%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86
%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-

%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%B1%DB%8C

پرولتارها – کارگران جهان و بویژه کارگران خاورمیانه، باید بدانند که این سیستم سرمایه دار امپریالیستی که در همین ۲ سال و فقط بر اثر بیماری همه گیری کووید – ۱۹ که خیلی براحتی میشد، در همان ماه نخست ریشه کن نمود، باعث و بانی مرگ بیش از ۵ میلیون انسان و شاید ۵ و نیم میلیون به گفته خود سازمانها و دولت ها و خبرگزاری های رسمی طبقۀ سرمایه دار علام شده است، دیگر به هیچ عنوان قابل اصلاح نیست و می رود که جهان هستی روی زمین را در آینده ی زندگی به نابودی کشاند، باید واژگون نمایند.
این کار هم تنها بوسیلۀ طبقه کارگر با حزب سیاسی – حزب کمونیستی مخفی و مسلح – حزب کارگران آگاه و با به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا امکان پذیر است. زیرا، ما با دولت های از سر تا پا غرق در سلاح مواجهیم و طبقۀ سرمایه دار به هیچ وجه حاضر نیست که به آسانی سلطه ی سیاسی خود را به طبقۀ کارگر تعویض نماید. این طبقۀ حاضر است که ۷ میلیارد انسان را بکُشد، ولی از اریکه قدرت سیاسی که استثمار وحشیانه وسود افزایش یابنده اش را تضمین می کند، لطمه بخورد. باید با لگد از آن بالا به پائین پرتاب
گردد*!
حمید قربانی- انسان بی وطن
۲۳/۱۱/۲۰۹۴ اسپارتاکوسی
• –
« کمونیست ها عار دارند که عقاید و نظریات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام می کنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول به هدفهایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد .
پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید! »
مانیفست حزب کمونیست ۱۸۴۸.

– کارل مارکس در نقدی بر برنامۀ گوتا : « اما این کمبودها در فاز نخست جامعۀ کمونیستى، هنگامى که این جامعه تازه پس از دردهاى طولانى زایمان از شکم جامعۀ سرمایه دارى سر برآورده، اجتناب ناپذیرند. حق هرگز نمى تواند بالاتر از ساختار اقتصادى جامعه و تکامل فرهنگى اى که مشروط به آن ساختار است، باشد.
در فاز بالاتر جامعۀ کمونیستى، پس از ناپدید شدن تبعیت برده ساز فرد از تقسیم کار و همراه با آن تضاد بین کار ذهنى و کار بدنى، پس از تبدیل شدن کار از صرفا وسیله اى براى زندگى به نیاز اصلى زندگى، پس از افزایش نیروهاى مولد همراه با تکامل همه جانبۀ فرد و فوران همۀ چشمه هاى ثروت تعاونى، آرى تنها در آن زمان مى توان از افق تنگ حق بورژوایى در تمامیت آن فراگذشت و جامعه خواهد توانست بر پرچم خود چنین نقش کند: از هرکس برحسب توانائى اش و به هرکس برحسب نیازهایش!

بین جامعۀ سرمایه دارى و جامعۀ کمونیستى یک دورۀ تحول انقلابى از اولى به دومى وجود دارد. متناظر این دورۀ تحول، یک دورۀ گذار سیاسى نیز هست که دولت در آن چیزى نمى تواند باشد جز دیکتاتورى انقلابى پرولتاریا.
اکنون برنامه [گوتا] نه به این آخرى مى پردازد و نه به سرشت دولت در جامعۀ کمونیستى.»، ترجمۀ سهراب شباهنگ.

تعریف لنین از دیکتاتوری بطور کلی و دیکتاتوری پرولتاریا بطور اخص : ” دیکتاتوری قدرتیست که مستقیما متکی به اعمال قهری است و بهیچ قانونی وابسته نیست. دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا قدرتیست که با اعمال قهر پرولتاریا علیه بورژوازی بچنگ آمده و پشتیبانی می گردد و قدرتیست که بهیچ قانونی وابسته نیست.”
و یا باز هم، لنین از زبان مارکس و انگلس :
[ مارکس… “اگر کارگران دیکتاتوری انقلابی خود را جایگزین دیکتاتوری بورژوازی می نمایند… تا مقاومت بورژوازی را درهم شکنند… بدولت شکل انقلابی و گذرنده می دهند اگر کمون پاریس به قدرت مردم مسلح متکی نبود، آیا می توانست بیش ازیک روز دوام آورد؟ آیا ما محق نیستیم اگر بالعکس کمون را، به علت اینکه از اتوریته خیلی کم استفاده کرده است، سرزنش نمائیم”…
انگلس : « حزب پیروژ مند » (در انقلاب ) «بالضروره » ناچار است سیادت خود را از طریق رعب و هراسی که سلاح وی در دلهای مرتجعین ایجاد می کند، حفظ نماید. اگر کمون پاریس به اتوریته مردم مسلح علیه بورژوازی متکی نبود؛ مگر ممکن بود بیش از یک روز دوام آورد؟ آیا ما محق نیستیم اگر بالعکس کمون را، به علن اینکه از اتوریته خیلی کم استفاده کرده است، سرزنش نمائییم… »
هم او میگوید: ” از آنجا که دولت فقط مؤسسه گذرنده ایست که در مبارزه و انقلاب باید ازآن استفاده کرد، تا دشمنان خود را قهرا سرکوب ساخت، لذا سخن گفتن در بارۀ دولت خلقی آزاد خام فکری خالص است. مادامکه پرولتاریا هنوز به دولت نیازمند است، این نیازمندی از لحاظ مصالح آزادی نبوده، بلکه بمنظور سرکوب دشمنان خویش است و هنگامی که سخن گفتن در بارۀ آزادی ممکن می گردد، آنگاه دولت بمعنای اخص کلمه دیگر موجودیت خود را از دست می دهد”…] ، لنین – انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد. .
مناظره با آنارشيستها
آيا اين
آقايان هيچگاه انقلاب ديده‌اند؟ انقلاب بدون شک با اتوريته‌ترين چيزهاى ممکنه است. انقلاب عملى است که در آن، بخشى از اهالى بوسيله تفنگ، سرنيزه، توپ، يعنى با وسايل فوق‌العاده با اتوريته‌اى اراده خود را به بخش ديگر تحميل مينمايد و حزب پيروزمند بالضروره مجبور است سيادت خود را بوسيله آن حس رعبى که اسلحه وى در دلهاى مرتجعين ايجاد ميکند حفظ نمايد. اگر کمون پاريس در مقابل بورژوازى به اتوريته مردم مسلح تکيه نمينمود، مگر ممکن بود عمرش از يک روز تجاوز کند؟ و بر عکس آيا ما حق نداريم کمون را بمناسبت اين که از اتوريته خود بسيار کم استفاده کرد سرزنش کنيم؟ بنابراين از دو حال خارج نيست. يا آنتى اتوريتاريست‌ها خودشان هم نميدانند چه ميگويند و در اين صورت فقط توليد آشفته فکرى ميکنند، يا آنکه اين مطلب را ميدانند و در اينصورت به راه پرولتاريا خيانت ميورزند. در هر دو حال آنها فقط به ارتجاع خدمت ميکنند» (ص ٣٩). دولت و انقلاب لنین

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate