مسمومیت‌های شیمیایی دختران، بیوتروریسم حکومتی، ‌نسل کشی و جنایت علیه بشریت(۱)

در مهرماه سال ۱۳۴۱ خمینی خطاب به شاه نوشته بود: “دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی، “اسلام” را در رأی‏‌دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زنها حق رأی داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‌های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.” [صحیفه امام | جلد ۱| صفحه ۷۸].  وی همان در اخطاریه‌ای به اسدالله علم،‌ نخست وزیر شاه اعلام کرد: “ورود زنها به مجلسین و انجمنهای ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسی، محول به علمای اعلام و مراجع فتواست، و برای دیگران حق دخالت نیست. و فقهای اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می‌دهند. در این صورت، حق رأی دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است.” [صحیفه امام | جلد ۱| صفحه ۸۰] 

خمینی در ۲۲ اسفند سال ۱۳۴۱ در سخنانی در قم اعلام کرد: “دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد، و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد… دستگاه جابره با تصویبنامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی می‌خواهد زنهای عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند. دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد، یعنی دخترهای هجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانه‌ها بکشد، یعنی با زور سرنیزه دخترهای جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد.” [صحیفه امام | جلد ۱| صفحه ۱۵۳]

 آشکار است که با چنین نگرش ضد انسانی،‌ با قدرت یابی حکومت اسلامی در زمستان ۱۳۵۷ در ایران، ‌زنان بایستی به اجبار با وجود آپارتهاید جنسیتی در زمان شاه،‌ با ایزوله‌سازی جنسیتی از تمامی حقوقی که در نتیجه سالیان مبارزه به دست آورده بودند محروم شوند. با قدرت یابی حکومت اسلامی ‌زنان به‌عنوان بیش از ۵۰ درصد ساکنین جامعه، نخستین گروهی بودند که مورد حمله و سرکوب قرار گرفتند. به فرمان خمینی و سپس تصویب مجلس اسلامی حجاب اسلامی با شعار: «یا روسری یا توسری!» اجباری شد و به طور کامل، ‌زنان از هرگونه حقوق یک بشر کامل محروم و به موجودی کاملن درجه دوم تبدیل گردیدند. سرکوب زنان اعلام حکومت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی در ایران به  نگاه اسلام و رهبران اسلامی مانند خمینی در باره زن بازمی‌گردد. در انقلاب به سازش کشانیده شده‌ی مشروطه،‌ شیخ فضل‌الله نوری علمدار و استاد اسلام ناب محمدی بود که به دار آویخته شده و خمینی مقلد وفادار وی آنرا در سال ۱۳۵۷ در ایران علمدار ش. خمینیست‌ها در درازی ۴۴ سال سرکوب، و. کشتارهای افزون بر صدهزار نفره،‌ نتوانست بنا به اسلام خویش،‌زنان را به برده‌های تن سپار تبدیل کند.

در سال ۱۳۹۳ پس از ۳۶  سال مبارزه و مقاومت خونبار، ‌زنان با جابجا کردن چند میلیمتری روسری‌‌های اجباری که نماد اسارت و بردگی و بی حقوقی‌اشان بود،‌ مخالفت  در دفاع از هویت مستقل خویش نمایان می‌شدند. باآغاز دهه‌ی ۱۳۹۰ از تریبون‌های نماز جمعه با دیگر دستور سرکوب صادر شد. در پاییز سال ۱۳۹۳ زنان جوانی که به عدم رعایت پوشش اجباری شناسایی شده بودند هدف اسیدپاشی قرار گرفتند. در این هجوم دینی، دست کم چهار زن جوان در اصفهان مورد حمله‌ی اسید پاشان قرار گرفتند که یکی از  قربانیان جان باخت. این جنایت‌ها در پی آن آغاز شد که آیت‌الله یوسف طباطبایی‌نژاد در نقش نماینده علی خامنه‌ا‌ی پشت تریبون ‌نماز جمعه اصفهان حمله به «بدحجابان» و خشونت علیه زنان را از تریبون نماز جمعه،‌  ترویج می‌کرد. وی در نقش نماینده آیت‌الله علی خامنه‌ای در استان اصفهان در ملاقات با مقام‌های نظامی و امنیتی خواهان “ناامن کردن” فضا برای زنانی شده بود که پوشش خود بنا به  فرمان حکومت اسلامی رعایت نمی‌کردند. کمی پیش از اسیدپاشی‌های اصفهان، دبیر کل انصار حزب‌الله عبدالحمید محتشم روز دوشنبه ۲۴ شهریور۱۳۹۳ (۱۵ سپتامبر۲۰۱۴) اعلام کرد ه بود که «چهار هزار نیروی زیر فرمان خود را برای “مقابله با بدحجابی” به خیابان‌ها گسیل می‌‌کند.»

با این فرمان، شبه نظامیان لباس شخصی‌ انصار حزب‌الله، زیرفرمان آیت‌الله خامنه‌ای، برای اجرای احکام اسلامی برای اسید پاشی بر سر روی زنانی که حجاب کامل اسلامی را رعایت نمی‌کردند به خیابان‌ها آمدند. بیش و پیش از همه اصفهان در هراس و وحشت فروبرده شد. برای  تضمین پشتیبانی از ترورستهای دولتی، طرحی برای تصویب با عنوان “قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر” در مجلس اسلامی ایران ارائه داده شد که از مجریان سرکوب و انصار آتش به اختیار رهبر حکومت پشتیبانی می‌‌‌کرد.  روز ۱۶ مهر، کلیات این طرح با ۱۵۶ رای موافق، ۲۳ رای مخالف و ۸ رای ممتنع به تصویب رسید. در پی این بسیج برای احکام اسلامی بود که امام جمعه اصفهان با اعلام خشونت غلیه زنان اعلام کرده بود: “مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب ‌تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد.” پس این سخنان طباطبایی‌نژاد، پیامک‌هایی در شهر اصفهان برای مردم این شهر با این مضمون ارسال شد: «روی صورت بدحجابان اسید پاشیده می‌شود.» (ایندیپندنت فارسی اما جمعه اصفهان بار دیگر زنان را تهدید کرد شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹) 

 روز ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ابوالقاسم یعقوبی، امام جمعه و نماینده علی خامنه‌ای در بجنورد، باردیگر علیه زنان شمشمیر کشید و فرمان صادر کرد: “نیروهای انتظامی زندگی بدحجابان را ناامن کنند… علاوه بر ورود پلیس و قوه قضاییه به امر مقابله با بی‌حجابی، مردم هم باید به این امر ورود پیدا کنند و آمر به معروف و ناهی از منکر باشند.”

وی به آشکارا زنان را ویروس کرونا تشبیه کرد و به اعزام نیروهای شبه نظامی اشاره کرد و افزود: «علاوه بر ورود پلیس و قوه قضاییه به امر مقابله با بی‌حجابی، مردم هم باید به این امر ورود پیدا کنند و آمر به معروف و ناهی از منکر باشند لذا باید در برابر ویروس‌های غیرکرونایی نیز حساس باشیم.» (https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/07/11)

پس از اسیدپاشی زنجیره‌ای برچشم و چهره‌ی نزدیک به ۱۵ تن از دختران در اصفهان درپاییز ۱۳۹۳ و شماری دیگر در شهرهای دیگرشد، مسمومیت زنجیره‌ای دختران به ویژه در شهرهای سنتی ایران، بااوج گیری جنبش زن، ‌زندگی، آزادی از یک فاجعه‌ی انسانی خبر می‌دهد.

مسمومیت زنجیره‌ای دانش‌آموزان از نهم آذر ماه ۱۴۰۱ درشهر مذهبی قم آغاز شد و افزون بر ۴۰۰ تن از دختران دانش‌آموز در دستکم ۱۲ مدرسه مانند نور، شاهد رضویه، زهرا، ‌هاجر و … در قم و دو مدرسه بروجرد، در نتیجه‌ی مسمومیت شیمیایی به بیمارستان منتقل شدند. حکومت اسلامی هنوز این فاجعه را شایعه می‌خواند. درآخرین روزهای اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ نزدیک به ۸ سال پیش، در آن زمان که هنوزطالبان به حکومت بازنگشته بود و با آموزش دختران به شدت مخالفت می کردند، مسمومیت‌‌های زنجیره‌ای در آموزشگاه‌‌های  دختران درهرات و برخی مناطق دیگردرست همانند آنچه امروز در ایران گسترش یافته است- در افغانستان رخ داده. در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ گزارش شد که در شهر نیمروز ۲۲۰ دختر آموز در نتیجه مسمومیت‌‌های تنفسی به بیمارستان‌ها منتقل شدند. الگوی طالبان اینک در حکومت اسلامی ایران به آزمون گذارده شده است. 

    درحالیکه عمدی بودن مسمومیت‌‌های زنجیره‌ای غیرقابل انکار شده بود،‌ «دادستان حکومت»‌ با دیرکردی افزون بر سه ماهه، روز اول اسفند ماه در نامه‌ای به دادستان قم بر «احتمال عمدی» بودن مسمومیت سریالی دانش‌آموزان دختر تاکید کرده و نوشت: «اخبار از یک جریان نگران کننده نوعی مسمومیت در بعضی از مراکز آموزشی قم نشان از احتمال اقدامات مجرمانه عمدی دارد که قابل توجه و پیگیری دقیق است.» خاموشی حاکمیت همچنان همراه با داس مرگ بر جامعه سایه افکنده بود که پس از گذشت هشت روز از انتشار نامه، مسموم سازی دانش‌آموزان دختر به مدارس دخترانه‌ای در تهران و نیز چندین مدرسه در شهر بروجرد گسترش یافت.

درحالی که مسمومیت‌های سیاسی و سمی دختران دانش‌آموز در قم تکرار می شد و به بروجرد و سپس به مدارس تهران کشیده شده بود و صدها دختر را در حیاط مدارس و راهروهای بیمارستانها و کنار دیوارها فریاد می‌زدند «داریم می‌میریم»! یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش حکومت اسلامی، گزارش‌های مسمومیت دختران را «شایعه»‌ و دانش‌آموزان منتقل شده به بیمارستان‌ها را دارای «بیماری‌های زمینه‌ای» خواند. این ادعاها مانند کشتار دستگیر شد‌گان جنبش جاری بود که نه تنها قتل ژینا امینی (مهسا) بلکه قتل دهها دختر و پسردستگیر شده را «خودکشی» و یا بیماری‌های زمینه‌ای» اعلام می‌کردند. وزیر آموزش و پرورش، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن پس از گفتگوهای پنهانی با دولت ابراهیم رئیسی (رئیس جمهور) در پی رسانه‌ای شدن مسمومیت‌ها و ویديوهایی انکار ناپذیر از مدارس مورد هدف قرار گرفته و بیمارستان‌ها و اعتراض‌های خیابانی خانواده‌‌های قربانیان، مسمومیت دانش‌آموزان دختر در شهر قم را انکار کرد و آنها را «شایعه» خواند. وی به خبرنگاران گفت: «تا الان هیچ آلودگی میکروبی کشف نشده و هیچ عارضه ماندگاری در دانش آموزانمسموم یا کسانی که احساس مسمومیت داشتند وجود ندارد.»

مقامات حکومتی نه تنها از رسیدگی‌های فوری برای رسیدگی به سلامتی قربانیان امنیت مدارس و دانش آموزان و اعزام تیمهای پزشکی،‌ بهداشتی و کارشناسان جٌرم شناسی و گازهای شیمیایی به مناطق مورد هدف، شانه خالی کردند، ‌افزون برآن، این اقدامات تروریستی حکومتی را نیز به سُخره گرفتند. رسانه‌ها تصویر نامه‌ی رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم را منتشر کردند که از آموزگاران خواسته بود، در صورت مسموم شدن دانش‌آموزان «با کیسه فریزر هوای ناحیه مسموم شده و دم و بازدم دانش آموزان را جهت نمونه‌برداری ذخیره کنند.»(https://www.entekhab.ir/fa/news/714896)

همین پیشنهاد جمع آوری گازهای سمی در«کیسه‌های فریزر» توسط معلمان و ذخیره آنها بیانگرماهیت هجوم تروریسم شیمیایی به مدارس دختران در ایران بود. 

ویدیوها و گزارش‌ها در رسانه‌ها در روز ۲۵ بهمن گوشه‌ای از خشم و اعتراض خانواده‌های قربانیان تهاجم بیولوژیکی را نشان می‌دادند.

سایت حکومتی تابناک ۶ اسفند «از شبنامه‌یی منتسب به گروه فدائیان ولایت خبر» داد که «درس خواندن دختران را حرام و ادامه آنرا در ردیف محاربه با امام زمان دانسته و تهدید کرده در صورت تعطیل نشدن مدارس دخترانه مسمومیت دختران را به سراسر ایران گسترش خواهند داد.» نجف‌آبادی عضو کمیسیون بهداشت مجلس اسلامی گفت:‌ «هم در قم و هم در بروجرد مسئله عمدی است. وزیر اطلاعات وارد این پرونده شده ولی متاسفانه گزارشی به مجلس داده نشده است.» (سایت حکومتی اقتصاد آنلاین،۷ اسفند). همچنین هم‌میهن نوشت که روز یک‌شنبه هفتم اسفند، دبستان فرشتگان در شهر بروجرد نیز شاهد مسمومیت دانش‌آموزان دختر پایه ابتدایی بود که به گفته والدین یکی از دانش‌آموزان بستری، نزدیک به ۶۰ دانش‌آموز را روانه بیمارستان کرد. این روزنامه فاش ساخت که برای ارتباط با مسوولان درمانی بروجرد پی‌گیری‌ها به نتیجه‌ای نرسیده است. با این حال یکی از پزشکان اورژانس در بیمارستان شریعتی بروجرد پس از معاینه قربانیان به خبرنگاران «هم‌میهن» گفت که بیشتر دانش‌آموزان با علائم سردرد، مشکلات تنفسی، بی‌حالی و حالت تهوع و افت فشار مراجعه کرده‌اند و برخی از آن‌ها  نیز دچار استرس شدیدی شده بودند…. ادامه دارد

عباس منصوران

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate