اطاعت کورکورانه، ننگی تاریخی است برگردن فرمانده 

اطاعت کورکورانه، ننگی تاریخی است برگردن فرمانده 

  تنها آنانی که فرمان پذیرند، چشم بسته به فرمان رهبر به هرجنایتی دست می‌زنند. تنها مغزهای به اجاره داده شده و فرمان پذیر، مجری حکم هر انسان ‌ستیزی می‌شوند. برخی رهبران و نه همه رهبران طبقات  استثمارگر، برای حفظ قدرت و جایگاه خویش، البته که هر جنایتی را توجیه می‌کنند تا جنایت و رهبریت خویش را مشروعیت بخشند و از سوی فرمانبر، پذیرفته شود. اینگونه رهبران دارای ناهنجاری‌های خاص روانخویی، به هر قیمتی دست می‌یازند تا برای حفظ قدرت و اموالی که به چنگ آورده‌اند، تفاوت نمی‌کند که حتا اگر کدخدای روستایی چندین ده نفره باشند، یا در جغرافیایی به گستره‌ی ایران، یا روژآوای خود‌گردان به هر جنایتی دست بزنند. با چنین اخلاقیات و چنین مناسباتی است که نه تنها کردستان در نوروز ۵۸ بلکه سراسر خاورمیانه را  به خون و آتش کشیده می‌شود. آنان قیصریه را برای دستمالی به آتش می‌کشند. اطاعت کورکورانه تنها در یک ارتش طبقاتی اعمال می‌شود و در چنین ارتشی است که یک درجه‌دارِ بی‌درجه با ویژگی‌ها و سرخوردگی‌های شخصی به سرجوخه‌گان خود، فرمان می‌دهد تا آتش به اختیار باشند. 

فرمانده، سلام می‌خواهد به همان معنای اسلامی‌اش یعنی تسلیم و تن‌سپاری می‌خواهد و بس تا پیروان با شعار «سلام فرمانده» رژه بروند. فرمانده باید نژند و پریشانخو باشد تا از تحقیر رفقای ۵۰ سال تا همین چند ماه پیش خود که سر به فرمان ندارند، ابراهیم علیزاده‌ باشد، تا با لذت‌جویی در ادعای فرمانروایی خویش سرخوش بماند. این یک خوی روانشانختی است که با هیچ تبیین طبقاتی و سیاسی تعریف نمی‌شود.

چنین فرماندهی لذت می‌برد که کمونیستها را بازداشت کند تا به سرپناه خود نروند و کوچکترین وسایل شخصی و ضروری آنها را مصادره می‌کند تا از دسترسی به کوچکترین وسایل زیستی خود، حتی لباس ساده به دور باشند و آنان را همانند اسیران در کنار دیواری به‌ردیف می‌نشاند تا گرسنه و تشنه زیر لوله تفنگ زیر سایه‌ی ترور، شب را تا کنون (از روز یکشنبه تا اکنون ظهر دوشنبه) همچنان به سرکنند. چنین فرماندهانی لذت می‌برند که به پشتوانه‌ی کلاشینکوف، با توهین، رفقای سرناسپارو سرافراز دیروز خود را همانند اسیران در فضایی که در ازدحام و تیررس شکارچیان – تروریست‌های حکومت اسلامی است، در معرض قتل عام قرار دهند. 

تنها در ارتش‌های سنتی و نمونه‌ی اردوغانی است که فرمانده با  دو سه نفر سرجوخه حتا، نزدیکترین  یاران خود را فرمان تیرباران و ترور و زندان و شکنجه می‌دهند. من هنوز هم از چشمان خویش باور نمی کنم که ابراهیم علیزاده  به رفقای سرافراز جنبش کمونیستی ما چنین توهین و تهدیدی و اعمال ضدانسانی به کار برده باشد! واقعیت اما تلخ‌تر و هولناکتر از این‌هاست. او فرمان می‌دهد و بس. وی یکماه پیش به صورت کتبی فرمان داده بود که از میان رفقای کمونیست ما، تنها رفیق رئوف پرستار به همراه زندگی‌ ایشان می‌تواند در ارودگاه، برای زنده ماندن آن هم موقت در یک سرپناه، آن هم به شرط خاموشی باقی بماند،‌ مشروط  به آنکه «فعالیت سیاسی» نداشته باشد. 

روی سخن من بیشتر به پیشمرگه‌هایی است که از عمق فاجعه بی‌خبرمانده‌اند. انسان‌های مستقل و آگاه به ارزش‌های انسانی، انسان‌هایی که معنای روابط و مناسبات انسانی را می‌فهمند، انسان‌هایی که شخصیت، احساسات،‌ عواطف، منش و اراده  و کرامت انسانی و مستقل خویش را فراموش نکرده و نمی کنند، انسان‌هایی که خود را به آزادی و معیارهای انسانی و برابری و رهایی نزدیک می‌شمارند، کورکورانه در برابر فرماندهانی این چنین سر تعظیم فرود نمی‌آورند. 

پییشمرگه‌‌ی آزاده! سلاحت را در برابر سینه‌های رفقای ما بر زمین بگذار! سلاحت را روی به سینه‌ی دشمنان طبقاتی جامعه‌ سران و مزدوران حکومت اسلامی و داعش و چته‌ها و اردوغان نشانه بگیر! انسان‌‌ آزاده و اطاعت ناپذیر، شرف و کرامت انسانی خویش را ارج‌ می‌نهد و نام و نان را به شرافت می‌جوید. او هیچگاه به فرمان ضدانسانی فرماندهانی که در هیچ کشوری بدون یارانه‌ی اجتماعی مالیات دهندگان، قادر به تامین معاش زندگی روزانه خود نیستند سر نمی‌سپارد.

کومه‌له و نامش پرافتخار می‌ماند، زیرا که از جویباران خون انسان‌های کمونیست و آزاده مادیت یافته است. رفقای ما مسئولانه، تنش‌های و آتش هولناک آفریده شده به فرمان منشعبین از کومه‌له را با درایت و هشیاری انقلابی خرد جمعی،‌ شوراگرایانه، مدیریت و مهار می کنند.

 

مسئولیت تمامی پی‌آمدهای ننگی که روز ۷ اوت۲۰۲۲ (۱۶ مرداد ۱۴۰۱) در روز یک شنبه در ارودگاه کومه‌له جاری شد، تا ابدیت تمامی وجود کسانی که در فرماندهی و فرمانبرداری این اقدام ضدانسانی آمر و عامل بوده و هستند را آلود و در خود غرق کرد با هیچ آبی حتا دجله و فرات همه شسته نمی‌شود. 

این ننگ و مسئولیت هر پی‌آمدی به‌گردن ابراهیم علیزاده و زیردستان اوست و به تاریخ می‌ماند، همانگونه که سرفرازی و سرناسپاری رفقای ما در تاریخ کومه له و جنبش انقلابی پرافتخار می‌ماند.

 محکوم  باد و هزاران بار محکوم باد این ننگ!

عباس منصوران

۸ اوت ۲۰۲۲

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate