اخباروگزارش های کارگری ۱۴و۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۲
– فراخوان دومین تجمع سراسری معلولان
– دیدار جمعی از معلمان بجنورد با حسین رمضانپور
– از شیوههای جدید سرکوب تا سنگاندازی در مسیر تشکیل شورای صنفی در دانشگاه علم و صنعت
– آیا زهرا جلیلیان دانشجوی دکتری به قتل رسیده است؟
– جان دانشجویان بیارزشترین مسئله برای مسئولین: فوت یک دانشجو در سایهی بیخیالی مدیران
– جان باختن یک کارگر زن جوان در نیشابور براثر گیرکردن مقنعه اش و کشیده شدن به داخل دستگاه تزریق پلاستیک
*******
*فراخوان دومین تجمع سراسری معلولان
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست
در پی عدم حصول نتیجه مطلوب از اولین تجمع سراسری، فراخوان دومین تجمع سراسری معلولان منتشر میشود. لذا بدینوسیله از افراد دارای معلولیت و خانوادههای آنان و همچنین فعالان این حوزه درخواست میشود در تجمعات سراسری معلولان مشارکت حداکثری نموده و حق خود را از حاکمیت مطالبه نمایند.
در هر شهری به صورت تکی یا گروهی به نشانه اعتراض ساعاتی در مقابل اداره بهزیستی شهر خود با شعارهای تجمعات سراسری، حاضر شوید و سپس عکس اعتراض خود را برای کمپین ارسال کنند.
شاید تجمعات سراسری در کوتاه مدت منجر به نتیجه مطلوب نشود، اما شرکت نکردن معلولان و خانوادههایشان در تجمعات سراسری قطعا کمکی به زندگی آنان نخواهد کرد!
تاریخ؛ یکشنبه ۲۱ خرداد ساعت ۹_ ۱۵( ساعت تجمع آزاد است)
مکان تجمع؛ در تهران نهاد ریاست جمهوری به آدرس؛ خیابان کارگر میدان پاستور، خیابان پاستور مقابل پارک پاستور و شهرهای دیگر مقابل ادارات بهزیستی سراسر کشور
ای معلول بپا خیز، برای رفع تبعیض
ای معلول داد بزن، حقتو فریاد بزن
*دیدار جمعی از معلمان بجنورد با حسین رمضانپور
این معلم زندانی که دوره محکومیت دو سالهاش را در زندان بجنورد سپری میکند به مرخصی ۴ روزه آمده است.
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
*از شیوههای جدید سرکوب تا سنگاندازی در مسیر تشکیل شورای صنفی در دانشگاه علم و صنعت
بنا بر گزارش دانشجویان از دانشگاه علم و صنعت، تعداد زیادی از دانشجویان به دلیل آنچه “پوشش نامناسب” خوانده میشود، به کمیتهی انضباطی احضار شدند. این احضارها به کمیتهی انضباطی ختم نمیشود. تعدادی از دانشجویان توسط روسای دانشکدههای این دانشگاه احضار شدند. این در حالی است که دانشجویان در هنگام قدم زدن در دانشگاه هم آسودگی ندارند. نه تنها گشتهای حراست بلکه هر کسی اعم از استاد و دانشجو حق دارد به بهانهی پوشش دانشجویان را مورد آزار قرار دهد.
تجاوز به زیست دانشجویان تا خوابگاه نیز ادامه دارد. بر اساس گزارشات واصله، یک دانشجو بخاطر استعمال سیگار به خوابگاه ممنوعالورد شدهاست. همچنین درخوابگاههای دختران سختگیریهای پوشش در خارج و داخل خوابگاه شدت دارد. تعدادی از دانشجویان به دلیل تاخیر در بازگشت به خوابگاه در ساعت مقرر، به کمیتهی انضباطی احضار شدهاند.
همچنین در چنین وضعیتی دانشگاه حق داشتن نهاد شورای صنفی را از دانشجویان میگیرد و در در مسیر تشکیل آن سنگ انداری میکند. این سنگ اندازیها از امروز شروع نشده و نزدیک به ۴ سال است که عدم همکاری و سنگاندازی مسئولین باعث تشکیل نشدنِ شورای صنفی در این دانشگاه شده است. امسال نیز بر خلاف آییننامهی شوراهای صنفی دانشجویی علیرغم پیگیری دانشجویان برای انتخاباتی که میبایست در اردیبهشت ماه برگزار شود، هیچ اقدامی صورت نگرفتهاست. مسئولین دانشگاه به خوبی میدانند وجود نمایندگان دانشجویی از اقدامات خودسرانه و ظالمانهی آنان جلوگیری میکند.
در ادامهی سرکوب، ۱۱ تن از اساتید این دانشگاه در پی امضای بیانیهای در اعتراض به مسمومیتهای سریالی مدارس به دلیل شکایت رییس دانشگاه به هیات انتظامی دانشگاه احضار شدند.
*آیا زهرا جلیلیان دانشجوی دکتری به قتل رسیده است؟
مرگ زهرا جلیلیان از همان زمان انتشار اولیهاش، موضوعی بسیار مشکوک بود، حال در گزارشی که اخیرا در روزنامهی اعتماد منتشر شده، مسائل جدیدی افشا شده است:
۱- طبق گفته که وکیل اولیای زهرا جلیلیان، محمد جلیلیان، نظریه پزشکی قانونی، گزارشات پلیس جنایی فرضیه خودکشی را نفی میکنند.
۲- برادر خانم جلیلیان در این مصاحبه اعلام کردند که ایشان درگیر پژوهش بسیار مهمی بودند و پس مرگشان وسایل و لب تاب ایشان پس از یک ماه به خانوادهیشان تحویل داده شد.
۳- با این که آزمایشگاهی که ایشان در آن کار میکردند یکی از مجهزترین آزمایشگاههای کشور بوده است و در ساختمانی که آزمایشگاه قرار دارد، ۱۳ دوربین مداربسته نصب شده است، تنها دو فیلم یکی از لحظهی ورود ایشان و دیگری از ورود ماموران امداد به خانواده و وکیلشان نشان داده شده است. حراست دانشگاه هرگز فیلم دوربینها را به ما نشان نداد و به مراجع قضایی گفتند دوربینها چند ماهی میشد که خراب شده بودند و فیلم نگرفتند.
۴- نهاد ریاست دانشگاه تهران از یک سو بدون هیچ تحقیقی در همان ابتدای کار، اقدام به انتشار خبر خودکشی خانم جلیلیان کرد و از یک سو با وجود تشکیل کمیتهی حقیقت یاب در دانشگاه هیچگاه از خانوادهی ایشان و وکیلشان دعوت نکردند تا مواضع خود را بیان کنند.
۵- پزشکی قانونی آثار ضربه به قسمت شکم، پهلو و ضربههای محکم به سر و مهره کمر، همچنین ضربههای محکم به کبد و کلیه و پارگی طحال را تایید میکند و همچنین برادر ایشان گفتند « طبق گزارشات پزشکی قانونی روی دست خواهرم خراشهایی وجود داشته.»
موارد بسیار دیگری در این گزارش مطرح شده است که موضوع خودکشی را به کلی رد میکند و بیانگر ابهامی جدی در موضوع مرگ ایشان هستند.
اما تنها همین چند نکته کافیست که به بی کفایتی، پنهان کاری و بی شرمی نهاد ننگین ریاست دانشگاه تهران پی ببریم. چگونه علی رغم گزارش پزشکی قانونی که صراحتا خودکشی را نفی میکنند، چنین خبری را آن هم بدون هیچ سند و مدرکی، بدون آن که حتی جرات ثِ در اختیار گذاشتن فیلمهای دوربینها را داشته باشید پخش کردید؟ چه چیزی را پنهان میکنید؟
شخص اقای وجهی در برابر این موضوع مسئول است. ایشان تنها برای آنکه در مظان اتهام قرار نگیرند، بی هیچ ابایی اقدام به نشر دروغ کردند. کم کاری ایشان، دروغ پراکنی و بی کفایتی آشکارشان موجب شد که پروندهی مرگ این دانشجو تا کنون که ۷ ماه از آن گذشته همچنان باز بماند. چگونه به این راحتی مرگ یک دانشجو را نادیده گرفتید؟
ابهامهای زیادی در همان زمانی که خبر مرگ زهرا جلیلیان منتشر شده بود وجود داشت. روایت غالب دستکم این بود که این دانشجو پس از بحث و جدل با استادشان بر سر حق تالیف اقدام به خودکشی کرده است. مسئلهای که مدتهاست در دانشگاهها حضور دارد و دستکم انتظار میرفت تا دانشگاه همین روایت را مورد کند و کاو قرار دهد، حداقل به احترام ارزشمندی زندگی این دانشجو. اما فارغ از درستی یا نادرستی این روایت، آقای وجهی و کل ریاست دانشگاه نه تنها به سادگی تمام ماجرا را خودکشی بدلیل «مسائل شخصی» دانستند که سعی در لاپوشانی ماجرا نیز داشتند.
اگر گزارشی از این واقعه داشتید برایمان(کانال دانشگاه تهران – دانشجو) بفرستید.
*جان دانشجویان بیارزشترین مسئله برای مسئولین: فوت یک دانشجو در سایهی بیخیالی مدیران
بیمسئولیتی مدیران اینبار در دانشگاه امیرکبیر منجر به فوت یک دانشجو شد. به گزارش دانشجویان در روز ۱۰ خرداد، بصیرابراهیمپور دانشجوی ورودی ۹۸ مکانیک، در دانشگاه دچار حمله قلبی میشود. در نتیجه این اتفاق ناگوار، دانشجویانْ اورژانسِ دانشگاه را مطلع میسازند اما در کمال ناباوری اقدامی از سمت اورژانس صورت نمیگیرد و گفته میشود پس از سپری شدن حدود ۴۵ دقیقه یک آمبولانس از خارج دانشگاه برای رسیدگی به حال دانشجو وارد دانشگاه میشود. این امر در حالی رخ دادهاست که این مرکز فوریتهای پزشکی در داخل دانشگاه مستقر است و در فاصلهای بسیار نزدیک به محل وقوع حادثه قرار داشتهاست. تاخیر در رسیدگی به وضعیت این دانشجو مسئلهای حاشیه نیست بلکه بازی با جان دانشجو است. چهبسا اگر اورژانس در همان دقایق ابتدایی به وضعیت دانشجو رسیدگی میکرد، اکنون بصیر ابراهیمپور زنده بود.
واکنش ریاست و هیئت رئیسه دانشگاه به این موضوع بسیار سریعتر از آنچه پیشبینی میشد رخ داد. این افراد که خود یکی از اصلیترین مقصرین این مرگ دانشجو بودند، در کمال بیشرمی در بیانیهای ابراز تاسف کرده و سعی در سادهسازی ماجرای فوت این دانشجو داشتند. وقاحت این افراد به حدی است که در این بیانیه به دروغ اذعان کردهاند که اورژانس دانشگاه توانسته به موقع سر صحنه حاضر شود و دانشجو را به بیمارستان منتقل کند.
لازم به ذکر است، این اتفاق درحالی رخ میدهد که دانشجویان چندیدنبار وضعیت نابسامان اورژانس دانشگاه را به مسئولین گزارش دادهبودند اما گویا هرگز سلامتی دانشجو اولویت این افراد نبوده است. در چندماه اخیر شاهد نصب دوربینهای متعدد در سطح دانشگاه بودیم. نیروهای حراست در این مدت چندبرابر شدهاند و در هر گوشه و کنار دانشگاه گشت میزنند. اما اندکی از این بودجه سهم دانشجو و زیست دانشجو نشده است.
این اتفاق مسبوق به سابقه است و چندی پیش هم در دانشگاه زنجان شاهد چنین اهمالکاریای بودیم که به فوت یک دانشجو انجامید. بنظر میرسد با استقرار مدیران خودکامه در دانشگاهها به مثابه بازوی سرکوب و از سمت دیگر تضعیف شوراهای صنفی به عنوان نهاد منسجمکننده و نظامبخش مطالبات دانشجویی، بیش از پیش شاهد این قبیل اتفاقات خواهیم بود.
*جان باختن یک کارگر زن جوان در نیشابور براثر گیرکردن مقنعه اش و کشیده شدن به داخل دستگاه تزریق پلاستیک
یک کارگر زن ۲۶ ساله،حین کاردریک کارگاه نیشابور با دستگاه دکل(تزریق پلاستیک) براثر گیرکردن مقنعه اش و کشیده شدن به داخل دستگاه جان خودرا ازدست داد.