خامنه ای نقطه ضعف و شکاف حکومت  

دیدار خامنه ای در روز ۱۹ بهمن با فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش و تاکید مکرر او بر “وحدت ملی”، بیش از هر زمان درهم ریختگی صفوف حکومت را برملا کرد. خامنه ای تلاش میکند ارتش را که طیفهای وسیع و قدرتمندی از آن از حکومت ناراضیند، راضی کند و هشدار دهد که علیه حکومت حرکتی نکند. او به سران ارتش بطور ضمنی هشدار میدهد که در زمان پهلوی تنها نیروی سرکوب ارتش بود” تنها ابزار رژیم حقیر و ظالم پهلوی برای سرکوب مردم، ارتش بود، مردم و انقلابیون با دیدن هم‌جهتیِ ارتش با انقلاب روحیه گرفتند و در مقابل سران رژیم و پشتیبانان امریکایی آن، شکست روحی مهمی خوردند”. او با این سخنان به سران ارتش یادآوری میکند که متوجه باشند که امروز ارتش تنها نیروی سرکوب نیست و سپاه پاسداران و بسیج و غیره نیز مسلحند. و اگر ارتش به مردم بپیوندد، مقابل بسیچ و سپاه  قرار میگیرد. اما مساله اینست که بدنه ارتش با سران آن متفاوت است و این بدنه اکثرا بخشی از مردم را تشکیل میدهند. حتی در درون سپاه وبسیج هم سران و سرداران سپاه و بسیج با رده های پایین فاصله زیادی دارند و گزارشها از وجود شکافهای عمیق در درون این نهادها حکایت دارند. و خامنه ای در شرایط انقلاب و خیزش عمومی، بهیچ وجه نمیتواند انسجام سپاه و بسیج را فرض بگیرد.  نکته مهمتر اینست که مردم با اجازه ارتش و سپاه و بسیج انقلاب نمیکنند. بلکه این نهادها هستند که با انقلاب و خیزش فراگیر مردمی، به تلاطم می افتند و باید تکلیف خود را روشن کنند و خواهند کرد.

فراخوان “وحدت ملی” که خامنه ای بارها در سخنانش تکرار میکند، فراخوان به جناحها و دار دسته های خود حکومت است. او با اشاره به اینکه “هدف اصلی دشمن برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی و از بین بردن آن از طریق ایجاد اختلاف و بی اعتمادی” است میگوید “مهم‌ترین وظیفه در مقابل این نقشه پلید، حفظ راهبرد وحدت است و به توفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر اتحاد و اعتماد ملی خواهد شد و مردم این پیام را به طور صریح به همه بدخواهان خواهند رساند”.

استراتژی “وحدت” در ارتش و درون صفوف حکومت همیشه سیاست حکومت بوده است. اما این استراتژی به ته خط رسیده است. امروز این خیزش مردمی و فریاد رسای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای است که در صفوف حاکمین ولوله انداخته و کاری کرده است که بسیاری از بالایی ها آماده فرار میشوند، داراییهای خود را به کشورهای دیگر منتقل میکنند، خانواده هایشان را به خارج انتقال میدهند و آماده میشوند که به شیوه های مختلف خود را از این کشتی در حال غرق به بیرون پرتاب کنند. 

در این میان نقش ارتش مهم است. ارتش در تمام حکومتها ارگان حفظ نظام است. اما همه جا وقتی که نظام حکومتی به سراشیب سقوط می افتد، ارتشی ها هم یا به مردم می پیوندند یا فرار میکنند. بوِیژه در جمهوری اسلامی وجود سپاه و بسیج عامل نارضایتی مداوم سران ارتش بوده است. آنها خود را نا محرم می بینند و با اینکه جمهوری اسلامی رده بالای ارتش را بارها از ناراضیان تصفیه کرده است، اما نتوانسته است ارتشی یکدست و کاملا مطیع سروسامان بدهد. بعلاوه بدنه ارتش که از افسران جزء و درجه داران و سربازان تشکیل میشود با سران ارتش در موقعیت بسیار متفاوتی قرار دارند و با اولین تکانها در نظام حاکم، از آن جدا میشوند و حتی بسیاری از آنها سلاحها را به سوی فرماندهانشان میگیرند. عین همین تحول را در شورش همافران در انقلاب ۵۷ شاهد بودیم و در تمام انقلابات به شکلی تکرار شده است. 

مساله اما فقط ارتش نیست. بحث خامنه ای حتی در مورد جناحهای اصلاح طلب و میانه و طرفدار روحانی نیست. دو خردادیها و طرفداران روحانی و موسوی براحتی و بدون تغییراتی که جایگاه آنها را در آینده تضمین کند و مردم را به نحوی احیانا از انقلاب کردن منصرف کند، با خامنه ای سازش و وحدت نمیکنند. مساله اینست که حتی جناح اصولگرا و تند روی حکومتی اکنون شکاف برداشته است و بعضا به خامنه ای هشدار میدهند که در رویه خود تغییر دهد و گرنه کشتی نظام غرق خواهد شد. 

در کل انقلاب نظام اسلامی را به تلاطم جدی انداخته است. این حکومت در سطح دنیا منزوی است و در داخل یک درصدی ها را هم با خود ندارد. همگی امیدشان را از آینده حکومت قطع کرده اند. میدانند که دوره جمهوری اسلامی بسر آمده است. با افت و خیز در خیزش سرنگونِی، اینها جشن میگیرند اما میدانند که هیچ تضمینی برای بقای جمهوری اسلامی دیگر وجود ندارد. همین اکنون زنانی که از زندانها و شکنجه گاههای حکومت آزاد میشوند در برابر گارد زندان بدون حجاب عکس و فیلم میگیرند و درست مقابل در زندان فریاد “زن زندگی آزادی” و مرگ بر ستمگر سر میدهند. زندانیان از درون زندان پیام سرنگونی میدهند. کارگران نفت و بخشهای دیگر مدام در حال اعتصاب و اعتراض هستند و با اعتصابات خود همزمان با خیزش سرنگونی، همراهی خود را با حرکت اجتماعی زن زندگی آزادی نشان میدهند. 

خامنه ای طبیعی است که تلاش کند سران ارتش را چند صباحی با خود همراه کند. اما این تلاش محکوم به شکست است. مردم کاری کرده اند که ارتش و سپاه و کل نیروهای مسلح متوجه هستند که اگر همچنان به عنوان عامل حفظ نظام عمل کنند، با  خود نظامشان تماما به قهقرا خواهند رفت و سرنوشت تلخی پیدا خواهند کرد. این را هم ارتشی ها میدانند و هم بسیجیان و پاسداران. بنابرین روضه وحدت خامنه ای دیگر کارکردش را از دست داده است. تمام انقلابات در صفوف حاکمین شکاف می اندازند.

 اکنون این ترکها و شکافها در ستونهای نظام منفور اسلامی بوضوح دیده میشود و یکی از عوامل و علتهای این شکافها خود شخص دیکتاتور و “بیت رهبری” است. خامنه ای نقطه شکاف و گسست حکومت است نه عامل وحدت. او دیگر نمیتواند عامل وحدت باشد. بلکه برعکس او نقطه ضعف و موضوع و عامل تفرقه و شکاف در حکومت است. وقتی موسوی و یارانش بحث تغییر قانون اساسی را مطرح میکنند و حتی خاتمی و دار و دسته روحانی بحث اجرای قانون اساسی را تاکید میکنند، در واقع میخواهند با حذف نهادهایی مثل تشخیص مصلحت و خبرگان و ولی فقیه و امثالهم، شاید نظامشان را حفظ کنند. قطعا در ماهها و هفته های آینده این صدا برای کنار زدن خامنه ای از میان بالایی ها بیشتر و بلندتر شنیده خواهد شد. سران ارتش نیز باید تکلیف خود را با کلیت نظام روشن کنند و گرنه قربانی این سیستم پوسیده و در حال متلاشی شدن خواهند بود.  هیچ تردیدی در این نیست. * 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate