جشن شکست تیم ملی و برافروختگی ناسیونالیسم ایرانی

یک رویداد مهم و غیر معمول در این روزها جشن شکست تیم ملی فوتبال در ایران بود. جشن شکست تیم ملی توسط جوانان و مردم ایران که این روزها به نحو گسترده ای در ایران به جریان افتاد یک رویداد منحصر بفرد و استثنائی بود. بی سابقه است که مردم یک کشور از شکست “تیم ملی” کشورشان شادی کنند و جشن بگیرند. در ایران هفته گذشته این اتفاق استثناُئی را همه دنیا شاهد بود. تیم ایران با نتیجه تحقیر آمیز شش بر دو از انگلستان شکست خورد و جوانان که همیشه از برد تیم ملی خوشحال میشدند و جشن میگرفتند این بار از شکست فاجعه بار آن شادی کردند و جشن گرفتند. 

این جشن چون پتکی بر سر ناسیونالیسم ایرانی فرود آمد. ناسیونالیستها و سلطنت طلبان شوکه شده و به خشم آمده اند و کف به دهان آورده اند که عرق ملی کجا رفت و تعصب ملی چه شد. شب گذشته دیدم شهرام همایون مدیر تلویزیون “کانال یک” معرکه ای بپا کرده بود و با عصبانیت و با چشمان اشکباری میگفت اگر رضا شاه الان زنده بود و چنین صحنه ای را میدید با همان خنجر مرصعی که بر کمر داشت خود را میکشت! کسان دیگری از “بی وطنی” برخی ایرانیان شکوه میکنند و بشدت ناراحت هستند.  

عکس العمل و برافروختگی سلطلنت طلبان و ناسیونالیستهای دو آتشه قابل فهم است. با اینکه جشن مردم یک معنای سیاسی روشن داشت اما قابل فهم بود که ناسیونالیسم ایرانی را سراسیمه نماید. 

مساله بسیار روشن و سر راست است. کافی است  تعصبات انسان را کور نکرده باشد تا متوجه شود که مردم این کشور با جشن شکست تیم ملی چه میگویند. با این جشن مردم در واقع اعلام کردند و نشان دادند که برای آنها دفاع از زندگی انسانها و مقابله با حکومت آدمکش اسلامی که هر روز دارد در گوشه و کنار کشور جنایت میکند، مهمتر از عرق فوتبال و سنتهای ملی است. این همان تیمی بود که در اوج کشتار و جنایات حکومت اسلامی به دیدار رئیسی جلاد رفت و به او تعظیم کرد. آیا همین کافی نیست و نبود که مردم خواهان شکست آنها شوند؟ بهانه بازی کنان و مربی تیم ملی هم اینست که سیاسی نیستند. بقول یکی از بازیکنان سابق تیم، سیاسی نیستید اما شرافت و انسانیت تان کجا رفت؟ کافی است انسان باشید تا جنایات هر روزه حکومت شما را به خشم بیاورد. (نقل به معنی)

جشن شکست تیم ملی به نحو آشکاری نشان داد که برخلاف تبلیغات و جنجال جریانات فاشیست و ناسیونالیست ایرانی، این نوع تعصبات در جامعه عمیق و گسترده نیست و جای چندانی ندارد. انقلابی که در ایران آغاز شده انقلابی است با شعار زیبای “زن زندگی آزادی” و به هیچ تعصب مذهبی و ملی ای رجوع نمیکند. جشن شکست تیم ملی فوتبال یک بار دیگر مدرنیسم و گرایش انسانی انقلاب را جلوی چشم گذاشت. مردم در جایگاه تماشاگران فوتبال در دوحه نیز پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی را زیر پا له کردند و با فریاد بیشرف بیشرف به فوتبالیستهایی که در برابر حکومت و رئیسی تعظیم کردند جواب دادند. 

تیم فوتبال در مراسم گشایش مسابقه با همخوانی نکردن سرود جمهوری اسلامی تلاش کرد جبران مافات کند و نشان دهد که با خیزش مردمی همراه است. این جای خوشحالی بود و مورد توجه قرار گرفت. اما بقول انگلیسی ها (too little, too late) خیلی دیر و خیلی کم بود. شاید در ادامه بتوانند با اقدامات جدی تری در همراهی با انقلاب مردم در مسابقات بعدی گافی را که داده اند جبران کنند. 

مسابقات فوتبال کشوری همه جا محل دامن زدن به تعصبات و هیجانات ملی و ناسیونالیستی است. پرچم و شعار ملی و تمایزات و نشانه های ملی برجسته میشود و در مغز مردم و بویژه جوانان فرو میشود. اما انقلاب ایران با جشن شکست بطور آشکاری از این سد سنتی ناسیونالیستی عبور کرد و تاکید کرد که انسانیت و آزادی و زندگی انسانی بر فراز همه چیز قرار دارد و با هیچ قیمتی از سرنگونی حکومت ضد انسانی اسلامی کوتاه نمی آید و کسانی که بهر هر دلیل و بهانه ای به این حکومت تعظیم کنند بازنده خواهند بود. ناسیونالیستها و سلطنت طلبان دو آتشته نیز با این پیامی که جشن شکست به آنها داد بهتر است تعمق کنند و بجای کف بر دهان آوردن و تعصب آفرینی و تهدیدات که در خیلی موارد با فاشیسم شانه می ساید، تلاش کنند خود را به درجه ای با انقلاب زن زندگی انسانی همراه کنند.  

انقلاب زنانه در ایران صحنه سیاسی این کشور را دارد شخم میزند. بجای تعصبات سنتی ملی و قومی و مذهبی، انسان دوستی و برابری و آزادی و مدرنیسم را پرچم خود قرار داده است. بجای تفرقه های ملی و قومی، همبستگی ها را وسیعا در سطح کشور و در سطح دنیا دامن زده است. این انقلابی است برای جامعه ای مدرن و آزاد و انسانی. آنها که این واقعیت را متوجه نشوند و با آن همراهی نکنند بازنده این انقلاب خواهند بود. زنده باد زن زندگی آزادی!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate