انقلاب همگانی برای رهایی همگانی

آیا میتوان تردید داشت که آنچه در ایران میگذرد آشکارا لحظاتی از یک انقلاب همه مردم، همه سنین و طبقات، همه تفکرات و گرایشات از سرتاسر جامعه برای خلاصی از شر جمهوری اسلامی است؟ مردم این کشور زن و مرد، دختر و پسر، و پیر و جوان خواهان دستیابی به آزادی و رفاه و کرامت و زندگی انسانی هستند و به تجربه دریافته اند که دستیابی به حداقل رفاه و منزلت و کرامت انسانی بدون سرنگونی حکومت اسلامی غیر ممکن است.  مردم جسورانه مبارزه میکنند و با صدای رسا اعلام میکنند که این حکومت منفور جنایتکار و سرکوبگر و چپاولگر را مطلقا نمیخواهند و میخواهند و مصمند که این نیروی ضد زندگی و ضد زن و ضد انسانی را به زباله دان پرتاب کنند. جوانان دختر و پسر فعالترین بخش اعتراضات هستند. حتی جریانات و رسانه ها و گرایشات سیاسی ای که بارها مخالفت خود را با نفس انقلاب و انقلابی گری تبلیغ و ابراز کرده اند بناچار امروز خود را در صف انقلاب نشان میدهند و فعالانه سرنگونی حکومت با انقلاب را تبلیغ میکنند. 

مردم بارها و بارها با از خودگذشتگی تمام دست به شورش و انقلاب برای رهایی زده اند و قربانیان بسیاری داده اند و هربار گامها در مسیر سرنگونی جلوتر آمده اند. فضای جامعه گویای اینست که مردم مصممند این بار کار را تمام کنند. آیا این شدنی است؟ آیا این آخرین فاز انقلاب ضد حکومت اسلامی است؟ جواب میتواند مثبت باشد بشرطی که چند گام دیگر بتوانیم جلوتر برویم و توازن را بیشتر و بیشتربنفع مردم عوض کنیم. از این شرایط چندان دور نیستیم.

خصلت زنانه انقلاب یک وجه بارز و تاریخی خیزش کنونی است. مهسا امینی همچون بوعزیزی در تونس جرقه این خیزش را متاسفانه با مرگ خود زد و به سمبل انقلاب رهایی بخش زنان علیه حکومت ضد زن تبدیل شد. چنین انقلابی با خصلت زنانه سالها بود که در افق و چشم انداز بود. و بارقه های آن خود را در تقابل هر روزه زنان و دختران و همه مردم برابری طلب در گوشه و کنار جامعه نشان میداد. اولین بار زنده یاد منصور حکمت بیش از ۲۰ سال قبل پیش بینی کرد که انقلاب آتی ایران میتواند انقلابی با خصلت زنانه باشد. بیش از چهار دهه انزجار و خشم زنان و دختران از تحقیر و توهین و بی حقوقی و تعرض هر روزه توسط حاکمان اسلامی سرمایه و پادوها و مزدورانش، با فوران خشم میلیونها زن و مرد در خیابانهای دهها شهر و منطقه بیرون زده است. جامعه دارد اعلام میکند که ما دیگر تحقیر و توهین به زنان را مطلقا قبول نمیکنیم. حجاب و سننتهای عقب مانده اجباری را نمی پذیریم. بی حقوقی زنان را نمی پذیریم. قطعا میتوان گفت که در این جدال جمهوری اسلامی شکست خورده است و این خیزش هر سرانجام فوری ای داشته باشد، دوره تازه ای را در تاریخ رهایی زنان رقم خواهد زد و جایگاه زنان را در جامعه بنحو اساسی ای بنفع آنها و همه مردم تغییر خواهد داد.  سیستم عهد عتیقی حجاب اجباری و کل سیاستهای اسلامی و سنتهای متحجر و عقب مانده علیه زنان فی الحال عمیقا ترک برداشته و باید برچیده شود. انفلاب کنونی بطور قطع اوضاع را بنفع زنان متحول خواهد کرد. و با به لرزه در آمدن قوانین و سنتها و سیستم ضد زن، بی شک ناقوس سرنگونی حکومت اسلام به صدا در خواهد آمد. این سرنوشت محتوم این حکومت در این جامعه است. 

اما نه فقط سیاستهای ضد زن بلکه کلا دخالت مذهب این نیروی ارتجاعی و عقب مانده در زندگی مردم باید کاملا پایان یابد. فضای جامعه ایران از این نظر میشود گفت از تمام کشورهای دیگر دنیا جلوتر و پیشرفته تر است. مذهب باید از قوانین و از دولت و از آموزش و پرورش جارو شود.تمام قوانین باید بر اساس حقوق انسانی تنظیم و تعیین شوند. نهادهای مذهبی باید در برابر قوانین پاسخگو باشند و حساب و کتابهای مالی و سیاسی شان باید توسط نهادهای رسمی کنترل شود و همچون هر موسسه مالی به دولت مالیات بپردازند. مذهب در حد هر تفکر دیگری آزاد است. اما تمام سنتها و آداب و رسوم ضد زن، ضد کودک، ضد حقوق حیوانات و ضد حقوق انسانی باید توسط دولت آینده متوقف شود. این گرایش اکنون کاملا در خودآگاهی جامعه ایران وجود دارد و میتوان اطمینان داشت که در فردای سرنگونی حکومت اسلامی تمام این رسومات وحشیانه نظیر ازدواج کودکان و زجرکش کردن حیوانات و امثال اینها ممنوع خواهد شد.  

مردم ایران میخواهند به دخالت مذهب در زندگی خود و در قوانین و دولت و آموزش پایان دهند. میخواهند به دوره اعدام و زندان و سرکوب و شکنجه و بی ارزش شدن جان و زندگی انسانها پایان دهند. پرونده این سیاستها باید برای همیشه در این جامعه بسته شود. آزادی احزاب، آزادی تشکل و تجمع و اعتصاب باید به قوانین اصلی جامعه تبدیل شود و هیچگونه توجیه و بهانه ای برای عدول از آن قابل قبول نیست. تجربه حکومت اسلامی و سلفش دیکتاتوری پهلوی این را به خودآگاهی جامعه آورده است که این بار باید با هوشیاری و محکم کاری تمام از حقوق و آزادیهای سیاسی بطور کامل حراست و دفاع کند.  

یک ویژگی بارز این خیزش پیوند زدن همه مردم با هر زبان و قومیت و نژاد و جنیسیت است. اینکه امروز از تهران تا سنندج و تبریز و زاهدان و بوکان و مهاباد و آبادان و بوشهر و خرم آباد و همدان، مردم همزمان فریاد مرگ بر دیکتاتور سر میدهند و دست در دست هم به جدال با این دیو خون آشام اسلامی بلند شده اند، بیانگر همگانی بودن انقلاب به این مفهوم نیز هست. و این بسیار مهم است. انقلاب کنونی انقلابی است سراسری و همه گیر و نتیجه آن نیز به نفع همه مردم در سراسر کشور با هر زبان و قومیتی خواهد بود. 

نکته مهم دیگر اینست که جمهوری اسلامی در عین حال یک مافیای اقتصادی است که با غارت و دزدی و چپاول، فقر و فلاکت و مسکنت را به سرتا پای جامعه رسوخ داده و بخش عظیمی از کارگران و کارکنان و مردم را از ابتدایی ترین معیشت انسانی محروم کرده است. اعتراضات و اعتصابات کارگران و معلمان و بازنشستگان علیه فقر و فساد و چپاول و حقوق بگیران نجومی و دستمزدهای زیر خط فقر و گرانی و بی تامینی، مدتهاست که روزانه جریان یافته و فضای جامعه را برای چنین روزهایی بسیار آماده تر نموده است. به همین دلیل انقلاب علیه جمهوری اسلامی در عین حال انقلابی است برای رفاه، و برای تامینات اجتماعی برای تک تک مردم و برای پایان دادن به محرومیت و فلاکت و فقر در جامعه. این نیز یک خواست جوشان در سرتاسر جامعه است و در فردای سرنگونی حکومت اسلامی باید به اجرا گذاشته شود. این حکومت مردم را نه فقط با شلیک گلوله بلکه با تحمیل گرسنگی کشتار کرده است. سرنگونی این حکومت باید پایان این مشقتها و محرومیتها برای همه مردم باشد. اینکه امروز تمرکز اعتراضات بر آزادی زنان است روشن است که به این مفهوم نیست که جامعه از دیگر خواستهای خود کوتاه آمده است. بلکه انقلاب زنانه در واقع انقلابی است برای برابری و آزادی و رفاه برای همه مردم از زن و مرد و پیر و جوان.  

در یک کلام مردم این کشور وسیعا یک جامعه و مناسبات مدرن و انسانی میخواهند. این را فقط ما نمیگوییم. مبارزات و اعتراضات و بیانیه های کارگران و بازنشستگان و زنان و جوانان و دانشجویان بارها بر جوانب مختلف چنین مناسباتی تاکید کرده اند.  جدایی مذهب از دولت و از آموزش و پرورش، وسیع ترین ازادیهای بی قید و شرط بیان و تحزب و تجمع و اعتراض، آزادی کامل و بدون ابهام زنان و برابری کامل زن و مرد در تمام شئون اجتماعی از جمله آزادی پوشش و ممنوعیت جداسازی جنسیتی در تمام زمینه ها و غیره، عملی کردن کامل حقوق پیشرو کودکان، برسمیت شناسی حقوق دگرباشان جنسیتی، رفاه برای تک تک مردم و تامینات اجتماعی برای تک تک مردم و ممنوعیت مجازاتهای وحشیانه ای نظیر اعدام و قصاص. این ها و بسیاری از حقوق دیگر در خودآگاهی بخش وسیعی از جامعه و بویژه رهبران و پیشروان بخشهای مختلف مردم جا بازکرده و قابل نفی و انکار و کنار زدن توسط هیچکس و به هیچ بهانه ای نیست. 

جامعه ایران سالهاست در جدال با حکومت اسلامی است. هنوز این نیروی ضد انسانی و خونخوار و چپاولگر بر سر کار است و دارد جنایت میکند. اما در ذهنیت جامعه تمام تفکرات و سنتهای آن به زیر کشیده شده و دور انداخته شده است. به این دلیل میتوان گفت که این حکومت در این جامعه یک نیروی اشغالگر و بیگانه است. کل جامعه سنتهایش را تف کرده است. به این دلیل انقلاب کنونی نه فقط یک انقلاب سیاسی بلکه تا آنجا که به خواستها و آرزوهای مردم مربوط میشود یک انقلاب اجتماعی است. انقلابی است که میخواهد تمام سیستم و سنتهای حاکم را کنار بزند و سیستم و روال سیاسی و اقتصادی و اداری دیگری را بر جامعه حاکم کند. جامعه ای انسانی و آزاد و برابر و مدرن را میتوانیم و باید برپا داریم. و شخصا به آینده این انقلاب و تحولات بسیار امیدوارم و تلاش ما در این راستاست یعنی به پیروزی رساندن انقلاب اجتماعی. قطعا از جانب برخی جریانات بورژوایی و مدافع سرمایه داری تلاش خواهد شد که نتیجه انقلاب به تحولات عمیقی منجر نشود و تنها خصلت “آخوندی” حکومت عوض شود و کل سیستم سیاسی و اقتصادی و اداری دست نخورده باقی بماند و امثال اینها. این تلاشها را باید خنثی کنیم و خنثی خواهیم کرد. اما کلا تردید بسیار دارم که جامعه ذره ای به این تلاشها تمکین کند. 

تا آنجا که به روال عملی اوضاع مربوط میشود باید تاکید کرد که بکارگیری تمام تاکتیکهای مبارزه توده ای در انقلاب بسیار مهم و حیاتی است. ما هنوز تاکتیک اعتصابات را وسیعا به کار نگرفته ایم. اعتصابات دانشجویان و معلمان بدرجاتی افق چنین جهت گیری ای را گشوده است. اما باید امیدوار بود که کارگران نفت و پتروشیمی و کارکنان ادارات و دیگر بخشهای کارکن جامعه دست به اعتصاب بزنند و حکومت را تماما فلج کنند. بکارگیری اعتصابات در کنار خیزشتهای خیابانی و سرپیچی از قوانین و دیگر روشها کاملا در تضمین خیزش مردمی و فلج کردن حکومت جنایتکاراسلامی کارساز خواهد بود و دست بردن به آنها بسیار حیاتی است. امیدوار باشیم که کارگران و معلمان و کارکنان ادارات بتوانند تاکتیک اعتصابات را نیز وسیعا بکار گیرند و به این طریق خیزشهای خیابانی را تقویت نمایند. نابود باد حکومت اسلامی! زنده باد انقلاب انسانی برای جامعه ای آزاد و انسانی! 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate