تقلای راستها به جایی نخواهد رسید!

تحرک جریانات راست که تحت نامهای متعددی ابراز وجود کرده اند این روزها چشمگیر تر از قبل شده است. اخیرا جریانات جبهه ملی، فرشگرد، حزب مشروطه، حزب سکولار دموکرات، حزب پان ایرانیست و برخی محافل جدا شده از طیف توده و اکثریت تحت عنوان ۱۲ تشکل به حمایت و همراهی از رضا پهلوی بیانیه ای داده و حمایت خود را از سخنان او در کنفرانس کذاییش اعلام کرده اند. جالب است که برخی از اینها اسامی سوسیال دموکرات و چپ را نیز با خود حمل میکنند  و نقششان اینست که جبهه رضا پهلوی را متنوع و شامل چپ و راست نشان دهند. اما در واقع همه اینها سلطنت طلبان شرمگین یا اشکار هستند و حتی حاضر نیستند رضا پهلوی را بدون پیشوند “شاهزاده” مورد خطاب قرار دهند. قبلا شورای رهبری گذار را نیز داشته ایم که از بقایای اصلاح طلبان حکومتی و طرفداران سلطنت تشکیل میشود و آنها هم از “شاهزاده” اعلام حمایت کرده اند. حتما امروز و فردا شاهد اسامی دهن پرکن دیگری هم برای تشکیل “جبهه فراگیر” برهبری رضا پهلوی خواهیم بود. به دعواها و جنگ و جدالهایی حاد درونی شان بعدا اشاره خواهم کرد. 

همه اینها جریاناتی هستند که بدرجات مختلف از گوشه ای از حکومت اسلامی یا از تمامیت آن زمانی علنا دفاع میکرده اند و امروز از فضای انقلابی جامعه به وحشت افتاده اند و نگرانند که سرنگونی جمهوری اسلامی به قدرت انقلاب مردم به معنای در هم پیچیده شدن کل نظام حاکم، نیروهای مسلح و سرکوب و مذهب و آخوند و مفتخوری و خرافه پراکنی باشد. همه اینها تلاش دارند علیرغم اختلافات و جنگ و دعواهای شدیدشان، به کمک رضا پهلوی سکان رهبری مبارزه مردم برای سرنگونی را بدست گیرند و آنرا به سر منزل دیگری ببرند و هزینه سرنگونی حکومت را برای طبقه مفتخور سرمایه دار و دستگاه مذهب و خرافه به حداقل برسانند.  ارتش، سپاه پاسداران، بسیج، سیستم اداری بوروکراتیک موجود و کل نظام استثمار و ستم سرمایه داری و مفتخوری از نظر اینها باید حفظ شود و حداکثر عناصری از آنها هرس شوند.  مسجد و آخوندهای “معقول و متمدن” را میخواهند اگر بتوانند نگاه دارند. فضای جامعه طوری است که کمتر کسی جرات میکند امروز این نوع امیال راست و ارتجاعی را علنا به زبان آورد. اما کارنامه تک تک این جماعات امیال امروزشان را نیز بازتاب میدهد. در برابر جنبش دفاع از منزلت و معیشت و رفاه  وبرای آزادی های بی قید و شرط سیاسی و جامعه ای بری از تبعیض و ستم و استثمار که در جامعه موج میزند و در خلال اعتصابات و بیانیه های اول مه و اعتراضات کارگران و بازنشستگان و معلمان و زنان تحت ستم و اعتراضات جوانان و بخشهای مختلف مردم خود را بازتاب میدهد، راست سرمایه ای جز “شاهزاده رضا پهلوی” در چنته ندارد و میخواهد او را هزینه کند تا شاید روند اوضاع را تغییر دهد. 

مشکل اصلی این جماعات اینست که سقف توقع و انتظارات مردم در این کشور بسیار بلند است و راست در این زمینه ناتوان تر و کوتوله تر از آنست که بتواند گوشه ای از این توقعات و انتظارات را نیز پاسخ گوید. به دلیل این وضعیت رادیکال و چپ جامعه است که همین کنفرانس کذایی رضا پهلوی و جنجال کرکننده رسانه های سلطنت طلب هم، بیش از آنکه راستها را متحد کند آنها را بیشتر به جان هم انداخت و فحاشی ها و اختلافاتشان را تشدید کرد. اگر راهی برای “رژیم چنج” و سناریوهای رسوای ” انتخابات آزاد” و امثال اینها بود، شاید راست میتوانست بردوش شعبان بی مخها و نیروهای عقبه جامعه با شعارهایی نظیر رضا شاه روحت شاد و امثال اینها سلطنت را از گور بیرون بکشد و شاهزاده اش را به جایی برساند و امیدی برای تحمیل خواستهایش به مردم داشته باشد. اما فضای جامعه انقلابی است. خیزشهای پی در پی دو سه دهه اخیر به همگان نشان داد که انقلاب یک واقعیت بسیار عینی و بسیار ملموس و محتمل در این کشور است. و وقتی که انقلاب مردمی گر میگیرد و خواستها و توقعات مردم شفاف و رادیکال است و با وجود احزاب فعال و نقش و سیاستهای روشن و شفاف کمونیستی و کارگری و انسانی و آزادیخواهانه، نمیشود سناریوی حفظ مافیای سرمایه داری یا بدتر از آن سناریوهای عهد عتیقی سلطنتی و مذهبی و ناسیونالیستی و قومی را حتی با چاشنی حقوق بشر و امثال اینها به مردم حقنه کرد. این معضل اساسی راست در این جامعه است و ریشه جنگهای داخلی شان نیز همین بن بست اجتماعی است. 

رضا پهلوی خود این نگرانی جبهه راست را با گفتن اینکه نمیخواهد شاه بشود و اگر انتخاباتی در ایران صورت گیرد تا بیست سال چپها و سوسیالیستها برنده خواهند بود، اعتراف کرده است.  او حتی قبل از آن گفته بود که پدرش هم به نحوی سوسیالیست بوده است! این گفته ها که خیلیهایشان را عصبانی کرد نشان میدهد که نگرانی جبهه راست از کجا نشات میگیرد.  بطور واقعی کارگران و معلمان و بازنشستگان و زنان تحت ستم و جوانان و همه مردم بجان آمده بارها نشان داده اند که مصممند خود را از ستم و استثمار و دیکتاتوری و حقوقهای نجومی و مافیای سرمایه داری و زندان و اعدام و خرافه پراکنی خلاص کنند و کوتاه نمی آیند. 

راست محق است که سناریوها و امیال خود را داشته باشد. اما جواب مردم انقلابی این کشور به آنها اینست: نخیر متشکریم!  راه ما از فرشگرد و شاه و شاهزاده و کل مدافعان وضع موجود جداست. 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate