دیکتاتورها و وحشت از فضای مجازی

یک بحث داغ در سالهای اخیر اینست که مدیای اجتماعی و اینترنت تا چه حد به نفع حاکمین و دولتهاست و تا چه حد به نفع مردم است. مخالفین مدیای اجتماعی و رسانه ها میگویند اینترنت باعث شده است که برای پلیس و اطلاعات و دولتها کنترل مردم ساده تر شود و آنها میتوانند از طریق اینترنت به مکالمات مخالفین سیاسی خود دسترسی پیدا کنند و آنها را کنترل کنند و امثال اینها. این یک واقعیت است. پلیس و اطلاعات سایبری در اشکال بسیار متنوعی به اطلاعات مخالفین سیاسی دسترسی پیدا میکنند و از این اطلاعات برای ایجاد خفقان و سانسور استفاده میکنند.

اما واقعیت مهمتر اینست که مدیای اجتماعی انجصار رسانه ای را از دست حکومتها و صاحبان ثروت و سرمایه خارج کرده و توده مردم را وارد عرصه رسانه ای کرده است. به مردم امکان داده است که حرفهای خود را وسیعا بازنشر دهند. مدیای اجتماعی امکان سانسور را از حاکمین گرفته است. حکومتها و نیروهای اطلاعاتی و پلیسی آنها همیشه انحصار رسانه ای را داشته اند و از آن برای ایجاد خفقان و سانسور استفاده کرده اند. تحولی که الان صورت گرفته اینست که مردم در ابعاد میلیونی خبر رسانی میکنند، افشاگری میکنند،  سازماندهی میکنند، نیرو جابجا میکنند، و حتی پشت صحنه حکومت ها را بیرون میریزند و برای عموم برملا میکنند. به همین دلیل این دولتها و بویژه دیکتاتورها هستند که باید از مدیای اجتماعی وحشت داشته باشند، تا مردم عادی. 

یک نمونه اش جمهوری اسلامی است که شاید منفورترین حکومت در روی کره زمین است. این حکومت دستگاه عریض و طویل سایبری دارد که فعالین و کاربران مدیای اجتماعی را شناسائی و دستگیر کنند و یا آنها را هک کنند و امثال اینها. با وجود این برای جمهوری اسلامی مطلقا ایجاد سانسور و خفقان اطلاعاتی امکان پذیر نشده است. 

به همین دلیل است که در هفته جاری خامنه ای در جمع قضات و کارکنان دستگاه قضائی آنها را به فعالتر شدن برای مقابله با فضای مجازی فراخواند و گفت «اینکه یک عده با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی روی اعصاب مردم راه بروند و امنیت ذهنی مردم را بهم بزنند و مردم را بترسانند، این خلاف مقتضی احیای حقوق عامه است. قوه قضائیه باید با برنامه‌ریزی، انضباط و با قاعده وارد بشود» 

این در واقع اعترافی است به اینکه مدیای اجتماعی خواب راحت را از بالاترین رده های حکومت گرفته است . حکومت اسلامی سالهاست برای کنترل فضای مجازی تلاش و تقلا کرده و برای کنترل آن جنایات زیادی نیز مرتکب شده که یک نمونه بارز آن به قتل رساندن ستار بهشتی بخاطر فعالیت در مدیای اجتماعی است. اما همچنان فضای مجازی و مدیای اجتماعی بیش از پیش خار چشم خامنه ای و جنایتکاران و اختلاسگران و متجاوزان و دشمنان مردم است. خودشان از هزار جور پلیس سایبری برای نفوذ و شناسائی مخالفین و غیره هر روز استفاده میکنند اما از اینکه مردم وسیعا در رسانه های اجتماعی حضور دارند و حرفشان را میزنند و  از جلسات مخفیانه شان با خبر میشوند و علیه فساد و لجن حاکم افشاگری میکنند، خواب ندارند و هر روز مثل خامنه ای احساس میکنند که مردم دارند «روی اعصاب آنها راه میروند و آنها را میترسانند». 

در واقع مدتهاست که دوره ای که فقط حاکمین میتوانستند تفاسیر خود از وقایع را به جامعه پمپاژ‌کنند تمام شده است. امروز همانقدر که جانیان حاکم امکان پمپاژ لجن به جامعه  را دارند، تک تک مردم هم امکان افشای دستگاه لجن آنها و تبلیغات علیه حاکمین و متحد شدن علیه آنها را دارند. از درون خانه ها و زندانها و جلسات و نشستهای فرماندهانشان خبرها به بیرون درز میکند و کاربران میلیونی در فضای مجازی علیه تعفن حاکم سخن میگویند و اعصابشان را خراب میکنند و آنها را میترسانند. قوه قضائیه کذائی شان هم سالهاست ورود کرده و دستگیر و جنایت کرده اما ذره ای در عقب راندن فضای مجازی موفقیت نداشته است. پس زنده باد کاربران میلیونی فضای مجازی و نابود باد تمام سیستم های متحجر و ضد انسانی! 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate