منشوری حقیر در مقابل یک انقلاب عظیم تاریخ ساز

منشور اپوزیسیون راست با نام بی مسمای “مهسا” منتشر شد. بی مسما است چون “مهسا” نام رمز انقلاب زن زندگی آزادی است. من نمیدانم کسی که آن جمله ساده را، روی سنگی بر سر مزار مهسا امینی نوشت، چه قصدی داشت؛ اما جمله ای که نوشت، به نوشته ای تاریخی تبدیل شد. “ژینا جان تو نمی میری نامت یک رمز میشود”؛ و به واقع این اتفاق افتاد. اسم رمزی برای اتحاد و مبارزه علیه کل حاکمیت جمهوری اسلامی، مبارزه برای رنسانس عظیم اجتماعی، مبارزه برای همه آزادی و برابری.

خانم شیرین عبادی در مصاحبه ای با تلویزیون ایران اینترنشنال در مورد منشوری که خود به کمک ۵ تن دیگر نوشته گفته ای به این معنی داشت که هر عبارت منشور منتشر شده یک اسم رمز است! به واقع هم،  این گونه است. اسم رمزهای منشور منتشر شده اما بیانگر هیچ گونه آزادی خواهی و برابری طلبی نیست. در این منشور یک کلام راجع به آزادی بی قید و شرط سیاسی و بیان گفته نشده است. هیچ چیزی راجع به برابری بیان نشده است. هیچ اشاره ای به مبارزات کارگران، معلمان، بازنشستگان، و … نمی کند. در این منشور هیچ اشاره ای به حقوق کودک نمی شود، این منشور … همه چیز را حواله میدهد به کنوانسیون های بین المللی که هیچ ضمانت اجرایی ندارند. بگذریم از اینکه این مقاوله نامه ها چقدر در برگیرنده حقوق انسان ها در قرن بیست یکم هست یا نیست. از این لحاظ حق با خانم عبادی است این منشور اسم رمز است،  اما نه اسم رمز یک انقلاب زیرو کننده قرن و بیست یکمی؛  و در عین حال باید تاکید کرد آنجا که مسئله سرکوب است، منشور ۶ تن، خیلی هم صریح و بدون لکنت است. در این منشور  با صراحت لهجه بر حفظ و نگهداری ارتش و ادغام “بچه های خوب سپاه” در ارتش یا “نیروهای نظامی دیگر” تاکید میکند. البته اینجا نمی توانستند به جای “نیروهای نظامی دیگر” بنویسند “نیروهای امنیتی” ؛ چون هنوز نتوانستند اسم رمز شده برای “سربازان گمنام امام زمان” پیدا کنند. بالاخره این سربازان گمنام جان بر کف، همه شان در جنایت سهیم نبودند. طرف شاید مامور خرید وزارت اطلاعات بوده یک همچین شخصی نباید از نان خوردن بیفتد، یا پیمانکار ساخت زندانهای مخفی و یا راننده خودرویی بوده که بخت برگشته ای را در آن خفه کرده اند. این اشخاص را میشود در آن نیروهای نظامی دیگر ادغام کرد.

از همه اینها که بگذریم، آنجا که به مسئله “اقتصاد” میرسد همچون یک اقتصاددان خبره خُب بلدند حرف را بپیچانند و استثمار صریح و بی پرده نظام سرمایه داری را  لاپوشانی کنند و از “شفافیت اقتصادی و رفاه” حرف به میان آوردند. این یکی اسم رمز واقعی است!

بند ۱۷ منشور فوق تاکید میکند:” از بین‌ بردن انحصارات اقتصادی، رعایت استانداردهای بین‌المللی بانکی و مبادلات پولی و همچنین تسهیل مبادلات تجاری و جذب سرمایه‌گذاران بین‌المللی. تمرکز بر سیاست‌های جبرانی و امتیازات اقتصادی ویژه برای توانمندسازی مناطق و استان‌های محروم نگه‌داشته‌شده. شفافیت و مبارزه با فساد و پیوستن به کنوانسیون گروه ویژه‌ی اقدام مالی (اِف اِی تی اِف) ما میدانیم و ایشان نیز میدانند پیش از هر چیز لازمه  “شکوفایی اقتصادی” این است که کارگرباید ارزان و خاموش باشد. بند ۱۷ هیچ پیامی ندارد جز یک پیام آشکار به “کار آفرینان محترم “( همان کارفرمایان، سرمایه داران) اعم از سرمایه گذاران داخلی و بین المللی؛ نویسندگان منشور تضمین میکنند که امنیت  “محیط کسب و کار” با یک ارتش و سپاه درهم ادغام شده به اضافه “نیروهای نظامی دیگر” فراهم خواهد بود.

 اما حقوق کارگر؛ با این یکی اصلا شوخی ندارند. در عین حالی که در بند ۱۷ تباهی زندگی کارگران با “شفافیت اقتصادی” تضمین میشود، در بند ۱۰ کارگران را به دنبال نخود سیاه میفرستد: “پیوستن و عمل به کنوانسیون‌های سازمان بین‌المللی کار درباره‌ی حقوق کارگران شامل آزادی تشکل‌ و حق سازمان‌یابی، اعتصاب و مذاکره‌ی جمعی؛ تامین سلامت، امنیت و منع تبعیض در محیط کار و ضمانت حداقل دستمزد عادلانه”؛ خیلی ممنون! کارگران همین حالا با جمهوری وحشی اسلامی سرمایه بر سر خط رفاه می جنگند این منشور حتی وعده خط بقا را نمیدهند. جهت اطلاع نویسندگان منشور فوق یاد آور میشویم لطفا فقط مبارزات بیست ساله اخیر کارگران را بر سر دستمزدها مرور کوتاهی بفرمایند که در بطن همین مبارزه اعتصاب را به عنوان یک حق قانونی بر رژیم اسلامی سرمایه تحمیل کرده اند. راستی در “پیشگاه قانون” منشور فوق حق اعتصاب برسمیت شناخته میشود؟ جواب تحقیقا خیر است. سازمان بین المللی کار وقتی سرکوبگران کارگر را به عنوان نماینده رسمی کارگران یک کشور به رسمیت می شناسد، حق اعتصاب در کنوانسیونهای سازمان مربوطه پشیزی نمی ارزد. هر حقی را کارگران تنها با مبارزات مستقیم خود بدست آوردند. کنوانسیونهای مورد اشاره تنها جلوه کم فروغی از مبارزات کارگران است. طبقه کارگر در ایران به این آگاهی رسیده است که قوانین مربوط به زندگی خود را به سرمایه داران و رژیم وحشی حامی آنها تحمیل کند.

از لحظه شکل گیری انقلاب زن زندگی آزادی تاکید کردیم فرصت تاریخی عظیمی برای کمونیسم فراهم شده است که خود البته در شکل گیری آن نقش مهمی داشته است. برخی اما ما را از “تکرار تاریخ” ترساندند و هشدار دادند که سرکوب انقلاب ۵۷ تکرار میشود این بار شاید بسیار بدتر؛ تاکید کردند که باید در خیابان شعار علیه اپوزیسیون راست داد، و تا توانستند اپوزیسیون راست را از آنچه که بود و هست بزرگ کردند، امیدواریم با دیدن این منشور متوجه خطای خود و درک این لحظات تاریخی بشوند.

منشور شش نفر به همان اندازه که بی افقی اپوزیسیون راست را نشان میدهد، به همان اندازه، حتی بیشتر افقی که جلو روی کمونیستها گسترده تر میشود را ثابت میکند. جامعه ایران تشنه آزادی و برابری است، با منشورهایی اینچنینی نمی توانند به مقابله با این جامعه برخاست که تنها گوشه ی کوچکی از خواستها و آمال و آرزوهای آن در منشور بیست تشکل انعکاس یافته است. اگر منشور اپوزیسیون راست حقیر جلوه میکند تنها یک دلیل دارد، و آن وجود کمونیسم انسانی قویی است، که بیش از چهار دهه است خواستهای جامعه را منعکس می کند و آنها را عمیقتر و رادیکالتر ساخته است، کمونیسمی که برنامه روشنی برای فردای سرنگونی جمهوری اسلامی سرمایه دارد.

منشور منتشر شده سنگ ریزه ای بر سر راه انقلاب زن زندگی آزادی است. این منشور ثابت میکند که اپوزیسیون راست در مقابل انقلابی که پشتوانه یک قرن مبارزه برای رهایی را دارد و از چنان قدرتی برخوردار است که میتواند جهان را دگرگون کند، تا چه حد حقیر و زبون است. 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate