دعوت برای  پیروزى

انقلاب زن زندگی آزادی، انقلاب اشک و بوسه ها، انقلاب ژینا، انقلاب زنانه ، عنوانهای کاندید برای نامگذاری انقلاب جاری هستند که هر کدام خود گویایی خصلت انسانی این انقلاب است. تعیین نام انقلاب را میگذاریم به تاریخ که در آینده از این انقلاب چگونه یاد خواهد کرد؛ اما هر چه که هست این انقلاب برای برگشت به عقب نیست، به آینده نظر دارد؛ به دنیایی نظر دارد که اساسش انسان است.

 در بحبوحه انقلاب جاری به سالگرد تشکیل حزب کمونیست کارگری رسیده ایم. انقلابی که حزب کمونیست کارگری در بیست ساله اخیر فعالیتش بر اساس نظرات منصور حکمت خود را برای آن آماده کرد. از لزومش گفت، از خصلتش گفت، از چگونگی اش گفت، از آمادگی  برای “قدرت دو گانه”گفت؛ و همه  اینها را گفت چون قلبش برای همه خوشبختی نه در آینده دور، بلکه برای همین امروز می تپد. چون میخواهد منشا اثر باشد، ” این حزب کمونیست کارگرى میخواهد یک کارى صورت بدهد”؛ نه  اینکه وعده بهروزی در آینده بسیار دور بدهد که معلوم نیست چند نسل باید تباه شوند تا شاید به آن رسید.

 حزبی که از خصلت همگانی انقلاب به هراس نمی افتد بلکه تلاش کرده که پارادایم جامعه، بحثهای این حزب باشد: نه به اعدام، نه به سنگسار، نه به حجاب، آزادی بی قید و شرط سیاسی، آزادی و برابری، حقوق کودک، رهایی زنان، رهایی کارگران و رهایی کل جامعه. این حزب کالیبر خود را محدود نکرده به حزب چپی در میان چپها که تو سر و کله هم بزنند کدامیک مارکس را نمایندگی می کنند. بلکه، به درست خود را از طرف طبقه کارگر نماینده کل جامعه در برابر حکومت تعریف کرده است. حزبی که گفتمانش،رهایی انسان، گفتمان غالب جنبش های مبارزاتی شده است. حزبی که خود را یک پای دعوا بر سر قدرت سیاسی معرفی کرده است. حزبی که بار دیگر کمونیسم را وسط دعوای سیاسی جامعه برده و این را بهترین ترجمان گفتمان مارکس میداند.

این حزب سالها پیش سنگ های  خود را از کمونیسم غیر کارگری جدا کرده بود. نه برای اینکه ثابت کند مارکسیسم را بدرستی نمایندگی میکند و آن یکی رویزیونیست است، بلکه نشان داد اساسا جنبشی متفاوت است، و همصدا با مارکس می گوید جنبشی بر سر سرنوشت انسان است و در این کار هدف مهمی جستجو میکند: ” تمام بحث راجع به مارکس، گرایش نزولى نرخ سود، تئورى بحران، بورژوازى، پرولتاریا، جناحهاى حکومت، امپریالیسم، سوسیال-امپریالیسم، تز سه جهان براى این بود که ما بتوانیم یک روزى حزب کمونیست کارگرى درست کنیم که روى نقشه باشد، سرِ خیابان باشد و بشود به آن پیوست. بدون طى این مراحل! “

“داستان کمونیسم بر سر چیست و حزب کمونیست کارگرى قلبش کجاست؟ در مورد تاریخچه و سیاستهایش هم میتوانیم بحث کنیم، ولی قلب این حزب کجاست و معنى زندگى حزب کمونیست کارگرى چیست؟” سوالی بود که منصور حکمت جلوی روی خودش و همه کسانی گذاشت  که زیر پوست هر انسان منصفی یک بلشویک می دیدند و بهمین سبب اعلام کرد، باید این : ” … (حزب) را بگذاریم در دسترس کارگر، در دسترس انسان آزادیخواه، در دسترس شما، که بتوانید از طریقش متحد بشوید. یک ابزارى است براى مبارزه در راه آن انسانیت و برابرى‌طلبى که همه شما در قلبتان حس میکنید و به طرق مختلف میخواهید نشان بدهید.”

قلب حزب کمونیست کارگری در اتحاد همه کسانی که برای انسانیت و برابری تلاش میکنند، می تپد. این اتحادی است برای تغییر، برای این امر نیاز به کسب قدرت سیاسی است، برای این امر نیاز به انقلاب است. یک روزی بی بی سی سوال موذیانه ای جلو روی منصور حکمت گذاشت و پرسید : “حالا که جناح دو خرداد، اکثریت کرسیهاى مجلس را بدست آورده، حزب کمونیست کارگرى هنوز میخواهد به فعالیتش ادامه دهد یا نه؟” و او در سخنرانی به چرایی وجود این حزب و شکل گیری آن و اینکه چرا این حزب به فعالیتش ادامه میدهد، اینکه قلبش کجاست و اینکه چگونه به قدرت میرسد گفت: ” اگر راه مستقیمى به قدرت سیاسى پیدا شود، ما آن را استفاده میکنیم. ولى جامعه بورژوایى در مقابل کمونیسم آماده‌باش است و در نتیجه اگر ما پیروز شویم، مطمئن باشید آن ٩٠ درصد آدمهایى که از بیماریهاى واگیردار در بچگى نمرده‌اند با ما هستند. ما حزب آنهاییم و به میدان آمده‌ایم، و اگر توانسته‌ایم پیروز بشویم، دیگر توانسته‌ایم پیروز بشویم.” اما ” ما مجبوریم با انقلاب پیروز شویم.”

تمام تلاش این حزب در بیست ساله ، “بعد از منصور حکمت” چیزی نبوده جز تلاش برای آمادگی که در هنگامه شکل گیری انقلاب، وقتی با “اعتراضات ناگهانی توده ها” روبرو شد غافلگیر نشود. چرا که سالهای خیلی دور به این نتیجه رسیده بود:” داریم وارد یک دوره جدیدى در ایران میشویم. … جمهورى اسلامى از این مهلکه جان سالم بدر نمیبرد. مردم تصمیم گرفته‌اند با این رژیم یک کارى بکنند، ولى اینکه مردم با آن چکار میکنند، کاملاً بستگى دارد به اینکه چه ابزارهایى براى تحول در آن جامعه هست.”

یکی از مهمترین و انسانی ترین و شریف ترین این ابزارها، حزب کمونیست کارگری است.” در ایران امروز یک حزب سیاسى وجود دارد که میشود به آن پیوست و با آن انقلاب کرد. ممکن است شکست بخوریم – بشرط چاقو نیست – ممکن است شکست بخوریم، یک عده‌مان قلع و قمع بشویم و فرار بکنیم. ولى باید به این حزب پیوست و این پروسه را شروع کرد، … ” این دعوت همیشگی این حزب بوده و در بطن انقلاب جاری این دعوت بسیار جدی تر از گذشته مطرح است.

 همه اپوزیسیون راست دعوت شان نهایتا خلاصه میشود به “برگشت آبرو به ایران و ایرانیان” به پشتوانه تاریخ پادشاهان باستانی، و اعتبار یافتن پاسپورت، و بالا رفتن پرچم سه رنگ با شیری که شمشیر بدست که آماده دریدن است نه رهایی ایرانیان از فقر و نابرابری و خفقان. اپوزیسیونی که گذشته پر از رنج و خون را وعده میدهد. اما حزب کمونیست کارگری رو به آینده دارد؛ “ما داریم میرویم وصل میشویم به آن سوسیالیستهایى که … زیر زیپ پوست تک تک آدمهاى زحمتکش و منصف دنیا هست و ما از این نگران نیستیم. حزب کمونیست کارگرى تصمیمش را گرفته است. … ما میتوانیم پیروز بشویم براى اینکه تحقیقات ما نشان میدهد تعداد آدمهایى که میخواهند آزاد باشند از آدمهایى که نمیخواهند زیادتر است. کسانیکه دوست دارند در جامعه برابرى زندگى کنند از کسانى که نمیخواهند زیادتر است … حرف، حرف انسان جهان ماست.*”

بارها گفته شده و از تکرار آن خسته نمی شویم حزب کمونیست کارگری را از صحنه سیاسی ایران حذف کنید با هر چه که روبرو بودیم مطئمناً ما امروز با انقلاب زنانه، انقلاب ژینا، انقلاب اشک و بوسه ها، انقلاب زن زندگی آزادی روبرو نبودیم. “به حزب کمونیست کارگری ایران بپیوندید” این دعوتی است برای همه آزادی و همه برابری. این دعوتی است برای آینده.  این دعوتی است برای پیروزی..

*کلیه نقل قولها از منصور حکمت است. سخنرانى در جلسه عمومى پرسش و پاسخ-استکهلم – اکتبر ١٩٩٩ و در جلسه گفت و شنود حزب کمونیست کارگرى در گوتنبرگ سوئد – مارس ٢٠٠٠

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate