سقوط کارگر از ارتفاع، سقوط وجدان بشری

روزی نیست که کارگری قربانی حرص و آز سرمایهداران نگردد. این بخصوص در “صنعت ساخت وساز” رو به افزایش است. شهرام غریب (کارشناس ارشد ایمنی و بهداشت) در مصاحبه با ایلنا به این موضوع اشاره می کند: “سقوط از ارتفاع ۷۵ درصد حوادث ناشی از کار شامل میشود” و در طی سال  ۹۹ بیش از ۵۰۰ کارگر از ارتفاع سقوط کردهاند. ایشان آمار دقیقی از کشته شدگان ارائه نمی کند. تنها بهاین اکتفا میکند که بگوید” تعداد قابل توجهی از این افراد در کام مرگ فرو می‌روند.”

ایشان در یک اظهار نظر بیسابقه “بیتوجهی کارفرمایان” به مسایل ایمنی را “جنایت” میخواند و دلیل این جنایت را اینگونه توضیح میدهد که کارفرما پشتاش به “بیمه مسئولیت مدنی” گرم است. چون میداند این نوع بیمه در صورت بروز حادثه مسئولیت پرداخت خسارت را دارد. برای همین اقدام خاصی انجام نمیدهد که بروز حادثه را به حداقل ممکن برساند و در صورت اتفاق منجر به مرگ و معلولیت نشود. جناب شهرام غریب بروز حوادث ناشی از کار را به نبود “فرهنگ ایمنی” و نیز نبود مولفههای لازم ایمنی؛ شخصی، ترس از ارتفاع و تجربه. محیطی، خطرناک بودن محیط کار، فقدان راههای ارتباطی مناسب مانند پلکان یا پست و بلندیهایی در کارگاه(ساختمان)  میداند. در طی مصاحبه ایشان تاکید می کند کارفرما به خودش زحمت نمیدهد توجه کند که کارگر کم تجربه است، یا تجربه دارد اما مُسن است و یا اینکه کارگر ترس از ارتفاع دارد.

 شهرام غریب با اشاره به تجهیزات ایمنی لازم که “در کاهش تلفات سقوط از ارتفاع نقش دارند” خود اذعان می کند:” کارفرمایان می‌گویند که چنین تجهیزاتی مهم نیستند یا توانایی تامین هزینه آن را ندارند. ” و دست آخر با گفتن این حرف که ” متاسفانه این تفکر در میان مدیران و کارفرمایان وجود ندارد که برای جلوگیری از هزینه حداکثری باید هزینه حداقلی پرداخت کنند. ” ثابت میکند که مانند بسیاری دیگر از کارشناسان به حوادث کارگری از دید سود و زیان کارفرما به مسئله نگاه میکند، نه اینکه جان انسانی و زندگی بسیاری نابود میشود. اتفاقا قضیه برعکس است؛ کارفرمایان به دقت حساب سود و زیان خود را دارند و با اطمینان به اینکه هیچکس یقه ایشان را نمی گیرد و خیلی تو دردسر بیفتند ( اگر از بیمه مسئولیت مدنی استفاده نکرده باشند) سازمان تامین اجتماعی ( درصورتی که کارگر بیمه باشد) یقه ایشان را میگیرد. و همه میدانیم در نهایت با دستاندازهایی که سر راه کارگر می گسترانند، او و خانواده او را خسته و نومید به حال خویش رها میسازند. 

کارگری که دستاش از همه جا کوتاه است و برای بدست آوردن لقمه نانی برای خود و خانوادهاش به اجبار تن به کارهای خطرناک میدهد نهایتا در نگاه کارشناس ارشد مقصراند. ایشان توصیه میکنند: ” مدیران و کارفرمایان باید بدانند کارگران تنها به اتمام یک کار می‌اندیشند یا ایمنی را هم مهم قلمداد می‌کنند. اگر کارگران تنها به اتمام یک کار بیندیشند به طور قطع حادثه اتفاق خواهد افتاد.” در صورتی که این کارفرماست برای اینکه دستمزد کمتری به کار بپردازد کارگر را تحت فشار میگذارد زودتر کار را تمام کند. و در صورتی که کار به صورت پیمانکاری به کارگران واگذار شده باشد؛ پیمانکاری انتخاب میشود که کمترین پول را بگیرد و در زودترین زمان ممکن آنرا به پایان برساند. جناب کارشناس ارشد مدعیست کارگر بی توجه به خطرات تنها به فکر گرفتن دیه است: “ کارگران هم به دریافت دیه دلخوش هستند و توجه کمتری به نکات ایمنی می‌کنند .  این نگاه ساده‌انگارانه است، کارگر نباید به فکر دریافت دیه باشد، چراکه این پول پس از مدتی تمام می‌شود.” حرف زیادی برای گفتن نیست! جز اینکه تاکید کنیم، کارگر خسته و بیزار از زحمت بی ارج که نهایتا جز جسم فرسوده چیزی برایش باقی نمیماند تا آن حد که در لحظاتی آرزوی مرگ میکند تا از شر زندگی پر رنج خلاص شود، کارشناس مسایل ایمنی وبهداشت معتقد است این کارگران دروغ میگویند: ” برخی نیروی کار می‌گویند بمیریم تا از گرفتاری‌ها خلاص شویم، اگر به پایان راه رسیده ‌است چرا همان شخص برای برخورداری از تجهیزات ایمنی فردی تلاش می‌کند؟ (ظاهرا باید از کارشناس محترم عذرخواهی کنیم که کارگر قصد خودکشی ندارد!) این دروغی است که از سوی نیروی کار بیان می‌شود تا خود را شجاع نشان دهند.” انصافا باید برای این کشف کارشناس ارشد ایمنی و بهداشت یک جایزهای در نظر بگیرند که زحمات ایشان زایل نشود!

اینکه آمار تلفات در حوادث ناشی از کار اینقدر بالا است و کارگر در بسیاری لحظات بیتوجه به مسایل ایمنی است بیش از هر چیز به شرایط زندگی کارگر بر میگردد که با وجود آنکه نقش اصلی در آفرینش ثروت جامعه را دارد با او به مثابه یک موجود اضافه نگاه میشود. اینکه کارگر همیشه باید دلواپس کار بعدیاش باشد، یا اینکه کارفرما حق و حقوق او را پرداخت میکند و اگر پرداخت کند تا چه حد از سر و تهاش میزند. و مهمتر اینکه حکومت مدام با تصویت قوانین مختلف او را به سوی نیستی سوق میدهد. اینها اصلا جزو شرایط ایمنی و بهداشت سازمانهای دولت سرمایهداران نیست.  بطور نمونه فقط اشاره میکنیم سالهاست که قرار است که کارگران ساختمانی را بیمه کنند (بیمهای که همچین آش دهان سوزی هم نیست) اما هر بار به بهانهای عقب میاندازند یا شرایط آنرا سختتر میکنند. 

آخرین مورد سنگ اندازی و در عین حال تیغ زدن کارگران ساختمانی را از قول شخصی به نام “علی یارمحمدی” که ایلنا ایشان را “فعال صنفی کارگران ساختمانی” معرفی کرده  بخوانیم: ” سازمان تامین اجتماعی براساس قانون مکلف است تمام هزینه‌ها و خدمات بیمه‌پردازی کارگران را انجام دهد اما برای کارگران ساختمانی، بخشی از این هزینه‌ها بر دوش خود کارگران افتاده است. وقتی یک کارگر ساختمانی برای ثبت نام بیمه به سامانه رفاهی ایرانیان مراجعه می‌کند تا کارهای ثبت نام و بازرسی بیمه انجام شود، سامانه‌ی مورد نظر کارگر را به سمت انجمن‌های صنفی هدایت می‌کند و انجمن‌های صنفی کار بازرسی میدانی را برای کارگران ساختمانی انجام می‌دهند تا مشخص شود فرد متقاضی واقعاً کارگر ساختمانی هست یا نه؛ اما عضویت اجباری در انجمن‌ها و پرداخت حق بازرسی توسط کارگر، خلاف قانون است و باید از میان برداشته شود.” 

با همچین شرایطی چرا باید انتظار داشت آمار حوادث ناشی از کار کاهش یابد؟ جمهوری اسلامی سرمایه اصلا هیچ خیالش نیست که چند کارگر برای لقمه نانی کشته یا معلول میشوند و برای آماده کردن “محیط کسب و کار” برای کارفرمایان و سودهای نجومی دست به هر کاری میزند. مسئولیت جنایات رخ داده تحت عنوان حوادث ناشی از کار تماما بر عهده سرمایهداران وحکومت هار اسلامی سرمایه است. اول باید معیشت و منزلت کارگران تامین شود. دوم باید تمام ابزارهای ممکن برای جلوگیری از بروز خطر در اختیار کارگران گذاشته شود. بعد طلبکار شوند که کارگر در ایجاد حوادث کار مقصر است. سقوط کارگر از ارتفاع نتیجه سقوط وجدان بشری در نظام سرمایهاری است.* 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate