اتوبوس خوابی؛ چهره کریه سرمایه داری 

گزارشی تکان دهنده از “اتوبوس خوابی” در یکی از سایتهای حکومتی به نام “تجارت نیوز” منتشر شده و بار دیگر از چهره کریه سرمایه داری ضربدر حکومت اسلامی رونمایی  گردیده است. اتوبوس خوابی هم چندان ارزان نیست. طبق گزارش فوق ” در ماه ۳۶۰ هزار تا ۷۵۰ هزار تومان خرج دارد.” بی خانمانانی که در پی کار روزانه و سرگردان بودن در خیابان تا نیمه های شب، خود را به دو مسیر طولانی خط های معروف به “بی آر تی” شرکت واحد اتوبوسرانی میرسانند ( اتوبوسهایی که در چهار جهت شرقی، غربی، شمالی و جنوبی کار میکنند) و برای گریز از گزند سرما و نیز برای اینکه در این مسیر طولانی چشمی روی هم بگذارند، برای هر رفت و برگشت در مسیر شرقی و غربی جمعا ۶۰۰۰ تومان و در مسیر شمالی و جنوبی ده هزار تومان می پردازند. در این مسیر ها نیز هنوز بخوبی سیر خواب نشده باید بیدار شوند و با تعویض اتوبوس مسیر معکوس را طی کنند. رانندگان اتوبوس ها سعی دارند در همدردی با این انسانهای خسته و فرسوده بیدارشان نکنند و تا صبح در مسیر ایشان را ببرند و بیاورند، اما رئیس خط دستور داده است که اگر حتی یک نفر داخل اتوبوس بماند راننده اخراج می شود! شهردار تهران گفته موضوع همچین هم حاد نیست و بابتش پولی هم نمی گیریم! از شهرداری که به فکر گورستان گردی برای دانش آموزان است از این بیشتر نباید انتظار داشت. 

تهران شهر بی در و پیکری است که سر و ته آن اصلا معلوم نیست و در انبوه سازه های ساختمانی از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب در خود خفه شده است. شهری که هر ساله بیشترکش می آید و محدوده جغرافیایی آن با دیگر شهرهای اطراف ممزوج شده است. جنوب این شهر همچنان با بیغوله های روی هم سوار شده،  گسترش می یابد و شمال آن به دره های کوههای این شهر کشیده شده و با شیک ترین و لوکس ترین ساختمانها که زشتی نظام حاکم را عیان می سازد. از طرف شرق و غرب تهران نیز با انبوه ساختمانهای چفت هم احساس تنگی نفس به انسان دست می دهد. در این شهر هزاران نفری ( بیش از ۱۵ هزار نفر) در این شهر شبها یک سقف روی سرشان نیست. تهران آیینه تمام نمای فاصله عمیق طبقاتی است. 

تهران تنها شامل ساختمانهای مسکونی نیست بلکه در دل شهر و در چهار جهت اربعه این شهر انبوه کارگاهها تولیدی، از کارگاههای دو نفره تا چند هزار نفره وجود دارد که مردمان بسیاری به اجبار تن به استثمار می دهند اما آنچه دریافت می کنند تنها می تواند شکم ایشان را در حد بخور و نمیر سیر کند. اتوبوس خوابی تنها یک عارضه این درهم ریخته گی زندگی انسانی است. انسانها در این شهر در هم می لولند، از تاریکی صبح تا سیاهی شب. این شهر سکوت ندارد. صدا بیست و چهارساعته خودروها در این شهر حکایت از آشفتگی زندگی حاکم بر این شهر دارد. تهران ثمره سیاست غارت همه چیز در پرتو اسلام و سرمایه داری است. اتوبوس خوابی تنها گوشه ای از پریشانی این شهر تحت سلطه حاکمان اسلامی سرمایه است.

اتوبوس خوابها ( که پیر و جوان و کودک نمی شناسد) شب را در تاریکی شهری سپری می کنند که بهترین نمونه از توسعه سرمایه داری در قرن بیست یکم است و این ثابت می کند از قرن نوزدهم تا حالا چیزی در اساس تغییر نیافته بلکه فقط شکل بروز توسعه سرمایه داری تفاوت کرده است. توجیه گران سرمایه داری مدعی اند زمانه تغییر بسیار زیادی یافته اکنون دیگر از استثمار به آن شکلی که در قرن نوزدهم بود خبری نیست. اما تنها همین نمونه اتوبوس خوابی ( اگر چشم مان را بر کارتون خوابی، گور خوابی، پشت بام خوابی، زیر پل خوابی و یا حتی گرم خانه های بسیار محدود دولتی ببندیم) ثابت می کند که سرمایه داری قرن بیست و یکم با سرمایه داری قرن نوزدهم در اساس اصلا تفاوتی ندارد. بلکه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تغییر “سبک زندگی” در قرن بیست و یکم سرمایه داری چهره کریه تری بخود گرفته است. بخصوص در سایه سیاه حکومت اسلامی با وقاحت و بی شرمی حاکمان  زندگی برای مردم به جهنم تبدیل شده است.

این روزها که مصادف با سالگرد فروپاشی شوروی است، آنهای که نان شان با توجیه زخم و چرک سرمایه داری تامین می شود قلم بدست گرفته ند و دق دلی شان را سر مارکس و سوسیالیسم خالی کرده اند تا ثابت کنند سرمایه داری و بازار آزاد خوب چیزی است. اما ما میتوانیم خلاصه آنرا در تهران مشاهده کنیم که سرمایه داری تنها چیزی برایش اهمیت ندارد، انسان و زندگی انسانی است. هر روز که از عمر سرمایه داری میگذرد زندگی میلیونها انسان تباه می شود و این پروسه ای است که چندین قرن است که مدام تکرار و بازتولید می شود. تنها راه برای پایان این پروسه زشت و قبیح سوسیالیسم است. و بسیار جای امیدواری که در همین تهران و کل ایران می توانیم شاهد باشیم که جنبش های وسیع اجتماعی در تب و تابند تا پوسته اسلامی سرمایه در هم بشکنند و به طبع آن کل سرمایه داری را زیر سوال ببرند و به دنیا نوید بدهند که زندگی انسانی حق مسلم همه انسانها است و این بیش از اینکه یک رویا باشد واقعیتی است شدنی.*

یاشار سهندی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate