مطلبی جدید در ستون اسناد (سمت راست)

چند وقت پیش دوستی پیشنهاد کرد که آرشیو (دیداری، نوشتاری، شنیداری) شخصی خود را که در نوشتارهایم استفاده کرده و برخی دیگر در حال خاک خوردن است را با کاربران شریک شوم. در رد پیشنهادش دلیل آوردم که نمونه مطالب در این آرشیو را بسیاری در اختیار دارند و یا حتی کامل تر از آنچه من دارم. گفت، ولی هستند کاربرانی که فرصت و امکان آرشیو مطالب را ندارند، و اگر نمونه هایی در اختیارشان قرار بگیرد، بطور حتم نحوه نگرش و تحلیل از مسائلشان می تواند تغییر کند.
پیشنهاد خوبی به نظر می رسید. به عنوان نخستین نمونه، بخشی از سخنرانی علی شریعتی را که به ارزش مرکب («قلم») اشاره می کند، را در صفحه دیدگاه بازتکثیر کردم. یکی از کاربران برخورد شایان توجهی کرد که به نظرم خوبست با کاربران در میان بگذارم. متن کامل ایمیل ایشان (بدون مشخص کردن نام فرستنده) چنین است:
«آغای نمیدونم از کدوم قماشی. همین شماها با چرندیات این بلا را سر مردممان آوردید… لطفآ گورتونواز گوگل من گم کنید!… هیچکدوم شما مقصر نیستید؟…
جنگ ۷۲ ملت همه را عذر بنه   به حقیقت پی نبردند ره افسانه زدند.»
 
اگر از تنشی که در لحن این هموطن است، بگذریم، یک واقعیت در این پیام کوتاه نهفته است. برای آنچه که هست، بسیاری از «ما مقصریم». بدون شک، من، علی ناظر، بی تقصیر نیستم. چیزهایی که می توانستم بگویم را نگفتم، و ننوشتم و برایش دلیل و توجیه تراشیدم. و یا چیزهایی را که نمی بایست بگویم را گفتم، و برای آنها هم دلیل و توجیه تراشیدم.
شاید، این «تقصیر»، را بشود به پای ندانم کاری، کمی تجربه، و یا سستی در «اصول» نوشت، اما هر چه که هست، و به هر دلیل و توجیهی، حرف این هموطن، وقتی عریان از خشم شود، در خود پیامی کوبنده دارد.
به نظرم، طرف این پیام هم، افرادی مثل من هستند، که دهان می بندند و نمی گویند، و یا دهان چون گندگاوچاله باز می کنند و می گویند.
پدر بزرگم می گفت آدمهایی از این قبیل (مثل من) خسر الدنیا و الآخره هستند – البته منظورم تعاریف و تفاسیر از این آیه در قران نیست. نه از این دنیا توشه ای اندوخته اند و نه برای دنیای بعد از خود، نسلهای بعدی، توشه ای بجای می گذارند. اما یک واقعیت عریان وجود دارد. هر چه که هست، برآمده از فرهنگ من هاست. آنچیزهایی که من را من کرده است، و به من، هویت می بخشد، آن عنصر بازدارنده و آسیب رسان است.
 
به آرشیو شخصی بازگردیم.
 
از این پس، و برای مدت کوتاهی، مطالبی از آنچه در کتابخانه دارم را بازتکثیر می کنم (شنیداری، دیداری، و یا نوشتاری). شاید برخی از مطالب بازتکثیر شده برخی را برنجاند. شاید برخی از کاربران (همچون این هموطن) خشمگین شوند. متاسفم! ولی هرچه با خود می اندیشم، بیشتر پی میبرم که علی شریعتی درست می گفت. و اضافه می کنم، حتی اگر مرکب و خون همزاد یکدیگر نباشند، بطور حتم حرمت قلم از خون بالاتر است.
 
در جایگاه یک بی خدا، بارها به سخنان علی شریعتی فکر کرده ام. مگر نه آنکه تنها ابزاری که می تواند جامعه ای را از «جهالت» رها سازد و به «آگاهی» و «خودآگاهی» برساند، «قلم» است و دیگر هیچ؟ پس چه می شود که صاحبان قلم نخستین ها در شکستن قلم و بی حرمتی به قلم هستند؟
شوربختانه، بسیاری از ما، قلم را در راستای اهداف شخصی (سیاسی، اقتصادی، انتقامی، و تحریف و توجیه) بکار برده و می بریم.
تلاش خواهم کرد که از این قماش نباشم، و در انتخاب مطالب آرشیو، که در ستون «اسناد» سایت دیدگاه جمع آوری خواهد شد، خود را بالاتر از حرمت قلم نگذارم، و از همه کس و همه چیز نمونه هایی ارائه کنم.
هموطنان در صورت تمایل به همکاری، می توانند اسناد با ذکر منبع و تاریخ را به آدرس ایمیل دیدگاه ارسال فرمایند.
ممنون می شوم
 
از کاربران پوزش می خواهم اگر این مجموعه «اسناد» باعث رنجش آنها می شود.
 
اگر او را قلم خوانم و اگر او را علم خوانم
در او هوش است و بی‌هوشی زهی بی‌هوش هشیاری
نگنجد در خرد وصفش که او را جمع ضدین است
چه بی‌ترکیب ترکیبی عجب مجبور مختاری
 
 برای مطالعه و آشنایی با آرشیو، لطفا به ستون اسناد (ستون راست در سایت دیدگاه) مراجعه کنید

شاد باشید
علی ناظر
۲۴ آبان ۱۴۰۰
۱۵ نوامبر ۲۰۲۱
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate