در شرایط کنونی جهان دوقطبی بنفع کیست؟ نگاهی موجز به بحران اکراین!

در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی با شروع از بین رفتن شوروی سابق و فرو ریختن دیوار برلین جهان سرمایه داری با نواختن شیپور بازار آزاد مارش پیروزی نظم نوین را بصدا در آورد و اعلام کرد که از این ببعد جهان آزاد است و بازار آزاد است تا هر جای دنیا و در هر گوشه وکنار دنیا به چپاول مردمان کرده خاکی بپر دازد. اعلام این دکترین با اشغال به تمام معنای خاور میانه از طرف آمریکا و غرب، یورش به سطح معیشت مردم در خود دنیای آزاد (اروپا و آمریکا) شروع شد. کشورهای قبلی بلوک از هم پاشیده شرق هر کدام بنوعی خودرا به دم بازار آزاد بستند و دست مافیای مالی سرمایه داری را بر زندگی صد ها میلیون انسان آزاد گذاشتند. یو گوسلاوی سابق اولین نوک حمله این سناریو شد ، حال که می بینیم دهها کشور و ملیت در منطقه بوجود آمده اند که هر کدام بنوعی در تقویت این سناریو با هم در مسابقه هستند. البته این خصوصیت سرمایه داری است که بدون ایجاد اختلاف در دنیا نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. برای همین این اتفاقات بیست سال اخیر در ارو پا همگی به نفع بازار اسلحه و مواد مخدر و قاچاق انسان شد. اکثر پیشرفتهای علمی و تکنولوژی هم در اختیار مافیای سرمایه داریست. در همین رابطه برای این پیروزی بازار آزاد دهها میلیون انسان را یا آواره کرده اند و یا جانشان را گرفته اند.

سرمایه داری دولتی خودرا شکست خورده اعلام کرد، گورباچف بر طبل نابودی سرمایه داری دولتی کوبید و یلتسین دست نشانده بازار آزاد تمام سیستم های اجتماعی، اداری، رفاهی و نظامی سرمایه داری دولتی را از هم پاشاند  و در قرار داد اولیه قرار براین شد که دو بلوک شرق و غرب از بین برود و همه دنیا از بهر نظم نوین آزاد فرض شود. پیمان نظامی ورشو در شرق از هم پاشید اما پیمان نظامی ناتو خودرا پیروز میدان میدانست و به قرار داد اعتنایی نکرد. هم چنان بر گسترش خود در منطقه ادامه داد. اگر یادمان باشد در ملاقات بیل کلینتون ریئس جمهور وقت آمریکا و یلتسین اعلام شد همه مرزها باید از بین برود و بازار آزاد ندای آزادی میدهد. یلتسن مست از این موقعیت نمیتوانست سرپا خودرا نگهدارد.

جنگ سرد ازبین رفت و جنگ سراسری علیه زندگی انسانها در دنیا شروع شد. اروپا و آمریکا خاور میانه و شمال آفریقا را جولانگاه خود کردند. حمله به عراق، لیبی، بخون کشیدن اعتراضات شمال آفریقا (بهار عربی) شروع جنگ در سوریه، یمن و لبنان. دست جنایتکاران ناسیونالیست در خاورمیانه علیه تمامی آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی باز گذاشته شد. تروریسم اسلامی سرمایه خودرا در این میان گسترش داد اکثر کشورهای حاشیه خلیج و خاورمیانه را جولانگاه خود کرد. خمینی، اردوغان، طالبان، جانورانی مثل مقتدا صدر در عراق و حسن صدردر لبنان و حماس بازوی تروریسم اسلامی در منطقه شدند.  ناسیونالیسم کرد در همه مناطق کرد نشین خاور میانه در معادلات جا باز کرد ند بدینوسیله هر گونه صدای آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان را خفه کرده اند. طایفه بارزانی مزدور ترکیه شده و قوم جلال طالبانی بدرگاه خمینی سجده کرده اند. این جانوران در یک اتحاد نامیمون اقلیم دزدها در کردستان عراق را سازمان داده اند.

صورت مسئله بحران اکراین!

این مقدمه که آوردم تا سنایوریی که امروز در صحنه دنیا بازی میکند و روسیه در این مدت سی ساله خودرا سرپا نگهداشته و حالا برای محدود کردن رقیب و یا ابراز وجود خود بعنوان یک قدرت در معادلات جهانی به محاصره اکراین پرداخته.

بدور از تبلیغات و بوق و کرنای آمریکا و اروپا در این اقدام روسیه واقعیتی وجود دارد که جهان سرمایه داری بدون رقابت و بدون دشمن تراشی نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. در سال  ۲۰۱۴ میلادی روسیه خودرا قوی احساس کرد و به ناتو هشدار داد که علیه پیمان گذشته کار میکند و میخواهد از ضعف روسیه استفاده کند و خودرا به مرزهای روسیه نزدیک کند. در همان حال روسیه شبه جزیزه کریمه را یک جانبه اشغال کرد و به خاک خود ملحق کرد،  گرجستان را آشکارا اشغال کرد و هر صدای مخالفی را سرکوب کرد. در سال ۲۰۱۵ در اوج ناباوری روسیه در جنگ خاور مایه دخالت کرد و با بیرون راندن آمریکا از سوریه خودرا شریک در قدرت مانورهای خاور میانه اعلام کرد. سالها در نهان از طریق مستقیم و با کمک نیرو های داخلی مثل حزب توده و چریک فدایی شاخه اکثریت خودرا در ایران و در قدرت حاکمیت ایران شریک کرد. جانوران تروریست اسلامی را در هر کجای خاور میانه از طریق ایران تقویت کرد. با معاملات و نهانکاری های جدی با چین همکار شد و با ابتکار و سرمایه چین در شرق روسیه مانور نظامی بزرگی در همکاری با چین سازمان دادند.

از نظر اقتصادی روسیه ، در نتیجه امکان منابع طبیعی در بازار اروپا خودرا مطرح کرد. ۴۰ در صد انرژی موجود صنایع اروپا از روسیه تامین میشود. آلمان مهمترین و وابسته ترین کشوراروپایی است به گاز و نفت روسیه. از طرف دیگر وجود ضعیف و شکست آمریکا در خاور میانه و نیز سرکار آمدن طالبان در افغانستان تیر خلاصی بود که چین و روسیه بر وداع آمریکا از منطقه زدند. درنتیجه و نیز با قدرت گیری بخش عظیم سرمایه مالی و صنعتی در چین و روسیه، سرمایه داری در شرق خودرا حدادی کرد و علیه رقیب آمریکایی و اروپایی قد علم میکند.

در بحران اکراین روسیه میخواهد دست و پای ناتو را از منطقه کوتاه کند یا حد اقل در این شرایط جلو برنامه های رقیب در منطقه به ایستد. در نامه های مبادله شده بین روسیه و آمریکا ، اروپا ، آشکارا پوتین بر جلوگیری از اهداف نظامی ناتو در شرق اروپا دست گذاشته است و در این میان تلاش میکند هم قدرت نظامی خودرا نشان دهد و هم نشان دهد که روسیه ، روسیه ۱۹۹۰میلادی نیست. این در منطقه و نیز در معادلات جهانی امتیازی جدی برای روسیه و پوتین است. سرمایه داران چینی، روسی و دیگر سرمایه داران ریز درشت منطقه به این شاخ و شانه کشیدن ها در مقابل رقیب غربی خود احتیاج داشتند و دارند. زیرا در دنیای سرمایه داری همیشه سرمایه از ایجاد اختلاف دردنیا نفع میبرد تا از آرامش بین انسانها و برابری بین انسانها. زیرا نهاد سود دهی سرمایه بر اختلاف در بازار و نیر بر به نابودی کشاندن آسایش انسان زنده است.

جهان دوقطبی !

در دوران جنگ سرد و معادلات بین رقبا، کشورهای ضعیف از این شکاف استفاده میکردند. در اروپا و آمریکا از ترس رقیب شرقی یک سری معادلات و امکانات اجتماعی، رفاهی به نفع آدمها و جود داشت. مثلا در آمریکا و اروپا امکانات اجتماعی ، بهداشتی، اقتصادی برای مردم جامعه بیشتر از حالا بود، اتحادیه های کارگری و کارمندی قوی بودند. مسئله پناهندگی و نیز مسئله حقوق بشر بیشتر رنگ و لعاب داشت. شرق از ترس غرب و غرب برای جلوگیری از تبلیغات شرق علیه خود حقوق شهر وندانشان را بیشتر رعایت  میکردند. با اعلام جهان آزاد و با تسلط بازار آزاد بر زندگی روز مره آدمها وضعیت معیشتی آدمها روز به روز بد تر شده، شکاف طبقاتی در بین شهروندان بیشتر نمایان شده و در یک کلام بقول ریئس جمهور جرج بوش سوت بازار آزاد زده شده و سرمایه داری دولتی در مقابل بازار آزاد شکست خورده (نابودی آزادی و امنیت برای مردم عادی بصدا در آمد ) و بازار حرف آخر را میزند. احزاب راست و فاشیست که زمانی در اروپا به یمن مبارزات مردم به کنجی خزیده بودند سر بر آوردند. اکنون در اکثر کشورهای اروپایی احزاب راست سومین حزب قدرتمند در پارلمان ها هستند. در این میان باندهای مافیایی با روی کار آمدن نیولیبرالیسم در قدرتهای محلی و منطقه ای (چه در غرب و چه در شرق)  شریک شده اند.

مئوخره!

از آنجا که هویت سرمایه داری و سیستم سرمایه داری بر رقابت است در نتیجه جنگ و وضعیت امروز اکراین را باید در این رابطه بررسی کرد. سرمایه داری شرق که در راسش چین و روسیه هستند نمیخواهند سرمایه داری آمریکا و اروپا قدر قدرت باشند.

اولا آمریکا تا خر خره در اوراق قرضه چین فرو رفته!؟؟ هنوز از بحران مالی سال ۲۰۰۸ سر بر نیاورده است. در همان حال چین در اکثر کشورهای اروپایی و آمریکا پایگاه های اقتصادی قوی درست کرده است. فرار ادوارد سنودن ( عضو سازمان جاسوسی آمریکا)  به روسیه و افشای سیستم جاسوسی آمریکا، روسیه را بر آن داشت تا مستقیما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا  نقش بازی کند.

دوما،  روسیه و چین حرف اول را در خاورمیانه میزنند، ایران، سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه زیر سلطه بازار چین هستند. از نظر نظامی روسیه در منطقه حضور فعال تر از گذشته دارد و با بیرون رفتن آمریکا از  افغانستان، چین و روسیه جدی ترین پشتیبانان طالبان هستند. اگر چه از دهه ۱۹۷۰ میلادی آمریکا و اروپا جانوران اسلامی را سازمان دادند رژیم فاشیسم اسلامی را در ایران به قدرت رساندند، و طالبان را سرکار آوردند، اما اکنون دستاورد پنجاه سال آنها دارد به جیب سرمایه های چین و روسیه میرود.

سوما،  در دنیای سرمایه داری و تا زمانی که سیستم سرمایه داری روی کار است وجود دو قطب به نفع آدمهای معمولی است زیرا از شکاف بین آنها میتوان استفاده کرد. زیرا هویت سود دهی سرمایه بر اختلاف است. تا زمانی که طبقه کارگر جهانی نتواند عرض اندام کند و نظام فاسد سرمایه داری را به زیر بکشد وضعیت بر این پاشنه خواهد چرخید. مردم عادی جامعه میتوانند از شکاف موجود در نظام سرمایه داری بنفع خود استفاده کنند.

خودرا سازمان دهند و برای آسایش خود از شکاف بین سرمایه داری در شرق و غرب به نفع خود بهر بگیرند.

تنها اتحاد و تشکل طبقه کارگر سوسیالیست میتواند به این جهنم سرمایه داری خاتمه دهد.

اسماعیل مولودی    ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ خورشیدی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate