استقلال اقتصادی زنان و امکان استفاده از حقوق برابر «در حاشیه‌ی خیزش ژینا»

به میدان آمدن زنان ایران جنب و جوشی در میان زنان خاورمیانه برای رهایی از استبداد، ارتجاع، مردسالاری و‌ مناسبات ستمگرانه‌ی سرمایه‌داری بوجود آورده است. از دیرباز، یکی از مطالبات اصلی و برحق زنان خاورمیانه کسب حقوق برابر با مردان است. این حقوق برابر شامل برابری زنان و مردان در مقابل قانون، حقوق یکسان سیاسی-اجتماعی-اقتصادی و پایان دادن به جامعه‌ای است که زنان را همچون شهروند درجه دوم می‌نگرد. حق ارث، حق حضانت از فرزندان، حق طلاق، حق اشتغال، حق تحصیل، حق متاهل یا مجرد زیستن در جامعه و… از جمله‌ای این حقوق هستند. نابرابری حقوقی در جامعه، وابستگی اقتصادی زنان به مردان و فرهنگ و مناسبات مردسالارانه-سرمایه‌سالارانه موقعیت فرودستی زنان را نهادینه و تثبیت کرده است.‌ بنابراین یکی از اهداف اصلی زنان و مردان برابری‌طلب پایان بخشیدن به ستم جنسیتی-طبقاتی و موقعیت ستمدیده و زیردست زنان است. خیزش سراسری از همان روز قتل ژینا (۲۵ شهریور ۱۴۰۱) تاکنون با رنج و خون و زنان ایران پیشروی می‌کند. همانطور که گفتیم این شهامت و فداکاری زنان تنها برای لغو‌ حجاب اجباری نیست بلکه برای از ریشه برکندن اشکال مختلف ستم در جامعه‌ی طبقاتی و پایان دادن به ستم تاریخی سرمایه‌داری علیه زنان است. بنابراین لغو‌ حجاب اجباری و کسب حقوق برابر برای زنان اگر چه جزو شروط لازم رهایی زنان هستند اما شرط کافی نیستند.

استقلال اقتصادی زنان یکی از شاخص‌هایی است که می‌تواند شرایط واقعی و انسانی استفاده از حقوق برابر را مهیا کند. با ذکر چند مثال عینی موضوع را بیشتر توضیح می‌دهیم.‌ یکی از حقوق برابر، حق طلاق و حق حضانت از کودکان است. زنان فرادست جامعه به لحاظ قدرت اقتصادی می‌توانند از این حقوق بهره ببرند. اما برای زنان تهیدست علاوه بر تهدیدات و فشارهای اجتماعی‌ای که بر گرده‌ی زنان مجرد یا زنانی که متارکه کرده‌اند سنگینی می‌کند، موانع دیگری نیز وجود دارد. برای زنی که توانایی مالی آن را ندارد مسکنی مناسب برای خود و فرزندانش تامین کند، توانایی تقبل هزینه‌های اقتصادی زندگی یک خانواده‌ی دو نفره یا بیشتر را ندارد، حق طلاق و سرپرستی کودکان روی کاغذ می‌ماند. امکان استفاده از این حقوق برابر در گرو استقلال و توانایی اقتصادی زنان است. بنابراین یکی از مطالبات زنان فرودست جامعه همچون طبقه‌ی کارگر، شغل شایسته‌ی انسان امروزی یا بیمه‌ی بیکاری مکفی است. حق سقط جنین، حق شرکت در مسابقات و رشته‌های ورزشی، رشته‌های تحصیلی و… زمانی می‌تواند در عمل مورد استفاده‌ی همه‌ی زنان قرار بگیرد که امکان اقتصادی استفاده‌ی زنان کارگر و زحمتکش از این حقوق وجود داشته باشد. زنان برای استفاده از این حقوق‌ در گام نخست باید با عقب راندن نظام سرمایه‌داری، خصوصی سازی آموزش و درمان را لغو‌ کنند و تحصیل و درمان رایگان را به مناسبات حاکم تحمیل کنند. تا زمانی که در مراکز درمانی، سقط جنین زنان به صورت استاندارد، بهداشتی و رایگان صورت نپذیرد، امکان استفاده از حق قانونی سقط جنین محدود و مشروط می‌ماند. حق انتخاب شدن زنان بعنوان نماینده در پست‌های مختلف حکومتی در جامعه‌ی سرمایه‌داری نیز در گرو موقعیت اقتصادی آن‌ها است. می‌توانیم لیست بلندتری را به این مثال‌ها اضافه کنیم. در کل، برای بسیاری از زنان نه تنها این حقوق برابر در عمل معنا و عینیتی پیدا نمی‌کند بلکه حق یک زندگی انسانی و شرافتمندانه نیز به قهقرا می‌رود. بسیاری از زنان برای تامین هزینه‌های زندگی ناچار به تن‌فروشی، کولبری، کارهای خدماتی و دیگر فعالیت‌هایی می‌شوند که کرامت انسانی را از بین می‌برد و چیزی جز تحقیر و فرسایش جسمی و روحی به دنبال ندارد.

در سرمایه‌داری فرودست ماندن زنان هم به عنوان نیروی کار ارزان و‌ منعطف در جامعه و هم بعنوان برده‌ی خانگی از اهمیت زیادی برخوردار است. زنان در این جوامع بعنوان مادر به ماشین تولید فرزند و پرورش دهنده‌ی بچه‌ها -تا زمانی که همچون نیروی کار وارد بازار می‌شوند- تبدیل شده‌اند. خانه‌داری، شست و شو، رفت و روب، پرستاری از بیماران و سالمندان خانواده و… از جمله کارهای روزمره و دشواری است که زنان بدون دریافت حقوق انجام می‌دهند. برای زنانی که جامعه نقش مادری و بیگاری کشیدن را به دوش آن‌ها افکنده است امکان چندانی برای استفاده از حق اشتغال و‌ کارهای دارای دستمزد باقی نمی‌ماند. بازگرداندن این وظایف به عهده‌ی نظام اجتماعی، ایجاد مهدکودک‌ها و پرورش‌گاههای کودکان و تقسیم وظایف خانه در بین زنان و مردان از جمله دیگر مطالبات زنان است. متحقق شدن این مطالبات فراغت و فرصت لازم برای شکوفایی‌های فردی و اجتماعی زنان را مهیا می‌کند و‌ به آنها امکان می‌دهد ضعف‌ها و کمبودهای اجتماعی-تاریخی خود را برطرف کنند. مطمئنا هیچ‌کس بیشتر از خود زنان این درد‌ها و ستم‌ها را احساس نمی‌کند و هیچ کس بیشتر از خود زنان به برابری کامل زن و مرد در همه‌ی عرصه‌های زندگی اجتماعی باوری قلبی و‌ عمیق ندارد. بنابراین، مهم‌ترین ضمانتی که وجود دارد تا زنان برابری‌طلب به این خواسته‌ها و افق دست یابند، ایجاد تشکل مستقل زنان با همراهی مردان آزادیخواه است. زنانی که موتور محرکه و سوخت اصلی خیزش سراسری ژینا هستند نباید به کمتر برابری کامل زن و مرد رضایت دهند. زنان و‌ مردان آزادیخواه و اردوی کار نباید اجازه دهند سرنوشت شوم خیزش مردمی در سال ۵۷ و‌ سرکوب انقلاب تکرار شود. در «بهار آزادی» نباید اجازه داد «جای حق زن» خالی باشد.

پیش به سوی ایجاد تشکل‌های توده‌ای زنان برابری طلب!

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate