از سازماندهی تشکل‌های مبارزاتی توده‌ها، تا استقرار ارگان‌های حاکمیت شورایی -٣

#جزوه‌ی_بهار:
۳. مسئله‌ی توازن قوا و اشکال مختلف سازماندهی (مخفی، نیمه مخفی، علنی):
برای ایجاد یک تشکل توده‌ای همچنین لازم است پتانسیل‌های بالقوه، روحیات توده‌ها، آمادگی پیشروان، نقاط ضعف و قوت، فرصت‌ها و تهدیدهای سر راه به دقت بررسی شود. روند بررسی این موضوعات در جلسات جمعی و بحث بر سر مکانیزم ها، ملزومات ذهنی ایجاد تشکل‌های توده‌ای را به درجه ای فراهم می‌کند. در نظر گرفتن توازن قوای سراسری و توازن قوای محلی برای انتخاب زمان شروع و شکل کار ضروری است. تشکل‌های توده‌ای بسته به شرایط مختلف از روش‌های مخفی، نیمه‌علنی، علنی و ترکیبی از آنها بهره می‌گیرند. با توجه به توازن قوای موجود، هر کدام از این اشکال مبارزه با شکل متناسب‌تری جایگزین می‌شوند و با الزامات عینی عقب‌نشینی ها یا پیشروی‌ها هماهنگ می‌شوند.
جنبش توده‌ای اگر نتواند موازنه‌ی قدرت را به نفع توده‌ها تثبیت کند، پس از مدتی یا سرکوب می‌شود یا فروکش می‌کند. بر‌هم‌زدن توازنِ‌قوا محصول در میدان بودن تعداد زیادی از پیشروان آگاه و عمل گرا است که در صفوف توده‌ای سازمان یافته باشند. در غیر اینصورت، نیروهای سرکوب با شناسایی پیشروان انگشت‌شمار آنها را ساقط می‌کند و به جنبش توده‌ای و رهبرانش ضربه‌ای جبران‌ناپذیر وارد می‌آورد. پروراندن تعداد قابل توجهی از رهبران توده‌ای، لازمه‌ی دامن‌زدن و به پیروزی رساندن جنبش توده‌هاست. جنبشی که به رهبری تعداد اندکی متکی باشد و نتواند رهبران و کادرهایی آموزش دهد که قادر به جایگزین شدن بجای رهبرانِ قبلی باشند، همواره با خطر جدی انحراف و شکست روبرو است. همانطور که گفتیم یکی دیگر از شروط لازم مبارزات سازمان‌یافته‌ای توده‌ای، حضور عملی کادرهایی است که دانش، تجربه و توانایی ایجاد تشکل‌های توده‌ای را داشته باشند. همزمان با پرورش یافتن کادرهای بیشتری در این کانون‌ها شرایط تکثیر تشکل‌های توده‌ای به صورت گسترده به‌وجود می‌آید، و این به نوبه‌ی خود تعداد کادرهای مجرب و سازمانده در جامعه را افزایش می‌دهد.
به همین دلیل، سازماندهی توده‌ای در جامعه‌ی سرمایه‌داری و زیر سلطه‌ی استبداد سیاسی مستلزم اندیشیدن و بکاربردن راهکارهایی است که قادر به ناکام گذاشتن پلیس و نیروهای امنیتی باشد. نیروی سرکوب همواره تلاش می‌کند که با دستگیری و اعمال فشار بر عناصر آگاه و پیشرو کارگران، راه آگاهی بخشی و تشکل یابی را مسدود کند. تا زمانی که توازن قوا به نفع طبقه‌ی حاکم باشد، پلیس سرمایه در رسیدن به اهداف سرکوبگرانه اش موفق است. پلیس هر کجا ببیند این توازن قوا در حال تغییر است بلافاصله وارد عمل می‌شود. به سراغ سازماندهندگان می روند، آنها را زیر فشار می گذارند، مرعوبشان می کنند، ارتباطات و فعالیت هایشان را رصد می کنند، و در یک کلام آنها را از کار می اندازند و مبارزات کارگران را در نطفه خفه می‌کند. بنابراین برهم زدن توازن قوا نه فقط با شور و جانفشانی، بلکه با صبر و کاردانی انقلابی ممکن می شود. در حقیقت تغییر این توازن قوا در مرحله‌ی اول نمی‌تواند به صورت علنی و محلی صورت پذیرد. ضرورت سازماندهی مخفی و نیمه مخفی از همین واقعیت نشأت می‌گیرد. سازماندهی های متعدد نیمه مخفی و محلی تنها در لحضه ی مناسب می‌توانند با اقدامات علنی و سراسری توازن قوای لازم را به‌وجود بیاورند. در عین حال هیچ تشکلی نمی‌تواند به شکل تماما مخفی توده‌ای شود. به همین دلیل سازمان دهندگان تشکل توده ای باید درک درست و دقیقی از فعالیت قانونی، غیر قانونی، علنی، مخفی و ترکیب آنها داشته باشند.
ترکیب هوشمندانه ی مبارزه ی علنی با مبارزه ی نیمه مخفی، امکان مانور سیاسی -عقب نشینی و پیشروی های ضروری- را بوجود می آورد، نیروی سرکوب را از رصد کردن بخشی از فعالیت های انقلابیون و ظرفیت هایشان درمانده می کند، فرصت بازسازی را پس از حمله زنده نگه می دارد، و مزیت غافلگیری را به وقت اقدام حفظ می کند. اگر چه کار مخفی این کمیته ها باید نهایتا در نقطه ای به یک حرکت توده ای و علنی منجر شود و ما به ازای عملی خود را نشان دهد. اما کمیته ها از اعمال و حرکات احساسی و هیجانی دوری می گیرند و بدون آنکه کمترین حساسیتی در نیروی سرکوب بوجود بیاورند، تلاش می کنند به طور چراغ خاموش گسترش پیدا کرده و تکثیر شوند. تا با پشتکار، حفظ تشکل و تضمین ادامه کاری آن، توازن قوای لازم را بوجود بیاورند.
ضرورت سازماندهی دوباره در دوران رکود و عقب نشینی نیز ایجاب می کند که همواره بخشی از عناصر سازمانده  مخفی بمانند. کارگران پیمانی نفت با واقف بودن به همین موضوع بود که هم بر عناصر نماینده و هم بر عناصر سازمانده تاکید کردند، به عبارتی آنها کل پیشروان را به عنوان نماینده به دستگاه‌های امنیتی معرفی نکردند. بین عناصری که نفوذ کلام و قدرت سازماندهی در بدنه‌ی کارگران داشتند و عناصری که قاطعیت و قدرت نمایندگی منافع کارگران در مقابل کارفرما و دولت داشتند، تقسیم کاری صورت گرفت. با رعایت چنین اصولی، کارگران با هر حمله ی وسیعی که علیه اعتراضات گسترده و صفوف متحدشان صورت بگیرد، و بعد از حملاتی که مجامع آنها یا تشکل توده‌ای را زیر ضرب بگیرد و بخشی از عناصر پیشرو و نمایندگان را از زمین مبارزه خارج کند؛ کل دستاوردهای تاکنونی در زمینه ی تشکل یابی را از دست نمی دهند. (هدف بورژوازی از مذاکره، علاوه بر تفرقه اندازی و ایجاد فرسایش در صفوف کارگران، شناسایی عناصر پیشرو و از کار انداختن آنهاست). عناصر سازمانده ای که در جریان مذاکرات به پلیس سرمایه معرفی نشده‌اند در هر دور عقب نشینی ای که به مبارزات تحمیل شود، بار دیگر می‌توانند در کمیته های مستقل و کوچک متشکل شوند، صف متحد خود را بازسازی کنند، کادرها و سخنرانان جدیدی پا پیش بگذارند و بار دیگر توده‌ی کارگران را برای دست زدن به اعتراضات همگانی و بازسازی تشکل های بزرگ آماده کنند. در این شکل از سازماندهی با از دست دادن یک تپه و یک سنگر شکست قطعی و نهایی رقم نمی خورد، سنگرهایی برای عقب نشینی وجود دارد که از آنجا می توان با اتکا به امکانات موجود و تجارب گذشته، پیشروی های مجدد را سازمان داد. بر همین اساس و در مورد ارتباط گرفتن پیشروان حاضر در کمیته ها و تشکل های کارگری نیز، الزامی بر علنی کردن همه ی عناصر آگاه یا الزامی بر علنی بودن ارتباطات مابین شان وجود ندارد. شبکه ای غیر متمرکز از پیشروان و کمیته های کارگری، قدرت رهبری کردن چنین جنبشی را دارد. تکنولوژی و شبکه های اجتماعی امکان تشکیل چنین شبکه هایی را به وجود آورده است.
ادامه دارد
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate