اهمیت پیوستن زنان و خانواده‌های کارگری به مبارزات جاری

جمهوری اسلامی بیکاری، گرانی، آسیب‌های اجتماعی و آینده‌ی تیره و تاریکی را به اکثریت توده‌های جامعه‌ی ایران تحمیل کرده است. وضعیت وخامت بار موجود، هستی و نیستی خانواده‌های کارگر و زحمتکش را به باد داده است. کارگران و تهیدستان شهری در شرایطی که فقر مفرط و استبداد و خفقان مجال متشکل شدن را از آنها گرفته است، هر چند وقت یکبار و هر بار با تعرض جدیدی که سرمایه‌داری حاکم بر سفره‌های کوچک فرودستان اعمال می‌کند به طغیان و ابراز خشم شدیدی روی می‌آورند. این خیزش‌ها فضای کلی مبارزاتی را بیش از پیش رادیکال‌تر می‌کند و هر بار ناکارآمدی آلترناتیو‌های پوزسیون و اپوزسیون بورژوازی را چه در داخل و چه در خارج کشور جلوی دیدگان ما عیان می‌کند. با این حال حجم فداکاری‌ها، جان‌بازی‌ها و انرژی مبارزاتی عظیمی که در این خیزش‌ها رها می‌شود با میزان دستاوردهای مادی و تکامل تلاش برای سازماندهی اردوی کار تناسبی ندارد. تشکل‌های کارگری در محل کار و تشکل‌های توده‌ای در محل زیست زحمتکشان هنوز در سطح سراسری نتوانسته‌اند به وجود بیایند تا با کسب هژمونی در جامعه خود را در موقعیت رهبری انقلاب قرار دهند. در حقیقت هنوز توازن قوا به قدر کافی به نفع اردوی کار و زحمت تغییر نکرده است؛ طوریکه کارگران و متحدین طبقه‌ی کارگر بتوانند تشکل‌های مستقل خودشان را تحمیل کنند و برای بورژوازی حاکم راهی جز تحمل تشکل‌های مستقل کارگری را باقی نگذارند. در این میان معلمان ایران به عنوان بخشی از اردوی رنج و کار توانسته‌اند تشکل‌های مستقل‌شان را به صورت دوفاکتو به رژیم حاکم تحمیل کنند. سرکوب‌های اخیر و سناریوسازی علیه معلمان در حقیقت تلاشی است از سوی استبداد حاکم که با هدف عقب راندن تشکل‌های مستقل معلمان و جلوگیری از تکثیر و تکرار این تجربه‌ی موفق در بین دیگر بخش‌ها و رسته‌های کارگری صورت می‌گیرد. در این متن بر یکی از تاکتیک‌های مبارزاتی که می‌تواند به تقویت توازن قوای کارگران و زحمتکشان یاری برساند تاکید می‌کنیم. مشارکت زنان و خانواده‌های زحمتکش در مبارزات جاری کارگران، معلمان، دانش‌آموزان و خانواده‌ها و تهیدستان معترض شهری تاکتیکی است که موازنه‌ی قدرت را به نفع مطالبه گری و مبارزات انقلابی تغییر می‌دهد.
مسئله ی قطعی آب و برق، گرانی، خصوصی سازی آموزش و درمان، دستمزدهای زیر خط فقر، ستم جنسیتی علیه زنان و دیگر مشکلات و آسیب های اجتماعی همگی به زنان و خانواده های کارگری مربوط است و آنها نیز می توانند یا همسو با جنبش های کارگری، معلمان، بازنشستگان و یا در جنبش های مستقلی همچون جنبش حفظ محیط زیست، دانش آموزان و والدین، زنان و دیگر جنبش‌های توده‌ای به صفوف مبارزه و مطالبه‌گری بپیوندند. تقویت توازن قوا به نفع جبهه‌ی انقلاب و طبقه ی کارگر از طریق دخالت دادن بخش‌های هر چه بیشتری از زنان و مردان کارگر و زحمتکش و خانواده هایشان در مبارزه‌ی طبقاتی ممکن می‌گردد. در جریان اعتصابات و تجمع‌های اعتراضی معلمان دیدیم که بخش‌هایی از خانواده‌های معلمان و خانواده‌های دانش‌آموزان به اعتراضات پیوستند. خانواده‌های کارگری در هفت‌تپه، فولاد و دیگر مراکز تولیدی نیز در جریان اعتصابات با کارگران متحد شدند. در نظر سنجی شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی نفت نیز حضور خانواده‌ها به رای گذاشته شده است که تا لحظه انتشار گزارش از مجموع ۱۲۷۳ نفر که در رای گیری شرکت کردند ۱۱۰۶ نفر برابر ۸۷% کارکنان به حضور خانواده ها در این تجمع رای مثبت داده‌اند. در روزهایی گذشته تجمع توده‌ای خانواده‌ها در روبروی سازمان غذا و دارو و مقابل نهاد ریاست جمهوری با خواست تامین داروی مورد نیاز بیماران و تجمع خانواده‌های محکومان به اعدام در مقابل ساختمان قوه‌ی قضاییه در تهران و دادگاه انقلاب در کرج با خواست لغو حکم ظالمانه‌ی اعدام و خیزش عظیم و توده‌ای خانواده‌ها و زنان و مردان برابری طلب مریوان با خواست برابری زن و مرد، مخالفت با لات پروری و ضدیت با مردسالاری و نظام سرمایه‌داری را مشاهده کردیم. همه‌ی اینها اهمیت تعمیق مبارزه در صفوف خانواده‌های کارگری را نشان می‌دهد. پیوستن خانواده‌ها به مبارزات کارگری از دو جهت دیگر نیز مهم است. نخست ارتباط گیری با جوانان و نوجوانان و تقویت عنصر آگاهی در میان این قشر خشمگین و معترض، و دوم سازماندهی زنان به عنوان لایه‌های پنهان و ستون‌های محکم تشکل‌یابی در صفوف طبقه‌ی کارگر و‌ مزدبگیران جامعه. قدرت طبقه‌ی کارگر در این است که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهد و با اتکا به آگاهی طبقاتی و استفاده بردن از تمامی پتانسیل‌های مبارزاتی و سازمانیابی در صفوف زحمتکشان می‌توان آلترناتیوهای کارگری را در مقابل توطئه‌های بورژوازی تقویت کرد و به پیروزی رساند..
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate