تداوم استراتژی های شکست خورده ی اپوزسیون بورژوایی در کردستان

در سالهای گذشته با هر تهدید حمله ی نظامی آمریکا به ایران، قند توی دل اپوزسیون بورژوازی آب می شد اما خیلی زود دروغ از آب درآمدن این تهدیدات دهانشان را تلخ می کرد. دوستان دروغین مردم که جا برای سوزن انداختن در صف دفاع از تحریم های جنایتکارانه ی آمریکا باقی نگذاشتند، هر بار با ورشکسته شدن استراتژی به قدرت رسیدن از مسیر تحریم، زیر پایشان سوزن سوزن می شد. سالهاست که بنا شدن استراتژی اپوزسیون بورژوازی ایرانی بر دستگاههای جاسوسی اسرائیل، دلارهای آمریکایی و دینارهای عربستانی دستاوردی جز فقر و کشتار بیشتر برای اکثریت مردم ایران نداشته است. بورژوازی خارج از حکومت بارها ثابت کرده است که برای سهم گیری از قدرت سیاسی حاضر به قربانی کردن انسانها و زیر پا گذاشتن حقوق برحق کارگران و زحمتکشان است. اما این سیاست های احزاب و جریانات بورژوازی شکست های پی در پی ای برایشان به رامغان آورده است. در شرایط حاضر و در ادامه ی همین روند، این بار با قدرت گیری طالبان در افغانستان، خروج تدریجی نیروهای نظامی آمریکا از عراق و زمزمه های ورود جمهوری اسلامی به پیمان شانگهای چین، نشانه های بیشتری از ضعف و سرخوردگی را در صفوف کل اپوزسیون بورژوازی می بینیم. با این حال لازم است اضافه کنیم که احساس ضعف و شکست در صفوف اپوزسیون بورژوازی هیچ ربطی به جامعه ی پویا و رزمنده ی ایران ندارد. اعتراضات وسیع معلمان و اعتصابات دامنه دار کارگری بر این ادعا مهر تأییدی می گذارند. به همین اعتبار، همسنگ هراس و یأسی که به دل اپوزسیون بورژوازی افتاده است، شاهد شور و امید فراوانی در صفوف سوسیالیست ها و کل طبقه ی کارگر هستیم. پاشنه ی آشیل رژیم و هراس اصلی ارتجاع حاکم، بحرانهای همه جانبه ی سیاسی، ایدئولوژیک، اجتماعی و در رأس همه بحران عمیق اقتصادی است. نیروی چپ و مترقی از آنجا که استراتژی های خود را بر متن مبارزات کارگران و زحمتکشان بنا کرده است، توازن قوایش روز به روز در برابر بورژوازی حاکم و بورژوازی رانده شده از قدرت، تقویت می شود.
 سردرگمی و پریشان حالی در صفوف نیروهای بورژوازی در کردستان را هم به وضوح می توان مشاهده کرد. بورژوازی کرد همواره نقشه هایش را بر آب رسم می کند، به همین دلیل با هر موجی که سر میرسد برای نجات از غرق شدن به خس و خاشاک چنگ می زند. در روزهای جاری نیز، بار دیگر اپوزسیون بوژوا_ناسیونالیست در کردستان و طیف های ناهمگونی از خرده بورژوازی کرد در مقابل حملات رژیم اسلامی و شرایط بحرانی موجود به دست و پا زدن افتاده اند. بار دیگر استراتژی ها شکست خورده و خفت بار این قماش پیش چشم توده های زحمتکش قد علم می کند. به همین دلیل لازم است که مضرات استراتژی بورژوایی برای جنبش انقلابی کردستان را همین امروز گوشزد کنیم. سیاست هایی که همواره ضربات جبران ناپذیری به مردم زحمتکش کردستان وارده کرده است و همچنان از سوی بورژوازی کرد دنبال می شود.
در پی حملات توپ خانه ای حکومت جمهوری اسلامی به خاک کردستان عراق احزاب بورژوازی در کردستان، بار دیگر استراتژی به اصطلاح مذاکره با رژیم و حسرت به رسمیت شناخته شدن از سوی جنایتکاران جمهوری اسلامی را در پیش گرفته اند. همین چند سال پیش بود که رژیم اسلامی و احزاب ارتجاعی کردستان مخفیانه و به واسطه سازمان نوروف پشت میز به اصطلاح گفت و گو نشستند. این معامله که بر سر سرنوشت مردم کردستان و از بالای سر آنها شکل گرفته بود بعد از مدتی طولانی توسط جمهوری اسلامی لو رفت و برای چندمین مرتبه با به بازی گرفتن این احزاب، بی اعتباریشان را بیش از پیش نمایان کرد. با این حال بورژوازی کرد در کردستان از استراتژی های شکست خورده عبرت نمی گیرند و همچنان با سر فرو بردن در برف، بند و بست در بالا و سهم خواهی از بورژوازی حاکم را دنبال می کنند، و با دروغ گویی و وقاحت تمام، این تنزل خود را خواست مردم مبارز و سرافراز کردستان نام می نهند. برای همین است که باری دیگر دو شاخه ی حزب دمکرات، جبهه ی متحد کرد، و اتحاد نامبارکی از شخصیت های مستأصل در کردستان با انتشار مطالب، مصاحبه و بیانیه های محقرانه در پیشگاه ارباب خشمگینشان ندبه و زاری سر می دهند.
دیگر استراتژی بورژوازی اسلامی و ناسیونالیست، تحریک و بسیج توده ها حول تعصبات ملی_مذهبی است. روشن است که جنگ افروزی در میان مردم ترک و کرد در شهرهای نقده و ارومیه، و تفرقه افکنی در میان مردم آیین یارسان و سنی مذهب در کرمانشاه یکی دیگر از سیاست های بحران آفرین و مخرب جمهوری اسلامی است. اما نباید فراموش کرد که رژیم با کاشتن بذر کینه توزی در میان ملت ها و مذهب های مختلف کشور، خوراک جریانات ناسیونالیست و مرتجع مذهبی را هم تأمین می کند. در مقابل این جریانات هم با دامن زدن به اختلافات، ضربات جدی ای بر اتحاد در صفوف توده ها وارد می کنند و از این طریق به رژیم حاکم خدمت می رسانند. به این ترتیب ارتجاع حاکم و ارتجاع دور رانده شده از قدرت، در یک توافق نانوشته از همدیگر تغذیه می کنند.
فشار از پایین و سازش از بالا یکی دیگر از استراتژی های اپوزسیون بورژوازی است که در چهارچوب تحرکات مسلحانه خود را نشان می دهد. در تمام این سالها فعالیت های مسلحانه ی احزاب بورژوا_ناسیونالیست کردستان به نحوی از انحاء به جمهوری اسلامی خدمت رسانده است. عملیات محدود و ایزایی احزاب ارتجاعی که عمدتا با شکست های سنگین و جبران ناپذیری روبرو شده است، نه از سر قدرت، بلکه از سر ضعف و درماندگی این جریانات صورت گرفته است و نتیجه ای جز نشان دادن ناتوانی این جریانات، و فراهم کردن شرایط برای نمایش قدرت رژیم نداشته است. از گفتن این واقعیت نباید گریخت که تعجیل و سراسیمگی در صفوف بورژوازی و خرده بوژوازی کرد که در هیأت حرکات نامسئولانه و ماجراجویانه خود را نشان می دهد، جنبش های اجتماعی ای که از پایین شکل گرفته اند را بیش از پیش در منگنه قرار می دهد و بهانه های بیشتری در اختیار نیروی سرکوب قرار می دهد.
از سوی دیگر، شکست خوردگی استراتژی دخیل بستن به امپریالیسم آمریکا در یک دهه ی اخیر، بارها در منطقه خاورمیانه به اثبات رسیده است. هزیمت احزاب حاکم در کردستان عراق که منجر به سقوط کرکوک و وقوع فاجعه ی شنگال شد، توافق آمریکا با دولت اردوغان که جنگ عفرین را به دنبال داشت، تحویل افغانستان از دولت بی اختیار و دست نشانده ی اشرف غنی به وحوش طالبان، همه و همه امید اپوزسیون بورژوازی به استراتژی دخالت امپریالیستی را تنزل داده است. طبقه ی کارگر و اکثریت مردم زحمتکش ایران و کردستان نمی خواهند که آینده شان را زیر غژ غژ جت ها و هواپیماهای جنگی و بر روی خرابه های جنگ بسازند. مردم ایران را نه دمکراسی بورژوازی رها می کند و نه بمب آمریکایی. مخالفت قاطع با جنگ و دخالت خارجی، فریاد رسا و بلند کارگران و زحمتکشان است.
در شرایطی که رژیم اسلامی از هر طرف زیر فشار اعتراضات آشتی ناپذیر کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان و ملتهای تحت ستم کمر خم کرده است، بورژوازی اصلاح طلب و بورژوازی تسلیم طلب در کردستان، مانند همیشه دست به سینه و با دولا شدن در مقابل رژیم اسلامی خود را مسالمت جو معرفی می کنند. تاریخ نشان داده است که همین نیروهای سازشکار در مقابل جمهوری اسلامی، در رویارویی با طبقه ی کارگر کردستان جنگ طلب و آشتی ناپذیر هستند. اما اگر بورژوازی کرد از سر تسلیم فرود آوردن در برابر رژیم اسلامی خسته نمی شود، پیشروان کارگری و اجتماعی، و نیروهای سوسیالیست و مترقی در کردستان نیز از افشای همیشگی عملکرد ضد انقلابی و ضد مردمی بورژوازی کرد دست نمی کشند. کمونیست ها در کردستان، به هیچ بهانه ای با بورژوازی از قدرت رانده شده در کردستان مماشات نمی کنند و از انتقاد به سرمایه داران کرد مأیوس نمی شوند. ناپیگیری، منفت طلبی، خودمحوری، خیانت و پنهان کاری از خصوصیات بارز بورژوازی است. ضدیت جریانات بورژوا_ناسیونالیست با آرمان آزادی و برابری و دشمنی با منافع کارگران و زحمتکشان در کردستان، اجازه نخواهد داد که آنها در یک صف متحد با پرولتاریای انقلابی کردستان به مصاف جمهوری اسلامی بروند.
برخلاف انقلابیون مردد و رفقای نیمه راه که به همراهی و همکاری با احزاب و جریانات ناسیونالیست دل بسته اند، سوسیالیست ها در مبارزت انقلابی شان به توده ی وسیع کارگران و زحمتکشان و نیروی سازمان یافتگی مستقل و طبقاتی خویش متکی هستند. توده های زحمتکش حق دارند در مقابل ارتجاع هار جمهوری اسلامی، و هر زمان که تشخیص دادند، دست به اسلحه ببرند. مبارزه و مقاومت مسلحانه حق بی چون و چرای کارگران و زحمتکشان است. اما کارگران به خوبی می دانند که اپوزسیون بورژوازی و نیروی مسلح اش، زندگی و منافع طبقات زحمتکش را قربانی سیاست های سود خواهانه ی خودشان می کنند. کارگران به خوبی می دانند که نباید به گوشت دم توپ جناح های مختلف بورژوازی تبدیل شوند. مسلح شدن توده ها در ساختار شورایی یگانه راه رهایی از شر جمهوری اسلامی و استراتژی های بورژوایی است. مضافا، مذاکره و گفتوگو دور از چشم مردم و بر فراز سر توده ها دستاوردی برای زحمتکشان نخواهد داشت. هر گونه گفت و گویی باید به صورت علنی و از سوی نمایندگان مستقیم و منتخب مردم کردستان به پیش برود. مبارزه با جمهوری اسلامی جدای از مبارزه با استراتژی های مضر و شکست خورده ی بورژوازی نیست. نباید اجازه داد اپوزسیون بورژوا_ناسیونالیست خفت و خواری خودشان را در مقابل جمهوری اسلامی به مردم کردستان تسری دهند. نیابد اجازه داد که راهکارهای سودجویانه ی مرتجعین، هر بار به شکلی هزینه هایی را به مردم کردستان تحمیل کند. سکوت در برابر مواضع و عملکردهای شکست طلبانه ی اپوزسیون بورژوازی، بیش از همه به زیان کارگران و زحمتکشان و به سود نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی است.
مهر ١۴٠٠
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate