دو روند متقابل !

با درود فراوان به کارگران .

روند رژیم جمهوری اسلامی همانند ” انقلابات نا تمام ” همچنان رو به قهقراست . 

پس از قیام ۵۷ نیرو های درونی رژیم همراه با رهبرانش قدم بقدم و گهگاه بسیار سریع مرتجع تر ، فاشیست تر و منزوی تر گشته و هر دم با طرد ناخودی ها از خودی ها ، حلقه خودی ها  همچون حلقه طناب دار تنگ تر میشود . 

اگر پیش از قیام و بهنگام ورود اولین ولی فقیه ، بعلت توهم توده ها و خدعه او ، با موجی از شادی توده ها مواجه شد کمتر از ده سال مرگش نیز با همان شادی توده های زجر کشیده از اقدامات او بدرقه گشت و تنفر از ولی فقیه حاضر شعار رایج در هر اعتراض توده ائی علیه رژیم شده است  و پایگاه اجتماعی رژیم به چند ده هزار مزدوران جیره خوار تقلیل یافته و نیروهای سرکوبگر سپاهی ، بسیجی ، حزب الهی و ارتش قبیله اتکاء آن گشته است . 

در عرصه بین المللی از ادعای دروغین اولیه ، نه غربی نه شرقی ،  به زائده اقتصادی و حتی سیاسی دول چینی و روسی  مبدل گشته . 

رژیم در عمق چنین قهقرائی و معضلات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی کنونی امید به انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه بسته تا با انتصاب یک نظامی یا طرفدار قسم خورده نظامی به ریاست جمهوری ، قوه اجرائی همچون دیگر قوا و اقتصاد در اختیار فاشیستی ترین جناح نظام ، نظامیان ، قرار گیرد و ولایت فقیه نظامی شده و یا در واقع نظامی ولی فقیه شده به رویاروئی توده ها برآید . 

اما تجربه و سابقه دولت مداری رژیم طی ۴۲ سال گذشته نشان داده که پس از هر انتصاب و  هر اتمام دوره ریاست جمهوری عمل عداوت و طرد نیروهای درونی و منزوی شدن سرعت بیشتری گرفته است . باحتمال بسیار زیاد رئیس جمهور نظامی یا نظامی گرا از این قاعده مستثناء نخواهد بود و نظامی گری عریان  نه تنها کارساز معضلات نخواهد بود و ناخودی هائی از درون خودی های نظامی سر در میاورد بلکه اتکاء و وابستگی اقتصادی ، سیاسی و حتی نظامی  رژیم ، همچون تمامی دولت های نظامی شده آسیائی و آمریکای لاتین  ،  به دول شرقی که هم اکنون رژیم در حلقه آنهاست و آمریکا که بدور از انتظار نیست  عریان تر خواهد شد . 

اما علیرغم این روند قهقرائی رژیم در عوض حرکت توده ها علیرغم هزینه جانی و مادی گزاف مسیر دیگری را طی نموده است . 

تجربه زندگی زیر ستم فلاکت بار رژیم نه تنها باعث زدوده شدن توهمشان شده بلکه خشم و تنفر از رژیم منبع حرکات اعتراضی آنها در اشکال گوناگون گشته و از کمی و کیفی مسیر ارتقاء را طی کرده است . اگر در اعتراضات سال ٨٨ که به جنبش سبز شهرت داده شده ، توده های خرده بورژوا شهری و مرفه  باصطلاح بالا شهری ها  برای ” رای من کو ” بدنبال رهبری سازشکار از جناحهای درونی افتادند و سرخورده شدند ، اما طی ده سال بعدی توده های زحمتکش و تهیدستان شهر های مختلف هر چند بدون سازمانیابی اما منزجر از تمامی جناحهای رژیم در خیزشهای دی ماه و آبانماه تغیر رژیم و مرگ بر دیکتاتور را خواستار شدند . 

در ۵ سال گذشته جنبش های اعتراضی و اعتصابی کارگران صنایع و موسسات خدماتی جنبه متعالی تر از رشد آگاهی طبقاتی و سازمانیابی را برای خواستهای طبقاتی خود علیه رژیم و سرمایه داری به نمایش گذاشته اند و شاهد جنبشی متمایز تر از اعتراضات قبلی هستیم و همبستگی و حمایت  درون طبقاتی  جلوه آشکار تری یافته است .

اوج این اعتلاء را در مبارزات کارگران صنایع نیشکر هفت تپه شاهدیم که با ایجاد شورای کارگری  اداره امور مبارزات برای خواستهای نه فقط صنفی بلکه خلع ید مالکیت از اسد بیگی و تحقق آنرا را پیش برده است .  و این دست آورد بدون دادن هزینه از سوی کارگران و خانواده هایشان و  حمایت همشهریشان  و بی اعتناء به تزویر های  جناحهای درون حکومتی  ممکن نمیشد . 

خلع ید مالکیت از مالک خصوصی نه تنها پیروزی و  ارتقاء خودباوری و اعتماد بنفس برای کارگران نیشکر هفت تپه بلکه برای کارگران دیگر موسسات نیز هست . 

اما این دست آورد بدون اداره امور تولیدی توسط شورای کارگری و عدم انتقال مالکیت صنایع نیشکر به بخش دولتی دست آوردی نیمه تمامست . بازگشت به مالکیت بخش دولتی سرمایه داری همچنان تداوم سیاست ستمگرایانه سرمایه است . هچنانکه در مقاله ائی در همین مضمون در ۲۰ شهریور ماه  ۱۳۹۹ ذکر شد . دولتی که سیاست اساسی اش خصوصی سازی ” ثروت های ملی ”  و لیبرالیسم جدید اقتصادیست و امکان واگذاری مجدد صنایع نیشکر هفت تپه همچون دیگر صنایع به سپاه بدور از انتظار نیست و چاهی عمیق در سر راه کارگران .

شایان توجه است که این پیروزی خلع ید از مالک خصوصی نباید در شرایط کنونی که بازار فریب و نیرنگ برای انتخاب ریاست جمهوری احتمالی رئیسی داغ  است مورد بهره برداری انتخاباتی قرار گیرد .

این روند اعتلائی مبارزات کارگران و سازمانیابی و دستیابی عملی به شورا که نیازمند سراسری شدن دارد چشم انداز امکان تاسیس حزب سیاسی کارگری انقلابی برای رهبری وهدایت و همسو کردن مبارزات تمامی کارگران و همسو کردن مبارزات دمکراتیک اقشار زحمتکش دیگر را بوجود آورده است .

کارگران آگاه و پیشرو و فعالین انقلابی کارگری در اتحادیه ها و سندیکاها .. توانائی و امکان ایجاد کمیته یا هیئت موسس حزب کارگری انقلابی را دارا هستند ،  که خود قدم اول در ایجاد حزب سراسریست . حزبی که با آگاهی و سازمان دادن طبقه کارگر هدفش علاوه بر مبارزات روز مره کارگران و زحمتکشان ، هدایت کارگران برای متحول کردن بنیادین جامعه ، برپائی حاکمیت شورائی ، محو استثمار ، ستم جنسیتی ، ملی و خرافات و کسب رهائی و همساز بودن با طبیعت  باشد . 

مزدک .

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate