باز هم زبونی و باز هم اعدام

رژیم صهیونیستی فرماندهان سپاهی رژیم  ج۔ اسلامی را مستمرا ترور میکند ,” اعمال”  داعشی در کرمان بیش از صد نفر را میکشند و صد ها نفر دیگر را  مجروح میسازند ۔ اما رژیم فاسد و بی کفایت ج۔ اسلامی که قادر نیست امنیت داخلی و نیروهای مزدورش را تامین کند دون کیشوت وار در برابر ضربات مستقیم صهیونیسم رجز خوانی میکند و با موشک پراکنی احمقانه به بیابانهای پاکستان که با واکنش سریع و قاطع نظامی رژیم پاکستان به استان سیستان و بلوجستان روبرو میشود فقط نظارگر کشته و زخمی شدن ده ها نفر از مردم بی دفاع میشود  ۔ نه تنها قادر به ردیابی و دفاع هوایی در برابر هواپیما های پاکستان نیست بلکه با ذلت عقب نشینی را میپذیرد و لاف زنی اش در دفاع هوایی و موشکی الظهر و من الشمس جهانیان میگردد ۔ 

برای لاپوشی این زبونی  و برای ایجاد ارعاب و ممانعت از اعتراض توده ها به موشک پراکنی احمقانه و قربانی کردن مردم در اثر بمباران پاکستان  مجددا دور جدیدی از اعدامها را در دستور کار قرار داده و محمد قبادلو را فقط چند روز پس از  حقارتش در برابر پاکستان  علیرغم اعتراض توده ها  اعدام میکند ۔

ذلت و پوشالی بودن  و ضربه پذیر بودن رژیم برای امپریالیسم و  صهیونسم کاملا عیان است  ۔ از همین روست که نظام بقای خود را در گرو  وابسته شدن به روسیه و چین و دادن امتیازات وسیع اقتصادی و سیاسی به آنها از سویی و  تداوم و تشدید سرکوب و اعدام و هر جنایت دیگری علیه توده ها از سوی دیگر قرار داده  و حتی در مواردی با شیطان بزرگ مماشات کرده و میکند ۔ 

در  عرصه داخلی هم  تنفر کارگران و زحمتکشان و سایر اقشار  روند صعودی شتابانی دارد و پایگاه اجتماعی نظام به در صد بسیار کمی از جیرخواران و سپاه و نیروهای نظامی متکی است که خود آنهم نا پایدار است و هر دم گروهی از خودی ها به ناخودی ها پرتاب میشوند .

هبچ رییس جمهوری در نظام وجود ندارد که پس از اتمام دور ریاست جمهوریش از سوی خامنه ایی و شورای نگهبان رد صلاحیت نشده باشد ۔ از رفسنجانی  و خاتمی واحمدی نژاد گرفته تا روحانی . این در حالیست که حکم اینها در دوران ریاست جمهوریشان از واجبات بود و به ادعای نظام باصطلاح با رای بالا و قاطع مردم  انتخاب شده بودنند و خود خامنه ایی   هم آنها را تایید کرده بود.  

عاملی که نظام منحط  را چنین  گستاج در سرکوب توده ها و تداوم اعدامها نموده  , عدم سازمانیافتگی  اجتماعی توده ها و عدم داشتن حزب  کارگری مبارز  در عرصه اجتماعی و سیاسی ایران است. 

با این وجود ساختار نظام بخاطر بنیانهای فکری متلون و فساد های گسترده در همه امور و تنفر مطلق توده ها از آن بمانند ساختمان دامینویی است که علیرغم ظاهرش با تلنگر به مهره ایی باقی و تمامی مهره ها  پشت سرهم و سری وار فرو  خواهد ریخت  و وابستگی اش به روسیه و چین هم کارساز نخواهد بود  ۔ همچنانکه وابستگی رژیم شاه به آمریکا  مانع از سقوطش نشد .  نیاز مبرم آنست که  یک  حزب سیاسی کارگری مبارز بوجود آید و توده ها  را متحد و همبسته به این تلنگر زدن رهبری و هدایت کند.  

مدتهای مدیدی است که کارگران و زحمتکشان در جای جای ایران و صنایع مختلف  , فولاد سازی  نفت  هفت تپه ۔۔۔۔,   اعتصاب و تظاهرات بر پا داشتند و میدارند و علیرغم تهدید های رژیم  کمیته ها و شوراهای هماهنگ کننده و هدایت کننده برپا داشته اند  که در پیشبرد  امور اعتراضی موثر هستند ۔ قطعا با وخامت هر دم فزاینده شرایط اقتصادی و اجتماعی بر تعداد و وسعت اعتصابات و اعتراضات افزوده خواهد شد ۔ این حرکات به بهمن بنیان کن میتواند مبدل شود , همچنانکه اکنون  مبارزه برای  افزایش دستمزد و مزایای درمانی و رفاهی و اعتراض به اعدامها ۔۔۔ برای کارگران و زحمتکشان اهمیت اساسی دارد ,  خواست و اقدام عملی برای ایجاد حزب کارگری مبارز نیز جزو ملزومات مبارزات کارگری  محسوب میشود  و همچون  سازماندهی تمامی مبارزات کارگری یک امر طبقاتی است که توسط پیشروان و مبارزان کارگری میتواند بنیاد بگیرد  ۔  با توده ایی شدن خواست  داشتن حزب کارگری مبارز نظام جمهوری اسلامی هرگز قادر نخواهد بود تمامی زندانهایش را جایگزین کارخانجات و مراکز بزرگ تولیدی و خدماتی کند  و امکان تحقق حزب  کارگری مبارز بدور از دسترس نخواهد بود ۔

هفتم بهمن ماه ١٤٠٢

مزدک 

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate