با درود به کارگران مبارز .
پس از قتل غمبار مهسا امینی توسط جمهوری اسلامی شعار ژن ژیان یازادی ٫ زن زندگی آزادی ، که از کردستان آغاز گشت پرچم مبارزه جویی و دادخواهی توده ها بویژه زنان علیه رژیم گشت و شاهد برخی تحولات اجتماعی ، افزایش اعتماد به نفس توده ها در رو در رویی میباشیم . با وجود بیان صریح دادخواهی حق زن بعنوان عنصر اساسی بشریت و بقای آن و پهنای پوششی اش که اقشار وسیعی از مردم با تفکر و پایگاه اجتماعی مختلفی را در خود گنجانیده است اما مضمون از برداشت های ریاکارانه نیست . از اصلاح طلبان و رفرمیستهای داخلی گرفته تا دول امپریالیستی و ارتجاعی ترین و دست راستی ترین محافل و دستکاه های تبلیغاتی و شخصیت ها منجمله رضا پهلوی و اعوان و انصار ساواکی و شکنجه گر پدرش سینه چاک شعار گشتند . و هر کدام در سودای گرفتن امتیاز از رژیم برخی در رویای جایگزین شدن با حمایت امپریالیسم .
اما پاشنه آشیل شعار زن زندگی ازادی ، علیرغم تاثیر مثبتش ، که امکان سوی استفاده به ارتجاع را میدهد عدم ارایه یا ناتوانی در ارایه بدیل انقلابی بجای رژیم جمهوری اسلامی و ایجاد نظم اجتماعی نوین است . از این منظر این شعار نمیتواند شعار محوری طبقه کارگر در نبردش با رژیم باشد .
مشارکت اخیر چند اتحادیه و سندیکای کارگری با دیگر اقشار در منشور حداقلی زیر شعار زن زندگی آزادی پی آمدی جز رفرم نمیتواند داشته باشد . چنین منشوری و تفکر سندیکالیستی قادر و پتانسیل انجام انقلاب اجتماعی را ندارد که نسبت مرحله بندی کردن انقلاب بآن داده شود . انحرافی که مربوط به تفکرات دوران کودکی برخی سازمانهای سیاسی است .
بدون شک وضعیت سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی رژیم بویژه پس از اعتراضات اخیر با سرعت بیشتر از قبل رو به افول و آشفتگی میرود و توان ماندگاریش با وضعیت و ترکیب حکومتی کنونی و انزوایش شکننده و آسیب پذیر تر میگردد و از سویی دیگر احتمال خیزش های “شورش ” توده ایی با جمعیتی بسیار وسیع از کارگران و زحمتکشان و دیگر اقشار بویژه گرسنکان در چشم انداز است .
نه فقط اصلاح طلبان داخلی بلکه بخشهایی از قدرتمندارن حکومتی با درک از سرنگون شدن تلاش در به انحراف کشانیدن مبارزات و بقای رژیم خواهند کرد .
شعار محوری کارگران در انقلاب پیش روی علیه جمهوری اسلامی و شرکا میبایست صریح و روشن نه تنها سرنگونی آن بلکه بدیل انقلابی طبقاتی و چشم انداز نظم نوین اجتماعی را در خود مستتر داشته و تداعی کند تا توده های کارگر و زحمتکش و اقشار بجان آمده آگاهانه و نه در توهم در روند تحقق آن مبارزه کنند . شعاری با مضمون حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان و با چشم انداز
عدالت اجتماعی و محو استثمار و رهایی از تمامی ستمهای ملی ، نابرابری جنسیتی ، خرافات …
” حاکمیت شورایی ٫ محو استثمار ٫ رهایی ” .
برای رهبری برآیند انقلابی و تحقق شعار محوری آن قطعا و مطلقا سندیکالیسم ابزارش نیست و کارگران نیازمند ایجاد ستاد سیاسی انقلابی خود ، حزب کارگری انقلابی با اندیشه سوسیالیستی مبتنی بر نقد انتقادی علمی سرمایه میباشند . حزبی که کارگران را بجای دنباله روی به پیش قراول و رهبری انقلاب مبدل کند و توده های زحمتکش با اعتماد به او بسوی پیروزی همراه شوند .
آنچنانکه مبارزات و حوادث ماههای اخیر نشان میدهد وضعیت اقتصادی ، سیاسی ، توازون قوای رژیم و شکنندگیش در مقابله با مبارزات توده ایی افت ملموسی داشته و پتانسیل بازسازیش بیشتر فرو ریخته و بسیار منزوی گشته است . و این شرایط امکان تشکل یابی حزب انقلابی را برای کارگران مساعد نموده . رژیم قادر نخواهد بود که زندانهایش را جایگزین کارخانجات و موسسات تولیدی و خدماتی و فرهنگی کند . –
اسفند ماه ۱۴۰۱
مزدک