در باره فایل “نقش و موقعیت چپ” و نگاهی به عوارض شبکه های اجتماعی

باز پخش نقدی که تحت عنوان “نقش و موقعیت چپ” آیا در بر روی همان پاشنه میچرخد؟”که پیشترارائه داده بودم، ضروری دانستم مجددا آنرا در اختیارعموم قرار بدهیم. ضرورت آنرا از آنجا لازم دیدیم که اولا امروز نیز این نقد سیاسی همچنان معتبر و موضوع روز بخش زیادی از این نیروها یا ‌گرایشات درگیردر صفوف برخی از آنها میباشد، و به علاو تا چنین سنتهای دراین نوع “کمونیسم” جاری هست(دربرروی همان پاشنه میچرخد) باید چنین نقدهای کمونیستی هم تداوم پیدا کند!

در ادامه همچنین به عوارض منفی جوانبی از عملکرد “شبکه های اجتماعی” بر مبارزه سوسیالیستی وتحزب کمونیستی نیز اشاره گذرای خواهم کرد. 

در بیرون از دایره آن چپ تحزب یافته ایرانی مستقر در خارج، نیروی در بعد هزارها بار وسیعتر از خود آن احزاب وجود دارند که متاسفانه هر لحظه و هر روز توان و انرژی شان به هدر میرود. چنین پتانسیل و ظرفیت انقلابی چنانچه در یک بستر و یک یا چند حزب سیاسی واقعا سوسیالیست گرد هم بیایند هیچ دولت و بورژوا و ارتجاعی قدرت پس زدن و شکست دادنمان را نخواهندداشت!

اما متاسفان مشکل اساسی همین عدم درک و مسئولیت پذیری اجتماعی و جدی می‌باشد! مشکل این است که این نیروی بزرگ هم جنبشی نه قادر به نقد ریشه های سیاسی سیاست و سنتهای موجود در“چپ” غیر سوسیالیستی دوره حاضر هست و نه از وجود ظرفیت و آمادگی لازم برای امر حیاتی روی آوری به تحزب کمونیستی و حزبیت سیاسی است و نه حتی برخوردار از داشتن روحیه تعاون و تفاهم به منظور فعالیت و کار مشترک بهتر و متفاوت تر از آنچه که خودش ادعا دارد مورد قبول خودش نیست، برخوردار میباشد! 

زندگی‌ طولانی مدت یک فرد سیاسی کار در قالب “فردی”، به ناگزیر با خود عادات تک روانه ، خود محوری‌، عدم تحمل نظرات مخالفین سیاسی، عدم پذیرش نظر اکثریت و کار جمعی و غیره در تار‌ و‌پود‌ تقریبا بخش عمده ی از مبارزین که “منفرد” شناخته میشوند نیز ریشه دوانیده است. و این خصلت به عامل مهم عدم همزیستی در حزب و تشکیلات واحد ترجمه و معنی پیدا کرده است. بخش قابل توجهی از این رفقا به فعالیت در دنیای مجازی مشغول و قانع هستند. و همین “دنیا” نیز بنظر میرسد بیش از پیش آنها را هم تحزب گریز و هم از کار جمعی گریزان نموده است. لابد تجارب منفی حزب های پیشین نیز بیش پیش این معضل را جان سخت تر کرده است.

بویژه وقتی مشاهده میکنید بجای تحمل محدودیتهایی تحزب پذیری“بازده کارشان” در قالب انفرادی و‌ تک نفره در دنیای مجازی با اختصاص تنها چند ساعت از وقت مفید خود و در یک اقدام “یک شبه” و در یک “لایو”چند برابر بیشتر از دوران سابق تحزب یافتگی خودشان “نیرو جمع میکنند” و مطرح میشوند، انسان خود بخود به مسیر شبکه های اجتماعی کشش پیدا میکند. غافل از اینکه در عالم‌ واقع و در میدان سخت مبارزه نه آن نیروی شبکه اجتمائی نیرو است و نه از این راها( بخصوص اگر به نرم زندگی سیاسی تبدیل گردد) اقدام مفیدی به نفع کمونیسم و کارگر صورت گرفته است. چنین پروسه ای و در صورت اتکا صرف به آن در دراز مدت حتی به زیان همان اهداف و آرمان سوسیالیستی تمام خواهد شد که خود آن رفقا برای آن زحمت کشیده اند. در هر صورت بنظرم نیازمند اقدامات مشترک و راه حل واحد در این خصوص هستیم، به ویژه لازم است از طریق متخصصین این عرصه میتوان راه حل های بهتر و آماده تری جستجوکرد.

.

جای تامل و توجه جدی است که علاوه بر بر شمردن فاکتورهای منفی و نقاط ضعف حاکم بر چپ موجود در زمان ارائه بحثی که از جانب من در چند سال پیشتر صورت گرفته بود (لینگ تصویری آن را میتوانیددر زیر مشاهده نمائید)، همگان میدانیم که فاکتور تکنیک و “شبکه های اجتماعی “ برای طبقه و جنبش ما نقش تیغ دولبه را بازی میکند، و تا زمانی که این امکانات در اختیار و انحصار بورژوازی قرار دارد همواره علیه ما در شکل پنهان و آشکار مورد بهره برداری قرارگرفته میشود. در دوره حاضر این موضوع به فاکتور بسیار مهمی تبدیل شده در شکلی که می‌تواند جنبش و آینده ما را با شرایط تازه تر و چه بسا مخاطره آمیز تر ی مواجه نماید.

جامعه بورژوازی“شبکه های اجتماعی” زیادی ایجاد کرده است.با وجود جوانب مثبت و استفاده نسبی طبقه کارگر و محرومان و ما سوسیالیستها از این “دست آورد” جامعه سرمایه داری، اما در امر واقع ودر کلیت خود سرمایه داران و بنگاهای تحت کنترل انها علیه خود ما از همین “ شبکه های اجتماعی” و “همگانی” سود نجومی میبرند و شب و روز انواع تبلیغات ناخواسته و سانسور و فروش و‌مبادله هزارها نوع کالا را به شهروندان تحمیل مینمایند! 

جایگز چنین پدیده ای با واقعیت عینی،مادی و اجتماعی مبارزه طبقاتی بر روی زمین صفت مبارزه، طوری که جنگ “لایک”ها و “لایو ها” و اخیرا “کلاب هاوس”و دیگر امکانات مشابه نشان میدهند که بورژوازی در جهت منافع خود این امر را کاملا کنترل و مهندسی شده هدایت مینماید.

رواج یافتن موضوعات و مسائل متنوع تخریبی تا “تفریحی” و “”سرگرمی “ و “انحرافی کننده” و غیره در جهت تخریب ذهن و تفکر و اندیشیدن و نهایتا به هدف پرهیز از سیاست کردن و رضایت دادن به سرمایه داری و خرافات سازماندهی شده چون مذهب و ملت پرستی نیز به مثابه ارکان “طبیعی” نظامشان بخورد مردم داده شوند.

تاسف آور است، با وجود بی ارزش و بی محتوا بودن بخش زیادی از آن‌موضوعات، و بی ربط بودنشان به درد و‌معضلات جامعه ، در مقایسه با مسائل و موضوعات مهم‌ و ‌مطرح در جامعه و جنبش ، بیشتر این نوع مسائل است که هم اکنون در”شبکه های اجتماعی” به مراتب “مشتری”بیشتری حول همان برنامه های غیرآموزنده و پوچ وبی ربط به درد واقعی جامعه  مردم را دوروبر‌ خود جمع میکنند. بدین ترتیب بورژوازی صدها برابر بیشتر و بهتر از ما نقشه و حربه هایش از مسیر این کانالها  بطور هدفمند و ساکت اجرا میکند.

در این میدانها اساسا برای جانشین کردن و القا کردن عدم ضرورت تحزب و تشکل و اتحاد طبقاتی کارگری و سوسیالیستی و … جامعه سرمایه داری با برنامه دارد در پوشش “تسهیلات دادن به مردم”به پیش می‌رود. و در مقابل تحت عناوین “دمکراسی و حقوق فردی” کار فردی و بازار “تک تیراندازان” مقبول بیشتری را پیدا میکند. 

در سیستم اجتماعی بدون تشکل و تحزب،بدون نهاد وسازمان و تجمعات، سرمایه داری نفس راحتری میکشد و در نظام شبیه “آپاچی” گری که متکی به فرد و ایزوله شدن فرد در جامعه است که هر اقدام جدی که سرمایه داری را تهدید کند به مراتب قابل کنترلتر خواهد بود!

این دقیقا یعنی تامین منافع کنونی و استراتژیک بورژوازی! و پرهیز از اقدام عمل انقلابی،پرهیز از اهداف مانیفست کمونیست،ازلی و ابدی قلمداد کردن این نظام ضد انسانی کاپیتالیستی با همه ی غدهای سرطانی مذهبی، ناسیونالیستی و شونستی ،و با سیستم کار بردگی مزدی و جنگ و‌کشتار و فقر و بیکاری و گرسنگی دادنش!

میخواهند ما را به مسیر دیگری ببرند و از ضرورت فوری قهر انقلابی به منظور سرنگونی بورژوازی بازگشت و تجدید نطر نمائیم تا هر ساله“ تواب” بیشتری از ما بسازند!

از دست بردن و رسیدن به ضرورت تکرارانقلاب اکتبر، اگر چه جهان امروز تحت حاکمیت بورژوازی میبایست و امکان پذیر بود و هست که در آن دها انقلاب مشابه انقلاب سوسیالیستی دوره لنین اتفاق بیفتد،چه در ایران و چه در جهان! میخواهند از این امر رهائی بخش برهذرمان دارند. بنظر من به مرور زمان این شبکه های اجتماعی (بورژوازی جهانی) چنین استراتژی را در سر می پرورانند. امروز ما فقط سایه و عوارض های اولیه آنرا مشاهده میکینم.

اما قربانیان و بازندگان اصلی این تاخیر ناموجه تاریخی ،که دال بر تشدت، ناتوانی، شکست، ناکامی،و دست و پا چلفتی جنبش کمونیستی طبقه کارگردر تقابل با کثافت بورژوازیً را بر ملا میکند ، وبدین ترتیب ما سوسیالیستها و کارگران و زحمتکشان جامعه به قدمت نظام انگل  و فاسد سرمایه داری از آزادی ، برابری ، رفاه ، امنیت و خوشبختی محروم بوده ایم واما باید این نظام و همه اوباشان کاسه لیسشان را به ذبل دان تاریخ بسپاریم و پرچم آزادی، برابری و حکومت کارگری را به اهتراز در بیاوریم! 

اول اسفند ١٤٠٠

https://www.facebook.com/100000157864482/videos/16449476921

87144/

https://www.facebook.com/salam.zijji/videos/1644947692187144

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate