موضوع “سقط جنین”  دو جناح حاکم بورژوازی در امریکا 

به دنبال تعرض دست راستی” قانون ممنوعیت سقط جنین در امریکا”،  و بهره برداری سیاسی و موزیانه هر دو طرف حاکم حزب دمکرات و جمهوری خواه در آن کشور، در شبکه های اجتماعی نیز،از جمله در میان فارسی زبانان، دیدگاهای متفاوت و متضادی حول این موضوع براه افتاده است. 

آنچه که ملاحظه میکنید دیدگاه عمومی من را در چند کامنت فیس بوکی میبینید که به بهانه پست یکی از رفقای کمونیست که نوشته بودند: “تنها زنان حق دارند در مورد سقط  جنین تصمیم بگیرند، دست سرمایه داران مرتجع از بایدن و کلیسا …  از جان زنان کوتاه”، در بحث دخالت داشتم.

رفیق جان این نگاه گر چه میخواهد حق اختیار کامل به زن بدهد اما عملا ارزشی برای جان یک “ جنین” ( یک انسان دیگر) قائل نیست! از اینرو موضع کمونیستی درستی نیست!

 شکی نیست که نه دولت و نه دستگاه مذهب و نه جامعه و فرهنگ عقب مانده ضد زن هیچ حقی در این باره نباید داشته باشند، اما در عین حال این حق یک جانبه به زن و مادر نیز نباید داده شود که هر گاه خواست مرتکب قتل عامدانه نوزاد و یا جنین خود شود!

ما کمونیستها عوامل بازدارنده اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، پزشکی و روانی و دیگر محدودیتهای سر راه این نوع مادران را میخواهیم برداریم تا تن به چنین کاری ندهند!

باید این موانع را حال و فصل کنیم تا راه بقای جنین( نوزاد) را هموار و تولد او را میسر و ممکن کنیم!

این اوج تنگناهای فرهنگی و اقتصادی و ارتجاعی سر راه مادر است که ناچار میگردد خود زنی کند و نوزاد خود را بکشد!

اگر ما در یک جامعه سوسیالیستی با تمدن بالا و بدون تنگناهای اقتصادی و با امکانات پزشکی رایگان و غیره معیار انسانی و حقوق و حق حیات برای جنین در نظر بگیریم و تامین گردد بنظر من شاید هیچ زن و مادری تن به چنین اعمالی ندهد!

این از خود بیگانگی انسانها و بطریق اولا زنان در نظام ضد انسانی سرمایه داری است که ما را عملا در قالب دفاع از “حق مادر” به طرفداری از کشتن(قتل عمد ) نوزاد ویا جنین هنوز متولد نشده سوق می دهد، از این رو چنین موضعی نمی تواند موضع درست کمونیستی باشد که اساس کمونیزمش انسان و حقوق جانشمول برای هر انسانی قائل است! از روزی اول که تشخیص پزشکی او به عنوان جنین در شکم مادر تشخیص داده می شود تا روز تولدمان و مرگ مان! 

 رفیق… ما در هیچ شرایطی با سرمایه داری و مذهب و اخلاقیات ارتجاعی همسو نبوده و نیستیم! از این نظر است ما از نفس انسانیت و انسان بودن و حق حیات برای حتی هر جانداری ارزش قائل هستیم و انها درست برعکس!

و این به معنی “چراغ سبز “نشان دادن به هیچ چیزی نیست!

اگر سرمایه داری و فقر اقتصادی و فرهنک ارتجاعی کلیسا و دین ..حتی وقتی “روسپی” را نیز ناچار به نابود کردن جنین خود میکند ما به او امید و راحل نشان باید بدهیم نه کارت کریدیت کشتن جنین خود را. ما میدانیم همین جامعه و فرهنگ پوسیده اش این نوع روش نامطلوب و اقداماتی را به مادر تحمیل کرده است.

در همین وحوش سرمایه دار ی مادر از ترس آبرو و حیثیت خود ناچار میشود هر روز نوزاد و جنینش را در زباله ها رها کند مانند ایران ،اما همان مادر به نسبت امکانات نسبی که به حکم دستاوردهای جنبش کمونیستی و کارگری در اروپا به بورژوازی تحمیل گردیده و بدست امده شده ،این تنگناها کمتر روی سرش بار شده است و می تواند نفس راحتتری بکشد و نه ناچار به آسیب رساندن به خود و نه به جگر گوشه اش میشود.حداقل در همان سنین که خود شما هم اشاره دارید

در هر صورت به امید روزی که هیچ زن و مادری ناچار به آسیب رساندن به جنین و نوزاد خود نشود ،و این هم ما را بیشتر موظف میکند تا متحد تر علیه این جهان کشتار و و ویرانگر سرمایه داری بپا خیزیم و این ننگ را از سر راه خود برداریم! با سپاس

… این پدیده را با “حق ملل “ و یا موضوع جدائی از همدیگر و طلاق نیز به هیچ وجه نمیتوان مقایسه و تشبی کرد!

در پست قبلی عرض کردم چرا حتی بخشی از خود سرمایه داری مجبور به قبول و کنار زدن بخشی از همین تنگناهای اقتصادی و فرهنگی علیه زن و مادران در غرب شده است. بیش از این وقت تان را نمی گیرم، به درود!

  • ٤-٧-٢٠٢٢

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate