اوضاع سیاسی ایران، و ضرورت شکل دادن به صف مستقل کارگری- سوسیالیستی

 ‌همچنانکه بارها تاکید نموده ایم و واقعیت سخت میدان مبارزه طبقاتی نیز آنرا به ثبوت رسانده است،  طبقه و جنبش ما، طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی   و صف آزادیخواهان و برابری طلبان، برای کسب پیروزی خود بر دشمنان طبقاتی اش، و از جمله  برجمهوری وحشی اسلامی، به هر شکلی از سنتهای مبارزاتی و اعتراض و یا هر نوع جنبش و سیاست و شعارو مطالبه ای نمیتواند متوسل گردد و به آنها امید ببندد!.
 هرگاه از”جنبش”، “انقلاب”،”سرنگونی” و”آلترناتیوها”ی بعداز سرنگونی نظام طبقاتی حاکم سخنی به میان می آید بلادرنگ باید به کلیه این مفاهیم  و تعابیر از زاویه  منفعت جنبش طبقاتی و سوسیالیستی خود به آنها برخورد نمود. هیچ نوع تئوری بافی های روشنفکرمآبانه بورژوا-پوپولیستی که همواره کارکرد این نوع مفاهیم، که برای هر جنبش و طبقه ای صد درصد معانی و هدف متضاد و متفاوتی دارند، اما کلیه آنها را یکجا مثبت و به نفع “مردم” میدانند”،به نفع کارگر میدانند”،  آنها را “عین نگاه مارکسیستی به روندها معرفی میکنند”، در چهار چوب “پراکتیک اجتماعی کمونیزم کارگری”میدانند، اسم “جنبش انقلابی”، “انقلاب ملی”، “انقلاب مردمی” یا “انقلاب انسانی” بر آنها نهاده و میگذارند و بلاخره تحت پوشش “دخالت فعال” در جنبشهای توده ای و غیره  بخورد جامعه میدهند، نباید پذیرفت. چرا که در نهایت و در عمل، همچنانکه تاریخ مبارزه طبقاتی اثبات کرده، ماحصل این دیدگاه و سنتهای سیاسی در همسوی با سیاست جنبشها و نیروهای بورژوایی و سیاست و سرکوب دولتهای طبقه حاکمه   دریک مسیر قرار گرفته و بدینترتیب داستان زندگی بردگی بشریت پس ازتحمیل ناکامی و شکستهای پی در پی به جنبش و کمونیزم ما کارگران و زحمتکشان، حاکمیت نظام فاسد سرمایه داری همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
  پایه های سیاسی -تئوریک و جنبشی  نقد ما به این رویکردها را میتوان از مانیفیست کمونیست تا یک دنیای بهتر و تا سخنان امروز امثال بخشی و دیگر کارگران آگاه و معترض سوسیالیست مرتبط دانست و فهمید یعنی چه! از اینرو ما همراه هر جنبش و  اعتراض و شلوغ کاریهای نیستیم و با اتکا به جنبشهای بورژوائی و ترامپ و محاصره اقتصادی جامعه هرگز قول “سرنگونی در پیچ بعدی” را به کسی نمی دهیم! در مقابل بورژواها و روشنفکران و پوپولیستها و چپ سنتی بورژوا و خلق گرایان و ژورنالیستهای طبقات دارا که ما را به دلیل پای فشاریمان بر منفعت طبقاتی جنبشمان و تلاش برای سازمان دادن صف مستقل سوسیالیستی خود همواره سرزنش میکنند، عصبانی اند که چرا “همراه انها نمیشویم”، تنها  یک پاسخ روشن سوسیالیستی و کارگری داریم: نخیر قربان شما باید گورتان را گم کنید، امروز نوبت کارگر و زن و جوان تشنه آزادی و برابری و سوسیالیسم است و  طبقه و دولت شما به قدمت تاریخ بشریت آنرا سرکوب و به خون کشیده است!، به آنها میگوئیم اگر یک زره شرف دارید بیاید دنبال  جنبش و پرچم آزادی و برابری و  تحقق حق کامل برابر شهروندی! لطفا بیاید دنبال ما که در صدد لغو مالکیت خصوصی و کار مزدی  شرم آور، و بنیاد گذاشتن یک جامعه شایسته انسانها هستیم!
 در اینجا است جنبش ما و طبقه ما موظف است از تاریخ درس عبرت گرفته باشد و با دقت کامل به آن مفاهیم و شعارهای که اشاره  شد برخورد نماید. و تحت تاثیر هیاهوی بورژواها و پوپولیستها،”جوگیر”نشود. ما اعلام میکنیم اگر جنبشی هست منظور کدام جنبش است؟، اگر انقلابی هست لطفا بگوئید از کدام انقلاب حرف میزنید؟ و اگر  آلترناتیو سازی و شکل پیروزی و سرنگونی در دستور کار هست روشن کنید منظور شما از این ادعاها و مفاهیم چیست؟!، كدام پیروزی، کدام سرنگونی، و کدام آلترناتیو؟.  ما که اهل کلک زدن و سیاست بازی  نیستیم، بی پرده و صریح میگوئیم تنها و تنها برای یک جنبش، جنبش طبقاتی کارگری-سوسیالیستی، و برای یک انقلاب، انقلاب کارگری و آزادیخواهانه،  و همچنین برای یک نوع سرنگونی، یعنی برای سرنگونی انقلابی با پرچم سوسیالیستی و با استراتژی کسب قدرت سیاسی توسط خود و جنبشمان، و برای یک آینده و آلترناتیوسوسیالیستی، یعنی برای یک جامعه آزاد و برابر و یک جامعه سوسیالیستی مبارزه میکنیم، در نتیجه هر کسی که برای خوشبختی انسان و پایان دادن به دنیای نابرابر و جهنمی حاکم و از جمله برای نابودی کامل کلیت جمهوری اسلامی تلاش میکند بیاید با ما همراه شود و مانند ما سیاست و شعار و پرچمش را به احتراز در بیاورد!
از “رضا شاه روحت شاد” تا “سوریه و فلسطین را رها کن و فکری به حآل ما کن”، “از جانم فدائ ایران” تا “مرگ بر آخوند، “از الله و اکبر”، تا “زنده باد ولیعد”، از “زنده باد کردستان”، تا. “زنده باد ایران”، از اینکه “مردم… راه نشان میدهند”، تا “انقلاب انسانی”، از حمایت آشکار و پنهان از محاصره اقتصادی تا امید بستن حتی به دخالت مستقیم نظام جنایتکارانه امریکا، از طرحهای ضد مردمی و خونین فدرالی-قومی، تا شونیسم شیر نشان و نرسالاری شاهنشاهی و طرفداران دروغین “حقوق بشر”، تا هذیانگوئی “اسلام دمکراتیک” و “مردم سالار دینی” ووووو همه و همه مستقیما علیه جنبش و طبقه ای است که برای نان، کار، آزادی، برابری،رفاه، امنیت و علیه فساد و استبداد و سرمایه داری به میدان آمده است. پیروزی این جنبش و مبارزه نیزدقیقا در گروه جدا کردن  فوری صف خود با کلیه این نیروها و احزاب  چپ و راستی است که با چنین نقابهای ضد کارگری و ضد سوسیالیستی در پشت پرده فریبیند “مردم” و “ملت” و “میهن” و “سرنگونی” و “مبارزه مدنی” و “جنبش سرنگونی” و ضدیت با “آخوند” و غیره پنهان شده اند و میخواهند دوباره مانند دوره سال ٥٧ و اما اینبار در شکل و لباس “ملی” یکبار دیگر همان استبداد و استثمار و زندان و سرکوب و نابرابری و به قهقرا بردن زندگی اكثریت کارگران و زحمتکشان و تسهیل دوباره چپاولگری و حاکمیت یک مشت اوباش جدید طرفدار نظام وحشیانه سرمایه داری  جانشین جمهوری اسلامی گردد!  پیروزی در ایران فقط پیروزی بر جمهوری فاشیست اسلامی نیست! بر عکس یک رکن مهم ممکن شدن  پیروزی بر جمهوری اسلامی مستقیما پیروزی بر این صف مرتجعین نیز هست!
 در ستایش چند الگوی مثبت  و امید بخش مبارزه کارگری و توده ای!
 در ادامه مبارزه بر حق سیاسی-اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی جنبش ما علیه جمهوری اسلامی و سرمایه داری، و در ادامه هزارها  تجربه مثبت کوچک و بزرگ  متکی به سنتهای پیشرو مبارزاتی جنبش کارگری – سوسیالیستی و برابری طلبانه و  همزمان در ادامه اعتراضات دیگر شاخه های مختلف بورژوازی از قدرت رانده شده، که نفس همین واقعیتهای سیاسی-طبقاتی و اجتماعی و جدال مرگ و زندگی با  جمهوری هار اسلامی و طبقه حاکمه  عامل اصلی هم  شکل گیری و شروع  هر اعتراض توده ای، چه رادیکال و انقلابی و چه حتی ارتجاعی، از جمله در اعتراضات “دی ماه  ٩٦” و به اینسو هستیم. در تداوم همین مبارزه سخت طبقاتی و متفاوت و غیر همسوی جنبش ما با دیگر جنبشها، ولو تحت سرکوب “مشترک” یک حاکمیت، نه در گذشته و نه بطریق اولی در چنین دورهای بحرانی و “اعتلای مبارزاتی” نتوانسته و نمیتواند یکصدا و هم صف و هم هدف به جلو گام بردارد. کسی که این حقایق ابتدائی سیاسی طبقاتی را نفهمد و منکر آن شود یا یک سیاست مدار عوامفریب و دروغگو است یا ساده لوح و پرت از واقعیتهای جدال مبارزه سیاسی و طبقاتی و جامعه شناسانه!
 تغییرات مثبت و نسبی اخیر در روند مبارزات جاری در ایران به نفع برجسته تر شدن صدای اعتراض و مطالبه و پرچم جنبش کارگری و آزادیخواهانه در دوره اخیر، بر عکس تحلیگران “مردم گرایانه” و پوپولیستی  نه در ادامه  “خیزش دیماه” که به دلیل ناگامی “سیاست همه باهم” و  ناگامی هژمونی و شعار و جنجال راستها و سیاست چپ پوپولیستی و نقش مخرب امریکا و جریانات خود درون رژیم برای به بیراه بردن نبض واقعی مبارزه و اعتراض کارگر و مردم گرسنه و تشنه آزادی و برابری است. آنهای که کارگر را شب و روز به خیابان و انقلاب و پیوستن به “جنبش سرنگونی” فراخوان دادند از جانب طبقه کارگر به درست جواب رد گرفتند. آنهای که به امید شاه و شیخ و امریکا جنجال کردند آب به آسیاب جمهوری اسلامی ریختند تا بتواند فرصت بدست بیآورند و آسانتر سرکوب کنند.  تجربه مثبت تر دور اخیر نتیجه شکست روند سابق هژمونی راست و قد علم کردن مناسبت تر و شایسته تر صف جنبش آزادیخوانه و کارگری روی پاهای خودش است. اگر دوباره ما اجازه ندهیم  ارتجاع بر آن غلبه پیدا نکند و به ” مبارزه مردم ایران” و “انقلاب ملی” و همگانی ملحقشان نکنند، متوان آینده سفید تری ترسیم نمود و به نتیجه رساند. آنهای که نمیخواهند  این ارزیابی و سیاست ما را بپذیرند و اصرار ما بر ضرورت شکل گیری صف  مستقل و جنبش رادیکالتر را متوجه نیستند آدرس مبارزات متفاوت تر اخیر کارگران ‌هفت تپه ،  سخنرانی نمایندگانشان، اعتصابات و اعتراضر کارگری در مراکز دیگر، و همچنین گردهمایها و اعتراضات توده ای-انقلابی به مناسبت جانباختن فعالین محیط زیست مریوان و مراسمهای که به این مناسبت در چند شهر برگذار شده نشانشان میدهیم.
 همچنین به حکم کسب تجربه بیشتر و پیچیدگی واقعی مبارزه با جمهوری اسلامی و نقش بسیار مخرب امریکا و نیروهای ارتجاعی اپوزسیون آویزان شده به سیاستهای امریکا، روند اوضاع سیاسی ایران بناچار ‌قطبی تر و طبقاتی تر خواهد شد. هر چه پوپولیستهای نازنین ما هم اصرار ورزند و پوزیسیون و اپوزسیون بورژوای هم طبل عوافریبی بکوبند سرآنجام نمیتوان” گرگ و میش” را در قالب “میهن” و “مردم” و “جنبش سرنگونی” سر یک سفره جمع کرد و خاک بر چشم حقایقها و تضادها پاشاند. حامیان چنین سیاستی صد درصد در جسجوی حفظ کلیت نظام سرمایه داری و شکست مجدد جنبش کارگری و کمونیسم و آزادیخواهی اند!.ما خوشحالیم که علاوه بر حزب ما  بخش مهمی از فعالین جنبش ما و بخش پیشرو و سوسیالیستی درون جنبش در بطن  همین مبارزه  دوره اخیر نیز بر همین واقعیتهای که ما خواهانش هستیم تاکید دارند و روشن هستند. خوشبختانه گوش شنوایی برای شیپور عوامفریبانه چپ و راست حامی “همه باهم” بودن کمتر شده است. چنانچه ما درست برخورد کنیم، هژمونی سوسیالیستی را تامین نمائیم، و به ویژه گامهای موثری در جهت تحقق آلترناتیو سوسیالیستی با همت فعالین سوسیالیست -کارگری و آزادیخواهی در سراسر کشور برداریم، و همین خط سیاسی و تلاش مشترک جنبشی را گسترش دهیم بدون تردید  بیش از پیش تناسب قوا را به نفع خود میتوانیم تغییر دهیم.
 مستقل از اینکه جمهوری اسلامی اکنون سرنگون میگردد یانه، (ما بر عکس خوش خیالیهای که برخی تحویل مردم داده اند و خودشان هم میدانند مواضعشان بسیار دور است از حقیقت، بایدگفت سرنگونی انقلابی رژیم، با وجود زمینه اجتماعی گسترده خواست سرنگونی اما این زمینه اجتماعی-توده ای مستلزم آمادگی بیشتر طبقه کارگر، مستلزم تبدیل آن به تشکل و سازمان محکم و بزرگ و شکل دادن عملی  به صف  جنبش ما و فراهم کردن واقعی ملزوماتی  که نوعی از  سرنگونی که ما میخواهیم و پیروزی که باید بعداز سرنگونی بدست بیاوریم تامین نماید، نه فقط  صرف سرنگونی و انقلاب بی ثمر کردن  و تکرار سال ٥٧ و “بهار عربی” ها.( متاسفانه ما هنوز ان ملزومات و ابزارهای  انقلابی را کامل تدارک ندیده ایم، و اما باید فورا تامین شان کنیم).
اکنون جامعه در حال تجربه تغیرات بنیادی تر وجدید تری در فضای سیاسی ایران  است که یک وجه مهم آن تعمیق بیشتر پولاریزاسیون طبقاتی در ابعاد گسترده آن است. در میدان صفت مبارزه، نه در رسانه های ضد کارگری و ضد انقلابی بورژوائی، واقعیت امروز فضای سیاسی و اعتراضی ایران چنین است که به جای هیاهو حول فلان اقدام ماجراجویانه یا مثلا پاره کردن عکس از خامنه ای یا پیرامون شعار ارتجاعی کپی شده خمینی “روحت شاد رضا شاه” و غیره، یا سرمایه گزاریهای بیش از حد خرده بورژوائی از اتفاقات ولو مثبت “دختران انقلاب”، اکنون شاهد یک مبارزه اجتماعی تر، طبقاتی تر از جانب طبقه کارگر و توده زحمتکش هستیم، امر اولیه ما کارگران پیشرو و سوسیالیست تعمیق و گسترش و  کمک به متحد شدن بیش از پیش همین صف است، که هنوز متاسفانه به شدت پراکنده است.
اقلیت باقی مانده “مردم” نیز یا نظارگر و فرصت طلب و محافظه کارند و یا چشم در راه  “کمک” و فشارها از بیرون مرزهای ایرانند! و بخشی نیز تنها در فکر سود بری و بهره جوی بیشتر از فضای فقر و گرسنگی تحمیل شده به جامعه هستند. این بخش انگل مردم همواره خاک ریزهای حفظ نظام اسلامی و سرمایه داریند، و یکی از موانعهای جدی رشد فضای انقلابی در جامعه اند!، برخی نیز که خیلی “مدرن” هم هستند! به کفش بوسی شاه و دولا شدن احمقانه در مقابل سایه خدا عادت دارند وهمچنان در آرزوی برگشت به دوران “شاه و رعیت” اند، و برخی دیگر  نیز عاشق “آزادی زن ایرانی” در پوشش خفت بار لجک بنفش “دمکراتیک” اند. اینها را نیز هیچ کارشان نمیشه کرد. فقط باید نقش مخربشان را در فضای سیاسی ایران خنثی نمود و اثرات سمی شان را کمتر نمود. با این وجود، اما ما تعهد میدهیم  که در آینده نظام سوسیالیستی بعداز مرگ جمهوری اسلامی شرافتمندانه و آزادانه زندگی کنند. کرامت انسانی داشته باشند و برای کسی دولا  نشوند و سر تعظیم حقارت کردن خود را فرود نیاورند. بدینترتیب اکنون بیش از هر دوره ای بار اصلی فشار اقتصادی، سیاسی، زندان رفتنها، ترورها و شلاق خوردنها اساسا بر گرده و جان طبقه کارگر و مردم زحمتکش و شرافتمند تمرکز پیدا کرده است. اما نیروهای راست و پوپولیست همانند گربه در هر حالتی یاد گرفته اند چهار پنجه بر زمین بنشینند، همچنان خود را صاحب هر اعتراض “مردمی” معرفی میکنند و با پول و مدیای که در اختیارشان گذاشته اند فضای تبلیغاتی را بنا به میل خود مهندسی و جعل سازی میکنند. که مستلزم دادن یک پاسخ به مراتب قاطع تر  از سوی جنبش ما به تک تک آنها است!
 همچنانکه اشاره شد  در دوره اخیر خوشبختانه در قالب برجسته تر و عریانتری شاهد چند تجربه و الگوی امید بخش و مستقیما مربوط به صف جنش طبقاتی و سوسیالیستی  خود هستیم که گردو خاک دیگر جنبشهای ارتجاعی کمتر در آنها میدان پیدا کرده اند، و مهم است آنرا  در کل کشور تکثیر نمود. در صورت رشد و تقویت آن، نه تنها جمهوری اسلامی را افسار خواهیم زد که دیگر نیروهای ارتجاعی و دست راستی  و بورژوا- پوپولیستها  را نیز ناچار میکنیم در میدان بازی ما بازی کنند. از روی آوری بیشتر به سنت پیشبرنده اعتصاب تا  تاکید برضرورت فوری تشکلیابی کارگران و “ایجاد شورهای مستقل کارگری”،  از ابراز وجود علنی رهبران کارگری در اعتراضات تا بیان حقیقت مبارزه  علیه نابرابری و استثمار و سرمایه داران، و نامگذاری مستقیم  دولت و مقامات به عنوان حامیان سرمایه داری و کارفرمایان، از طرح مطالباتی ضروری و فوری اقتصادی  تا خواهان آزادی فوری زندانیان سیاسی بودن، و از بر افراشتن پرچمها ی سرخ تا خواندن سرودهای انقلابی، از بخاک سپردن کارگران جانباخته بدور از خرافات مذهبی و قرانخوانی تا حضور مترقی و بدور از مظاهر مذهبی زنان  در این رویدادها،  ووو همه  گویای یک ارکست  مشترک طبقاتی از سوی  پیام آوران آزادی و برابری واقعی است.
حزب ما این افتخار را دارد که از روز اول نماینده صدای اعتراض و خشم و اشک امثال بخشی ها و جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر بوده است و برای گسترش و تعمیق طبقاتی و سوسیالیستی جنبشمان با تمام توان تلاش کرده است. از اینرو با افتخار اعلام میکنیم آنچه که در هفت تپه و فولاد اهواز و رویداد جانباختگان اتش سوزی در مریوان اتفاق افتاده و در جریان است دقیقا جرقه های نبرد، سیاست و آینده و صفی است که ما معتقدیم با تقویت و گسترش آن هم میتواند جمهوری اسلامی را بهتر، سریعتر، و انقلابی تر از سر راه بر داشت و هم  راه استقرار یک نظام کارگری و سوسیالیستی را در آینده بعداز سرنگونی جمهوری اسلامی هموارتر نمود. این رویدادها پیکره یک جنبش و سنت سیاسی سوسیالیستی  واحدی هستند. موج جدید اعتصابات و تجمع های اعتراضی کارگری در دوره اخیر، را اساسا با اعتصاب سراسری رانندگان و کامیون داران شروع میشود و در هفت تپه بسیار رادیکالتر و روشنتر نمایندگی شد و در گروه ملی فولاد اهواز و راه آهن و اعتصاب کورپزخانه های تبریز صدای متحد و طبقاتی و ضد سرمایه داری این جنبش، با هر نواقصی که  هنوز دارد، راساتر، سراسری تر و امید بخش تر در راس فضای سیاسی ایران قرار گرفت.
 طبعا این جنبش و سنت مبارزاتی نیازمند گسترش و تعمیق و اتحاد بیشتر است، نیازمند عروج رهبران دلسوز و جدی زیادی، نه  صرفا در دنیای مجازی، که در میدان عمـل و در مراکزکارگری و صنعتی میباشد، نیازمند به تحرک در آمدن مراکز بزرگ کارگری در کشور است، نیازمند دفاع محکم و علنی همه مراکز کارگری از هر اعتصاب و اعتراض کارگری است، نیازمند بر افراشتن مطالبات سیاسی- اقتصادی است  که بیش از پیش  هویت  طبقاتی و اهداف سیاسی اش را نمایندگی میکند ، نیازمند پرهیز جدی از هر شکلی از همراه شدن با صف و سیاست و شعارهای جریانات دست راستی، و “مردم گرا” و پوپولیستهای چپ نما. از جمله کارگران نباید با شعار مسخره  “سوریه و فلسطین را رها کن فکری به حال ما کن”، یا با  شعار شونیستی -ارتجاعی”جانم فدای ایران” و یا مزخرفات اسلامی “الله اکبر” گویان و امثال اینها همراه شوند.
و بلاخری سه رکن مهم که روند پیشروی و پیروزی جنبش ما را تامین و تضمین میکند عبارتند از: شکل گیری پایدار و قدرتمند  تشکلهای توده ی طبقه کارگر متکی به شوراهای کارگری و منتخب مجمع عمومی کلیه کارگران در مراکز کار، و پیوستن فوری کلیه مراکز کارگری به این  شکل از تشکلیابی مستقل از دولت، دوم، همزمان روی آوری گسترده در ابعاد میلیونی به تحزب سیاسی- کارگری و سوسیالیستی  از جانب  طبقه کارگر و صف زنان و مردان و جوانان آزادیخواها، یعنی جنبشی که مصمم و روشن برای کسب پیروزی کامل بر جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری و دست یافتن به یک نظام سوسیالیستی و کارگری و پایان دادن به این همه درد و مشقات مبارزه میکند، و سوم، تامین رهبری سیاسی-عملی و هژمونی انقلابی و سوسیالیستی جنبش وظیفه اصلی هر فعال پیشرو و سوسیالیست و شرط اول اتحاد طبقاتی و پیشروی و پیروزی ما است! پیوستن به حزب سوسیالیست انقلابی و همراه شدن با سیاستهایش بخش تفکیک ناپذیری از این تلاش و جنبش پیشرو کارگری و سوسیالیستی میباشد.
مبارزه اقتصادی طبقه کارگر یک رکن مهم مبارزه طبقاتی
 از نظر ما به عنوان یک حزب سوسیالیستی متعلق به جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر، مبارزه اقتصادی طبقه کارگر یک رکن مهم مبارزه طبقاتی و عرصه سرنوشت سازی برای پیشروی جنبش ما محسوب میگردد. یک وجه مهم بهتر زیستن و برابر زیستن و تامین ارتقای توان مبارزه متشکل و پیشبرنده طبقه کارگر برخورداری از موقعیت اقتصادی مناسب است. مبارزه اقتصادی طبقه کارگر از اهمیت بسزائی برخوردار است که با خود علاوه بر تامین موقعیت بهتر معیشتی، مبارزه سیاسی، تشکلیابی، اتحادو آگاهی طبقاتی مناسبتر و راه تسریع به زانو در آوردن سرمایه داری و دولت شان را به همراه خواهد داشت، اگر با اتکاه به سیاست و سنت و پرچم و هژمونی انقلابی و سوسیالیستی آنرا سازمان دهیم، و اگر استراتژی کسب قدرت سیاسی را در چشم انداز داشته باشیم، مبارزه متشکل اقتصادی طبقه کارگر میتواند روزنه بزرگی برای پیشروی کل طبقه به وجود بیاورد. از نظر ما امروز همزمان با ضرورت گسترش مبارزه  کارگران برای متحزب و متشکل شدن در مراکز های کوچک و بزرگ کشور، مبارزه اقتصادی طبقه کارگر به یک رکن مهم مبارزه کارگری و اتحاد طبقاتی  تبدیل گردیده  و باید حول آنها کل جنبش  را به میدان آورد.
عرصه مبارزه اقتصادی برای  جنبش سوسیالیستی ما عرصه تفکیک ناپذیری از کل مبارزه سیاسی-اجتماعی- طبقاتی طبقه کارگر برای رسیدن به اهدافش نیست. ضمن این که عرصه ای مستقیم بر سر بهبود زندگی و کسب معیشت شایسته انسان و به این اعتبار عرصه ی”مستقلی” بنظر میرسد، اما به هیچ وجه قابل تفکیک نیست با عرصه مبارره سیاسی و اجتماعی علیه طبقه حاکمه بطور کلی و علیه جمهوری اسلامی بطور اخص. برای طبقه حاکمه و جمهوری اسلامی نیز وقتی میخواهند در کنار سود آوریهای روز افزون و بی حد و حسر و “اختلاسهای” بیشمار میلیاردی دستمزد کارگران را، یعنی سازندگان و تولید کنندگان واقعی زندگی اجتماعی و ثروتهای افسانه ای طبقه بورژوا و دولت، به پائین ترین سطح ممکن کاهش دهند، و همزمان بیکاری و فقر گسترده را به کارگر تحمیل میکنند، و دها اقدام مشابه، بدون تردید از راه این یورشها و اعمال سیاست اقتصادی خشن و بی رحمانه ی خود بطورآگاهانه هدفهای کاملا سیاسی-اجتماعی-طبقاتی، از جمله ایجاد اخلال و ممانعت در شکل گیری همبستگی طبقاتی کارگر، ممانعت از تشکل و تحزب یابی او، ایجاد تفرقه “صنفی”، بکار گیری حربه دستمزدهای متفاوت در بخشهای مختلف کارگری، ایجاد رقابت بین کارگر شاغل و بیکار، گسترش نیروی ارزان کارگر بیکار، اعمال نابرابری زن و مرد، کار مذهبی و بسیج گیری و جاسوسی  کردن در صفوف کارگران، تلاش برای سلب قدرت از سازماندهی اعتصاب و اعتراض طولانی مدت میلیونی طبقه کارگر و بلاخره به هدف ممانعت از کسب قدرت سیاسی توسط کارگران و احزابش و تداوم  نظام غیر انسانی کار مزدی و سود بری بدون وجود خطر به مصاف طلبیده شدنش از جانب طبقه کارگر و احزاب آن طبقه را دنبال میکند.
 بدین ترتیب جنبش ما در عین این که با تمام قدرت برای رفاه و شرایط زندگی بهتر و دستمزد بالاتر مبارزه میکند اما این را هرگز ایستگاه آخر مبارزه طبقاتی و پایان جدال نمیداند. در بطن مبارزه ی اقتصادی نیز هدف ما نه حفظ کلاه خود و در فکر صنف خود بودن که اتحاد بیشتر طبقه، کسب موقعیت بهتر و آماده تر کردن ملزومات مطلوبتر برای کل جنبش و طبقه را به هدف سرنگونی کلیت نظام حاکم سرمایه داری و برقراری یک نظام سوسیالیستی مد نظر داریم. مبارزه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی طبقه کارگر در هم تنیده و غیر قابل تفکیک از همدیگر هستند. کسب آمادگی برای خیز برداشتن متحدانه و قدرتمند طبقه و حزب کمونیستی و سوسیالیستی او به سوی کسب قدرت سیاسی هدف هر گرایش پیشرو سوسیالیستی و هر حزب سوسیالیستی واقعی کارگری از جمله حزب ما در شرکت فعالمان در تمام عرصه های مبارزه طبقاتی از جمله عرصه مبارزه اقتصادی و کسب موقعیت اقتصادی مناسبتر برای طبقه کارگر ایران است. در حالی که گرایشات راست سندیکالیستی-رفرمیستی و جریانات متعهد به قانون ضد کارگری رژیم اسلامی درست بر عکس، ضمن تلاش برای اندک بهبودی در موقعیت اقتصادی کارگر، اما هرگز برای پایان دادن به اصل ستم و حاکمیت ستمکاران و به خطر افتادن موقعیت دولت و کارفرما اقدامی نکرده و نخواهند کرد.
“هم رفورم و هم انقلاب” خصوصیات پایه و رکن به هم بافته  سیاست و استراتژی جنبش سوسیالیستی ما است. بدون وجود چنین هدف و افقی هر چقدر هم “کارگری” باشید باز در چهارچوب منفعت سرمایه داری و دولت حاکم نمیتوان گام بیشتری برداشت. یک جریان یا فعال سندیکالیست و رفرمیست تمام تلاشش این است اعضای صنف خودش را به افقهای محدود و”بدون خطر” برای دولت و سرمایه داری متقاعد کند و آموزش دهد. در مبارزه ی اقتصادی در آن چهار چوب که گفتیم فعال هستند، میتوانند بعضا دستاوردهای محدودی هم کسب کنند اما راستش اگر کلیت آن سیاست و نقشی که در صفوف طبقه دارند در نظر بگیریم، در میدان مبارزه ی اقتصادی یا افزایش دستمزد نیز  ضررشان از خیرشان برای کل طبقه بیشتر بوده است.
امروز، در ادامه چهل سال نبرد بی امانمان، یکبار دیگر نبرد گسترده طبقاتی برای گرفتن حق خود، در شرایط جدیدتری شروع شده است. در شرایطی که موقعیت بسیارشکننده اقتصادی و کمرشکنی به کل طبقه مان تحمیل گردیده است، باید اعتراضات بر حق و گسترده و اما بسیار پراکنده کنونی را بیش از پیش در جهت منفعت کل طبقه و در جهت یک هدف واحد و رادیکال سراسری تر سازمان داد. سیاست، آرمان، و مطالبه  واحد و متحد کننده سوسیالیستی از جمله در مراکز بزرگ کلیدی و شهرها را بر آن مبارزه ناظر کرد، حمایت کلیه مراکزکارگری را از اعتراضات همدیگر باید جلب کرد.
 رفقا! بدون شروع اعترضات و اعتصابات گسترده و متحد، بدون به میدان آمدن رهبران سوسیالیست طبقه کارگر، بدون طرد نهادهای دولتی خانه کارگر و شورای اسلامی و انجمن صنفی ها، بدون بر افراشتن مهمترین شعارهای سیاسی- اقتصادی و تشکلیابی خود ، بدون به صدا در آوردن صدای سوسیالیسم  و مارکس بر فراز کل جنبش و جامعه ایران، بدون آماده شدن همه جانبه برای مقابله گسترده و قاطع با رژیمی که بیش از هر دولت بورژوائی دیگری در جهان کارگر را سرکوب و تحقیر و استثمار و کشتار کرده است نمیتوانیم به نتیجه مورد نظر خودمان دست پیدا کنیم!
توجه رهبران عملی و فعالین پیشرو جنبش سوسیالیستی کل طبقه، از جمله در مراکز مهم صنعتی کشور را، به خطیر بودن اوضاع جنبش مان، به ضرورت به میدان آمدن در این نبرد همه جانبه سیاسی- اقتصادی و اعمال هژمونی کارگری و سوسیالیستی در کل اوضاع سیاسی جاری،  وبه ضرورت اقدام  فوری و متحد طبقاتی علیه   جمهوری اسلامی و سرمایه داران ظالم و زالو صفت و نیروهایی مدافعشان در پوزسیون و اپوزسیون  فرا میخوانیم.
رفقا! الگوهای مثبت اخیر در نیشکرهفت تپه، گروه ملی فولاد اهواز، اعتصاب رانندگان کامیون و اعتراضات توده ای -انقلابی در  جریان رویداد جانباختگان آتش سوزی حومه مریوان و غیره را بدست بگیریم و گسترش دهیم، و برای این امر مهم حیاطی رهبران دلسوز و پیشرو جنبش به تحرک به افتند و نمایندگی واقعی کل طبقه و جنبش را بنمایند. باید کاری کرد  که اعتراض ‌هیچ بخش کارگری تنها نباشد، بلکه با پیوستن و حمایت بقیه مراکز مواجه شود. بدون درنگ در همه مراکز کارگری شوراهای کارگری مستقل از دولت و نهادهای آن را باید سازمان دهیم تا به عنوان ارگان  پاسخگوی مورد حمایت گسترده کارگران ،و مرکز رهبری کننده اعتراضات و اعتصابات متحد کننده، در بعد سراسری و محلی، ابراز وجود نمایند و رهبری کل مبارزه و جنبش را در دست بگیرند. اگر میخواهیم کارگر و سوسیالیسم و آزادیخواهی را تمام قد به پیروزی برسانیم، باید این راه را با سیاست و افق و سنتهای سوسیالیستی با تمام قدرت ادامه داد.
منبع: شمار ٦٤ نشریه سوسیالیسم امروز
١٠ شهریور ١٣٩٧
١ سپتامبر ٢٠١٨


Print Friendly, PDF & Email

Google Translate