تابوت زندگان: پروژهٔ وزارت اطلاعات! ‎

اخیراً، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کتابی را با عنوان “ یاد نوشته ها – تابوت زندگان “،توسط یکی از توابین سابق راه کارگر، به اسم هما کلهری مقیم انگلستان به چاپ رسانده است تا بدینوسله مقدار نفوذ و جا بازکردن عواملش در میان ایرانیان خارج از کشور را به رخ دوستان و دشمنان خود بکشد! هما کلهری که به اتهام عضویت در راه کارگر به همراه شوهرش ناصر یاراحمدی(رحیم) در سال ۱۳۶۱ دستگیر می شوند در ادامه از گذشتهٔ خود ابراز پشیمانی و ندامت می کنند و بطور فعال و پیگیر به همکاری همه جانبه با شکنجه گران و آدمکشان جمهوری اسلامی می پرازند. اما، هما کلهری در کتاب سفارشی و ساواما نشان خود، بجای بیان حقایق شرایط ضدبشری دخمه ها و سیاهچالهای قرون وسطایی حکومت اسلامی و نقش خویش در شکنجه و بستن زندانیان مقاوم و سرموضعی به به تخت شکنجه، سعی می کند چهره ای معقول و بی گناه از خود و شکنجه گرانی مثل حاج داوود رحمانی و لاجوردی ترسیم کند که گویا اعمال و کردار درنده خویانه و وحشیانهٔ آنان نسبت به اسرا و دستگیرشدگان صرفاً واکنشی و عکس العملی بوده و در نهایت با نیت خیر به زندانیان نگاه می کرده اند! هما کلهری در کتاب سفارشی اش بعد از کلی داستان بافی و بیان جزئیات خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و جوانی اش و رابطهٔ عشقی خود با رحیم، سعی در جلب دلسوزی و ترحم خوانندهٔ کتاب نسب به کارگزاران رژیم را دارد تا در ادامه بتواند مقاومت و ایستادگی انقلابیون مبارز و کمونیست در مقابل طبقهٔ حاکم را لوث نماید و از بریدگی و توبه کردن فضیلت و ارزش بسازد! چون، این کتاب از عدم انسجام و جمع و جور بودن رنج می برد و مشخص است که بعضی از سربازان بدنام امام زمان در نگارش آن به هما کمک کرده اند، پس بنابراین نمی توان در اینجا به همهٔ ریزه کاریهای آن اشاره کرد، فقط می توان به نمونه های از عشق و علاقهٔ هما به نظام توابساز اسلامی اشاراتی کوتاه نمود! برای نمونه او در صفحهٔ ۲۴۷ کتاب می نویسد:« تواب ها هم مثل سرموضعی ها همه مثل هم نبودند. طیفی بودند با انگیزه های متفاوت زیر نگاه خشمگین و تحقیر آمیز دوستان سابقشان». خب، همه می دانند که تواب ها مثل هم نبوده و نیستند! مثلا بعضی از زندانیان بعد از توبه کردند، کاری به کار دیگران نداشتند و مسئول بخشی یا بندی از زندان نبودند و بعد از آزادی هم با دشمن همکاری و همراهی نمی کردند، ولی هما کلهر تا جایی که در توان داشته با دژخیمان همکاری و همراهی کرده تا جایی که بقول خودش از طرف حاج داوود جنایتکار، بعنوان گزارش نویس و مسئول بند ۷ زندان قزل حصار تعیین می شود! هما کلهری می نویسد که در ابتدا با قبول این وظیفه مخالفت می کند منتها :« حاج داوود با مهربانی نگاهم کرد و با لحنی پدرانه گفت: می دونم چه حالی داری بابا جون، تو خیال می کنی من یا این هایی که اینجا دارن کار می کنن، خیلی دلشون می خواد اینجا باشند؟»(نقل از کتاب). و بعد از بیان مکالمه و گفتگویی که میان او و حاج داوود روی می دهد، عمق احساسش را نسبت به پوتین های حاجی اینگونه شرح می دهد:« دیگر از این پوتین ها نمی نرسیدم…»! جالب است که او تمام گفتگوهای میان خود و حاج داوود رحمانی را بخوبی بیاد دارد، اما نمی تواند بیاد بیاورد که به هنگام شلاق خوردن نازلی پرتوی، چقدر سعی داشته است برای خود شیرینی و چاپلوسی پاهای او را برای تکان نحوردن به هنگام فرود آمدن ضربان شلاق بگیرد تا پاسدار شکنجه گر براحتی وظیفهٔ خداپسندانه اش را انجام دهد.باری! هما کلهری می‌نویسد که این کتاب را در فاصلهٔ سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ نوشته است، ولی به خاطر توصیهٔ باباش، از چاپ و درج آن خودداری نموده تا بعد از مرگ‌ او، کار نشر و پخش آن را شروع کند. اما این بیشتر یک توجیه است تا توضیح قانع کننده! واقعییت اینست که ۷ سال پیش، زمینه برای چاپ این کتاب مهیا نبود، چون هنوز جو خارج کشور توسط عاملان و مزدوران جمهوری اسلامی کنترل و هدایت نمی شد و چاپ کتاب می توانست فضای اعتراض ‌و افشاگری بر علیه او را برانگیزد و نقشهٔ سرکردگان روزنامهٔ کیهان حسین شریعتمداری و روزنامهٔ شرق وابسته به وزارت اطلاعات و… بر هم‌بزند! ولی چاپ کتاب در سال ۲۰۲۰ که جو انفعال و “بشردوستی” قلابی در میان بخش زیادی از مخالفین جمهوری اسلامی مد شده است ، همای آموزش دیده در مکتب خمینی را تشویق کرد تا به توصیهٔ “کارشناسان” وزارت اطلاعات هرچه سریعتر جعلیات و دروغ‌های ساخته و پرداختهٔ ذهن سربازان بدنام امام زمان را در قالب یک کتاب ۳۷۰ صفحه ای انتشار دهد!

با توجه به فضای نفرت و تنفر در داخل کشور از جمهوری جنایتکار اسلامی، رژیم‌د تلاش است تا جایی که ممکن است با براه انداختن پروژه های رنگارنگ و با عناوین مشتری جلب کن و فریبنده، بخشی از مخالفین خود را هم جذب و سپس حذف در طرحهای خویش نماید!

و چون پروسه و روند سرنگونی جمهوری اسلامی بیش از آنچه که انتظارش می رفت طول کشیده است و عملا خیلی ها انگیزه های مبارزاتی شان را از دست داده اند، بنابراین، عوامل نظام سرکوبگر حاکم در ایران، در تلاش و تقلایند تا دلسوزی عده ای نسبت به توابین و همدستان پاسدار – بسیجیان در کشورهای غربی را بدست آورند!

متأسفانه بعضی از کسانی که خود را دشمن جمهوری اسلامی می دانند و در احزاب سرنگونی طلب فعالیت مس کنند، بعد از آشنایی با کتاب سفارشی هما کلهری، به توجیه و دفاع از توابان برخاسته اند و در سایت های مجازی سعی در باصطلاح تئوریزه کردن اعمال و کردار کسانی را دارند که عملا بخشی از سیستم شکنجه و قتل و تجاوز نظم موجود هستند.

مثلا یک آقایی به اسم سیاوش مدرسی، عضو‌ حزب کمونیست کارگری ایران(حمید تقوایی) بعد از مقداری کلی گویی اندر باب شکنجه گاههای قرون وسطایی جمهوری اسلامی و توابان له شده و و و … اینگونه از توابینی که در شکنجه و جنایات دشمن نقش داشته اند، دفاع می کند:« بدون شک جرائم سنگینی اتفاق افتاده است که متهمین را در صف باصطلاح توابین بر صندلی دادخواهی می نشاند. اما تا زمانی که چنین دادگاهی برگزار نشده و دادگاه به مدارک و اسناد معتبر دسترسی نداشته باشد، متهم از حق دفاع از خود برخوردار نباشد تنها می توان شکایت شاکیان را بعنوان مجموعه اسناد خواند و شنید»!!!

در اینجا سیاوش مدرسی خیلی زمختانه می خواهد با یک‌مسألهٔ سیاسی – امنیتی، بصورت حقوقی برخورد کند و بعنوان‌ وکیل مدافع توابین وارد میدان شود و تا برگزاری دادگاه خیالی و فرضی اش، حرفهای کسانی که از سوی توابین از جمله همین هما کلهری مورد شکنجه و ستم واقع شده اند را بعنوان “تنها می توان شکایت شاکیان را بعنوان مجموعه اسناد خواند و شنید”!!! معرفی کند و بخورد عده ای بدهد!

این یعنی اینکه، تا هنگام برگزاری دادگاه مورد نظر سیاوش مدرسی، حرفها و نوشته های شکنجه شدگان و قربانیان جمهوری اسلامی اعتبار حقوقی و معتبری ندارد و از این ببعد تواب و سرموضعی و زندانی‌مقاوم بایستی با هم‌ دوست و رفیق شوند، گذشته را فراموش کنند‌ و برای برقراری جمهوری انسانی همه با هم تلاش و فعالیت کنند! بالاخره، روز و روزگاری دادگاهی برگزار خواهد شد و هر کس نیز به خواست و آرزویش خواهد رسید!

دنیا را چه دیده‌اید؟ وقوع هر چیزی در آن امکانپذیر است!

به هر حال، افشای پروژه‌های جمهوری اسلامی تحت هر نام و عنوانی که باشند، یکی از وظایف مبارزاتی نیروها و سازمانهای انقلابی و کمونیست است!

سیامک دهقانی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate