پایان یک‌ وحشت بی انتها! ‎

ایران تحت اشغال جمهوری اسلامی، یکی از مخوفترین و وحشتناکترین پایگاههای امپریالیسم جهانی در خاورمیانه می باشد.بواقع، تمامی گند و کثافات سرمایه داری مالی و انحصارات بی رحم و تا بن دندان مسلح سرمایه داری جهانی، در این پایگاه که نامش ایران است ، وجود دارد.
در اصل،جمهوری اسلامی‌ ادامه و امتداد رژیم پهلوی است که متناسب با منافع سرمایه داری مالی ساخته و پرداختهٔ شده است تا با بی رحمی هر چه بیشتر ی در مسیر این سرمایه حرکت کند.
به همین خاطر، جنایات انجام گرفته بر علیه خلقهای ستمدیدهٔ ایران در زمان شاه و شیخ،تماماً برخاسته از ماهیت انحصارات امپریالیستی است که با هزاران رشته مرئی و نامرئی مناسبات تولیدی حاکم را پاسداری و حراست کرده و می کنند. پس خمینی ملعون و خامنه ای منفور، سگان زنجیری و درنده خوی امپریالستهای غربی هستند که‌ علیرغم سر دادن زوزه های ضد آمریکایی و اسرائیلی، اما در عمل در خدمت منافع آنان قرار داشته و دارند.
مثلاً،همه بیاد دارند که چطور در دههٔ ۶۰ شمسی، مدفوعی به اسم آفت الله خمینی فرمان قتل عام و کشتار هزاران هزار مجاهد و کمونیست را به بهانهٔ عامل باصطلاح استکبار و صهیونیسم جهانی می داد و همزمان و در خفا، مشغول لیسیدن ماتحت پرزیدنت، رونالد ریگان آمریکایی بود تا به بهترین وجه ممکن سرسپردگی و وظیفه شناسی خداگونهٔ خود را نثار صاحبان بانک ها و انحصارات تسلیحاتی در آمریکا و اروپا کند.
نمونهٔ دیگر این نوکری، همکاری و همراهی جمهوری اسلامی با نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق ‌و افغانستان‌ و غیر مستقیم در لبنان ‌و یمن میباشد که در عمل باعث نابودی هست و نیست میلیونها انسان ستمدیده در خاورمیانه، و رونق بازار های تسلیحاتی در کشورهایی نظیر آمریکا و انگلیس و فرانسه و … شده است.
بنابراین، باید گفت که جمهوری اسلامی یکی از محبوبترین و عزیزترین رژیمهای مورد حمایت غرب در خاورمیانه است که با داشتن یک ماشین سرکوب و کشتار مؤثر ، منافع دنیای غرب در منطقه را نمایندگی می کند.
منتها ،عده ای فکر می کنند، انحصارطلبی و جنایتکار بودن جمهوری اسلامی، صرفاً ناشی از ایدئولوژی ارتجاعی اسلام و قوانین عقب مانده و قرون وسطایی آنست !
اما در عمل چنین نیست! ایدئولوژی جمهور اسلامی که تحت نام شیعهٔ اثنی عشری(بخوان حشری )فورموله شده است،همانا پوششی”بومی”و “ ایرانی” ، برای پوشاندن چهرهٔ کریه و بدمنظر انحصارات و سرمایه داری مالی یا بقول لنین کبیر، همانا امپریالیسم است که در تمام جهان با بی رحمی و خونسردی عالیجنابانه ای در کار غارت و کشتار و تجاوز است. حتی دامنهٔ سرکوب و اختناق انحصارات بین المللی که نظامی گری و جاسوسی در قلب آن تعبیه شده است، تا حدودی در کشوری های “مادر” نیز شیوع یافته است و دار و دسته های نژادپرست و سرمایه نشان،از آمریکا و کانادا گرفته تا سوئد، آلمان، فرانسه، سویس، انگلیس، دانمارک، استرالیا و … بعنوان بلندگوهای سیاسی شرکت های عظیم مالی و صنعتی در حال سر برآوردن و تشکیل دولت‌های آنچنانی هستند تا هرچه بیشتر بتوانند دستاوردهای دمکراتیک و انسانی طبقهٔ کارگر و جنبش های چپ و سوسیالیستی را محو و به تیر غیب دچار نمایند و همزمان نفس هر جنبنده ای را در سینه حبس کنند.
بنابراین، مرتجعینی که می پندارندمنافع نظام امپریالیستی غرب در دههٔ دوم قرن ۲۱ یکم، بر محور “سکولاریسم” و “ مدرنیسم”در کشورهایی مثل ایران می چرخد، خواهی نخواهی، دارند در زمین جمهوری اسلامی و کثافاتی مثل خامنه‌ای و پاسدار – بسیجی های تحت امر او می رقصند سینه و زنجیر می زنند!(در جمهوری اسلامی رقص و بزن بزن با مراسم عزاداری و گریه و زاری برای امام‌ حسین‌ و دو طفلان‌ مسلم، به هم گره خورده است)!!!
باری، برقراری جمهوری اسلامی در عراق بعد از صدام حسین و لیبی بعد از قذافی و جمهوری اسلامی افغانستان‌نمونه های گویا و زنده ای هستند از سیاست های واقعی و نه تبلیغی بنیانگذاران پیمان ناتو، سازمان سیا و موساد و … که برای نابودی دستاوردهای مترقی ‌و انقلابی طبقهٔ کارگر جهانی و متحدان ستمکش آن خیز برداشته اند.
پس با این توصیفات، باید گفت که ترس و وحشت امپریالیسم جهانی نسبت به اوضاع ایران، آنست که یک‌جریان و سازمان انقلابی بر علیه نظم موجود دست به اسلحه ببرد و‌با توجه به شرایط انفجاری جامعه و خشم متراکم و ویرانه کنندهٔ آن، کل نظم موجود را به هوا بفرستد و‌جایی برای ساخت و پاخت و نجات ساختار ضدبشری‌سپاه پاسداران و بسیج و ارتش و دهها سازمان جاسوسی و ترو‌ر و وحشت باقی نگذارد.
واقعییت اینست که هر مبارزهٔ مترقی و انقلابی در ایران‌که هدفش نابودی تمامیت و کلیت نیروهای نظامی و سرکوب جمهوری اسلامی باشد، ماهیتی ضد امپریالیستی به مفهو‌م لنینستی آن دارد. وگرنه، اگر از دید تفاله ها و‌پسمانده های رژیم پرست توده ای- اکثریتی ها و جریانات بی خاصیت ملی-منقلی وابسته به دار و دسته های تشکیل دهندهٔ حکومت اسلامی به مسأله بنگریم، بخش “اصولگرای رژیم بخاطر ضدیت با غرب و آمریکا، جمهوری اسلامی‌ را به اعمال و کردار دیکتاتوری واردار می کنند وگرنه دار و دسته های اصلاح طلب خواهان برقراری “حاکمیت قانون” و ‘یک نظام مردم سالار دینی” هستند تا دوران طلایی خمینی لعنتی را‌ بار دیگر احیاءِ کنند!!!
بدبختانه، در شرایط کنونی این درک ارتجاعی و ضدانقلابی به مانند ویروس خطرناک و کشنده ای در‌میان بخش هایی از گروه‌های چپ و باصطلاح سوسیالیست نیز شیوع پیدا کرده است و فکر می کنند که به صرف تکرار شعار خسته کننده و بی خاصیت « تضاد کار و سرمایه» در ایران و زدن تهمت های خمینی نشان به کمونیست های امپریالیسم ستیز ، و سردادن شعار برقراری “حکومت شورایی، مدیریت شورایی، ادارهٔ شورایی و لغو کارمزدی وغیره» قادر به بسیج کارگران و‌ زحمتکشان و سرنگونی‌ جمهوری اسلامی خواهند بود.
در آخر باید گفت که جمهوری اسلامی در عمل سگ‌زنجیری امپریالیسم در منطقه است و با روندی که در پیش گرفته است بعید نیست که در آینده ای نه چندان دور شاهد برسمیت‌ شناخته شدن “ ایران اتمی” از سوی کشتار کنندگان‌ خلقهای جهان و امضاء کنندگان برجام باشیم.
در اصل، دولتهای غربی، بویژه آمریکا چنگالهای خونریز جمهوری اسلامی برای قتل عام‌ خلقهای ستمدیدهٔ ایران و همچنین، منطقه را باز گذاشته اند تا بلکه بتوانند برای چند صباحی دیگر ‌بر عمر نکبتبار نظام اسلامی بیفزایند.
اما، این جنایتکاران‌ پلید کور خوانده اند. زیرا، بقول کارل مارکس: پایان وحشتناک بهتر از وحشت بی پایان است.
پایان وحشتناکی در کمین جمهوری اسلامی‌و حامیان متجاوز و کوکلوس کلانی آن نشسته است !
سیامک دهقانی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate