آیا چغلی کردن بد است؟

جمهوری نژادپرست اسلامی ،یکی از راست ترین نظام های آدمکش جهان  است. به همین دلیل،این همه مورد علاقه و توجه دولتهای امپریالیستی غرب و سرمایه داری مالی و انحصاری است. مناسبات سرمایه داری در ایران با هزاران رشته مرئی و نامرئی به نظام مالی بین المللی  و سیاست های جنگ طلبانهٔ آن وابسته و گره خورده است. 

جمهوری اسلامی با آن ایدئولوژی نژادپرستانه ‌و عرب ستیزانه اش محبوب دل دول امپریالیستی و دار و دسته های فاشیستی و هیتلر پرست در جهان غرب می باشد. مثلاً وقتی در ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی کثافتی به اسم قاسم سلیمانی بدستور ترامپ بدرک واصل شد، گروهها و دار ‌دسته های نازی و هیتلردوست اروپایی برای او عزاداری براه انداختند و او را “شهید” راه مبارزه با یهودیان معرفی نمودند!
البته حمایت دولت‌ها و نیروهای دست راستی و نژادپرست اروپایی از جمهوری اسلامی و خامنه ای تصادفی و شانسی نیست،بلکه بخاطر ماهیت مشترک‌ اینان با یکدیگر است.
بواقع جمهوری اسلامی بعنوان سگ زنجیری سرمایه داری مالی و انحصاری یا همان امپریالیسم مورد نظر لنین،  مدافع واقعی منافع انحصارات غربی می باشد که در ۴۲ سال پیش با کمک نیروهای ارتجاعی و حمایت بی دریغ اروپای غربی و آمریکا سرکار آمد تا دمار از جنبش های انقلابی و مترقی ایران و منطقه درآورد و در ادامه بعنوان الگویی موفق برای نابودی دیگر کشورهای منطقه مورد استفادهٔ  اشغالگران آمریکا و اروپایی قرار گیرد.
برای نمونه، زمانی که ارتش جنایتکار آمریکا بسال ۲۰۰۳ میلادی، با کمک شیعیان وابسته به جمهوری نکبتیست اسلامی عراق را اشغال کرد و آنرا تیول خصوصی  USA تبدیل کرد، براحتی و با تهیهٔ یک قانون اساسی ارتجاعی، عنوان:«جمهوری اسلامی عراق» را برای مردم ستمدیدهٔ عراق انتخاب نمودند تا فرهنگ‌ کثیف خمینی ملعون را به زندگی‌میلیونها عراقی تحمیل نمایند. در ادامه نیز افغانستان و لیبی را هم به جمهوری اسلامی منتها،  با کمی رنگ و لعاب سنی تبدیل نمودند تا کسی را توهم دموکرات بازی برندارد.
بنابراین، کسانی که با تحلیل های صد من یک غاز،و بیان حرفهای سطحی و تهوع آور مقامات سیاسی و مالی کشورهای غربی منتها بزبان فارسی، سعی در جدا کردن نظام اسلامی حاکم بر ایران از سیاست های ریز و کلان دولتهای حاکم بر آمریکا و اروپا دارند ، در عمل بجز دادن مشتی اطلاعات سطحی و بی ارزش برای گیج کردن بخش های از جامعه، کار دیگری نمی کنند.
اقدامات و اعمال تروریستی و گهگاهی  سپاه پاسداران نیز  بر علیه این یا آن کشتی مثلاً وابسته به اسراییل و زدن چند موشک به عربستان، دقیقا ً بمانند اقدامات دار و دسته های نازیستی و نژادپرست اروپا و امریکاست که هر چند سال یکبار بمبی را در این یا آن شهر  منفجر می کنند و عده ای را می کشند تا خشم و نفرت خود را از یهودیان و خارجیان نشان دهند ،و  مقامات رسمی این کشورها نیز   به بهانهٔ دفاع از حق بیان و تشکل به آنها اجازهٔ فعالیت و تبلیغ وسیع  می دهند تا کسی فکر نکند که در این جوامع دیکتاتوری سرمایه برقرار است !
 نیروهای سپاه و  بسیج  نیز در اصل همان لات و لوتهای اس اس اند که چند ده سال بعد از نابودی نازیسم در آلمان بسال ۱۹۴۵، با کمک مرتجعین ملی مذهبی و مزدوران سازمان سیا در ایران نبش قبر شدند تا تحت پیشوایی آفت الله خمینی و بعداً لیدری  خامنه ای الدنگ‌، هر چیزی را که رنگ و بوی  از انسانیت  و ترقی خواهی  در ایران را داشت نیست و نابود کنند و بجای آن یک فرهنگ ضدبشری را جایگزین نمایند.
بنابراین، نیروهای ضد رژیم و خواهان سرنگونی نبایستی زوزه ها و پارسهای کارگزاران جمهوری اسلامی و بویژه خامنه ای بر علیه آمریکا را جدی بگیرند و به آن محل بگذارند،و از حمایت کاغذی و نفرت انگیز  دولت آمریکا از اعتراضات مردم ایران خوشحال شوند.
چون تماماً ظاهری و دروغین انند. ولی، عده ای خود فریب و متوهم که از درک رابطهٔ عمیق و واقعی جهان سرمایه داری غرب با جمهوری اسلامی عاجزند، فکر می کنند که حمایت دولت آمریکا و اتحادیهٔ اروپا از جمهوری اسلامی بخاطر حضور و وجود مشتی لابی آشغال و انگل در کنار سیاستمداران کارکشته و زبدهٔ دولت آمریکا و مقر اتحادیهٔ اروپا در بروکسل است که این مقامات را نمی گذارند تا از اعتراضات مردم ایران حمایت کنند، به همین خاطر اگر  فعالین سیاسی و “مدنی” ایرانی در خارج کشور با این آقایان و خانم ها، تماس بگیرند، ورق را بسود مخالفین رژیم بر می گردانند و دیگر کار رژیم تمام است، و عده ای هم که نام کارشناس را یدک می کشند، ادعا می کنند که علت پشتیبانی دول غربی از جمهوری اسلامی اینست که اپوزیسیون حکومت در خارج کشور پراکنده و پخش و پلاست و اگر اینها دور هم جمع شوند و رهبری از میان خود انتخاب کنند که مورد نظر همهٔ “ طیف های سیاسی” باشد آنوقت کارگزاران غربی که در عشق آتش سوزان دموکراسی برای ایران می سوزند و پر پر می زنند، تمام جان و جهان خویش را برای رهایی مردم شریف، زیرک، باهوش، بزرگ، گنده، تحصیل کرده، متمدن و صلح دوست جام جم  قربانی و فدا می کنند و در کنار مخالفین رژیم قرار می گیرند. به همین سادگی! منتها، این حرفها و آرزوها زمخت و بی در و پیکر فقط بدرد کانال های تلویزیونی مشتی پیر و پاتال حراف عاشق شاه و شیخ می خورد که برای جلب مشتری دست به هر کاری می زنند و تا حد خودکشی برای کسب درآمد و پول تلاش و کوشش می کنند.
اما، این نوع خیالبافی ها  با منطق و منافع امپریالیسم بعنوان ارباب و صاحب اصلی جمهوری اسلامی‌ همخوانی و هماهنگی  ندارد.
چون زمانی که در سال ۲۰۱۱میلادی دولت آمریکا بسرکردگی  اوباما  و اتحادیهٔ اروپا تصمیم به اشغال لیبی به بهانه جلوگیری از کشتار مردم بنغازی توسط نیروهای قذافی گرفتند، حتی یک لیبیایی مخالف  دولت وقت آنکشور   نیز برای قانع کردن مقامات امریکایی و اروپایی در کاخ سفید و لندن و پاریس تشریف نداشت، ولی تا دلتان بخواهد صاحبان بانک‌ها و شرکت های نفتی با دندان‌های تیز و چشمانی از حدقه در آمده برای لت و پار کردن لیبی در آنجا حضور داشتند و برای انهدام و نابودی  آن روزشماری  می کردند و له له می زدند  تا هر چه سریعتر ذخایر ارزی و تمامیت ارضی کشور عمر مختار را ببلعند و زهر مار کنند و خیلی هم خوب عمل فجیع قورت دادن  را انجام دادند.
پس اگر هدف کشورهای امپریالیستی غرب سرنگونی جمهوری اسلامی بود، هیچ نیازی به چغلی کردن عده ای  چابلوس باصطلاح سکولار و خود دمکرات و شاهدوست و بازنشسته از جنایت رژیم اسلامی  برای آت و آشغالهای آمریکایی و اروپایی نبود. زیرا، تمامی جنایات جمهوری اسلامی‌در خدمت منافع این خدمتگزاران صدیق و با وفای سرمایه داری مالی است که انها هم از تمام جک و بوک تجاوزات  رژیم با خبرند و  خوب  می دانند که  در درون بیت  متعفن علی خامنه ای نیز چه خبر است.
خب، اینکه می گوییم جمهوری اسلامی سگ هار و درنده خوی آمریکا و اروپا در خاورمیانه است، فقط یک نظر نیست. این بدین معناست که برای رهایی از شرایط موجود و درهم‌شکستن سیاستهای ارتجاعی امپریالیسم جهانی در ایران، هیچ راهی بجز دست بردن به اسلحه از سوی نیروهای انقلابی نیست. اگر بفرض محال نیروهای چپ و انقلابی مخالف جمهوری اسلامی بطور هماهنگ تمامی رسانه ها گفتاری و شنیداری خویش را در راستای تبلیغ مبارزهٔ مسلحانه و تجربیات آن قرار می دادند، الآن وضع جریانات سیاسی کمونیست و چپ چنین وخیم و درناک نبود. چراکه سرنگونی جمهوری اسلامی‌یعنی حذف یکی از پایگاههای مهم  امپریالیسم جهانی در منطقه.
برقراری  دموکراسی و حاکمیت انقلابی توده های ستمدیده در ایران یعنی آغاز یکسری حرکات زنجیره ای و مترقی در خاورمیانه و در عمل محدود کردن جولان دادن انحصارات جنگ طلب  غربی در بخشی از غرب آسیا.
بگفتهٔ کارل  مارکس آلمانی؛دولت ابزاری است در دست یک طبفهٔ برای سرکوبی طبقه ای دیگر. بنابراین، دولتهای غربی نیز صرف هر ادعایی که داشته باشند، فقط  وسیله ای هستند در دست طبقهٔ حاکم برای گسترش قتل و جنایت و خفقان و تجاوز در کشورهای زیر سلطه.
پس حمایت همه جانبه و یکدست دولت های غربی از رئیس جمهور شدن یک قاتل حرفه ای به اسم‌ ابراهیم رئیسی در ایران، به هیچوجه از روی بی خبری و نادانی نیست، برعکس رئیسی یک از شخصیت های محبوب دول غربی و سیاستمداران امریکایی و اروپایی است. چون در عمل ثابت کرده است که در مجاهد و کمونیست کشی هیچ  حد و مرزی نمی شناسد و در دفاع از منافع مرتجعین داخلی و امپریالیستهای بی رحم کاملاً آماده و ایستاده است.
سیامک دهقانی
Print Friendly, PDF & Email

Google Translate