کولبری، داغ ننگ دیگری بر پیشانی حاکمیت سرمایه در ایران

   کوه­های برف­آلود سربه فلک کشیده، سرمای کشنده، راه­های صعب­العبور، میدان­های مین به جا مانده از جنگ هشت ساله ایران و عراق و حتی تیر مستقیم پاسداران سرمایه نمیتواند کودکان دوازده ساله تا پیران کهنسال را از کولبری یعنی از بی­حرمت­ترین “شغل” برای کارگران باز بدارد. غم نان و سفره­های خالی و شکم­هایی گرسنه و منتظر، گلوله و مین و سرما    نمی­شناسد. حداقل در چهار استان محروم و مرزی سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه این سرنوشت سخت و مرگبار کارگرانی است که هردم به خاطر ادامه حیات حاکمیت اسلامی و با وجود تمام خطرات و مصائب به تعدادشان اضافه می­شود. تقریبا هیچ روزی نیست که خبری از گلوله خوردن یا از سرما یخ زدن یا سقوط به دره کولبر یا سوخت­بری را نشنویم. فقط در چهار ماه منتهی به ماه آگوست ۳۲ کولبر ایرانی کشته شده­اند که هر سال افزایش نگران کننده­ای را نشان می­دهد. بنا به آمار %۷۷ تلفات جانی مربوط به تیراندازی مستقیم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بوده و بقیه به سوانحی چون سرمازدگی، سقوط از کوه، میادین مین و حوادثی مشابه بوده.

  کولبری “شغلی” است غیر رسمی و خطرناک و به ناچار اختیار شده. کولبری برای کسب سود و سرمایه­دار شدن نیست که انتخاب می­شود، بلکه فقط سیر کردن شکم خانواده و نبود انتخاب برای شغلی دیگر است که به ناچار حتی افرادی با  تحصیلات عالی را هم به زیر یوغ خودش می­کشاند. در این چهار استان مرزی که از قضا محرومترین استان­های کشور بوده و بالا بودن نرخ بیکاری و فقر در آنها رکورددار است، کولبری و سوخت­بری به ناچار هر کسی را که توانی برای حمل باری دارد را به خود فرامی­خواند. بهتر این است بگوییم که تنها انتخاب است. ولی این تمام ماجرا نیست. کولبر برای این حقیرترین و   خطرناک­ترین شغل دنیا هم باید واجد شرایط باشد.هر کولبری که باری را قرار است از مرز رد کند باید وثیقه و یا ضمانتی را به صاحب بار بسپارد که اگر بارش را به هر دلیلی از دست داد تاوانش را بپردازد. یعنی گلوله و سرما و مین و کوه کافی نیست برای این استثمار وحشیانه، بلکه سودجویی صاحبان بار یعنی بورژواهای محلی در دوطرف مرز بنا به خصوصیت بنیادین سرمایه­داری ، کولبرها را هر چه بیشتر در منجلاب این “شغل” تحمیلی فرو می­برند.

   کولبری با تمام چهره خشن و بی­رحمش  بار خود را فقط بردوش عضلات  مردانه  به­عنوان نان­آور خانواده نگذاشته بلکه خیل عظیمی از زنان را هم به زیر یوغ این شغل ناامن وپر خطر ونا انسانی کشانده. این زنان یا بیوگانی هستند که همسران خود را در این راه از دست داده و به ناچار و به جبر اقتصاد منطقه و به عنوان تنها راه کسب درآمد خانواده این “شغل” را اختیار  کرده­اند و یا اینکه پا به پا و شانه به شانه مردانشان سعی در امرار معاشی ناچیز دارند. شرایط زنان کولبر ویا سوخت بر با توجه به شرایط زندگی زنان در زیر حاکمیت سرمایه­داری و توحش اسلامی  بسیار رقت­انگیزترو دردناکتر است.

   حکومت جمهوری اسلامی در کردستان سعی کرده که در برخی مناطق با دریافت پول از کولبران آنها را در برخی مسیرها و به کنترل کامل خود درآورد. یعنی در نهایت بی­شرمی و سبعیت نه تنها نخواسته که برایشان ایجاد شغل کند و آنها را از این “شغل” حقیرانه و غیر انسانی  دور نگهدارد، بلکه می­خواهد که  از آنها یعنی از محرومترین و مظلومترین قشر کارگران بی پشتیبان، کسب سود کند.

کولبران کردستان و سوخت­بران سیستان و بلوچستان را دریابیم، وضعیت معیشت ایشان و فقرشان و منجلابی که هر روز در آن بیشتر و بیشتر فرو می­روند با هیچ زبانی قابل بیان نیست. بدیهی است که پایان دادن به فقر و فلاکت و تیره­روزی کارگران و سایر اقشار جامعه فقط و فقط در گرو نابودی حاکمیت سرمایه و اداره و مدیریت جامعه به دست شوراهای کارگری و مردمی است که تحقق آن در گرو مبارزات و تلاش پیگیر، متشکل و متحد هر چه بیشتر کارگران، زحمتکشان و زجرکشیدگان است.

برای نابودی حاکمیت سرمایه­داری اسلامی متحد شویم!

نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران – خارج کشور

دیماه ۱۳۹۹ – ژانویه ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate