دست یابی به آزادی و برابری تنها با سازمان یابی اجتماعی میسر میشود

دست یابی به آزادی و برابری تنها با سازمان یابی اجتماعی میسر میشود

یک سال از خیزش اعتراضی در شهریور ۱۴۰۱ گذشت. پیش از هر سخنی ، باید یاد جانباختگان این اعتراضات را گرامی بداریم و به خانواده های این عزیزان و سایر دستگیر شدگان و آسیب دیدگان این اعتراضات همدلی و همبستگی عمیق خود را اعلام کنیم.

این اعتراضات  مانند تمامی اعتراضات سه دهه گذشته  بر بستر  شرایط اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران شکل گرفت، اما با اعتراض  مشخص به تبعیض جنسیتی وبا محوریت مطالبات اجتماعی زنان ، بخش های متفاوتی از جامعه را با شعار ” زن، زندگی، آزادی”  به خیابانها کشاند. این اعتراضات نقطه اوج جدالی ۴۰ ساله میان قوانین ارتجاعی حکومت اسلامی بر علیه زنان از یک سو و مبارزه دائمی جامعه با این قوانین و مناسباتی بود که فراتر از تحمیل های ایدیولوژیک حکومتی، زمینه ساز سرکوب مداوم تمامی جامعه و اعتراضات اجتماعی بود.

خیزش اعتراضی ۱۴۰۱ که با قتل مهسا امنیتی به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری به دست نیروهای پلیس صورت گرفت، شعله اعتراض  به شرایط اجتماعی اقتصادی و سیاسی را بار دیگر در خیابانها روشن کرد. این اعتراضات گسترده خیابانی اگر چه طی چند ماه از سوی نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی در ایران سرکوب شد، اما شرایط تازه ای را رقم زد که بازگشت به شرایط پیش از آن نه برای جامعه و نه برای حکومت امکان پذیر نیست.

 اعتراضات خیابانی در شهریور ماه گذشته در زمینه حقوق اجتماعی و حقوق زنان دستاوردهای مهمی داشته است ، تابوی گفتگو ناپذیری حجاب اجباری ، برای حکومت و نیروهای واپسگرای حامی آن را شکسته است و تا حدود زیادی آزادی پوشش را دوفاکتو به حکومت اسلامی تحمیل کرده است.

اگر چه اعتراضات اجتماعی در شهریور سال گذشته همچون اعتراضات خیابانی سه دهه گذشته بر بستر شرایط غیرقابل تحملی است که حکومت اسلامی سرمایه  بر جامعه اعمال کرده است، اما نمیتوان  شرایط ویژه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخلی و جهانی را نیز در این برهه زمانی نادیده گرفت.

تشدید تخاصم میان دول رقیب در منطقه زمینه ای را فراهم آورد تا نیروهای دست راستی مخالف حکومت اسلامی در داخل و خارج از ایران با استفاده از امکانات و سرمایه گذاری توسط آنها، تلاش کنند تا برای سهم بری هر چه بیشتر از قدرت، اعتراضات اجتماعی گروه های به جان آمده و معترض را مصادره و به سکوی پرش خود تبدیل نمایند. تلاش این جریانات از تخت افتاده داخلی و خارجی یکی دیگر از وجوه سرکوب طبقاتی  این اعتراضات به بی حقوقی ، تبعیض و فقر و فلاکت تحمیل شده توسط جناح های متفاوت سرمایه در ایران بود. این جریانات واپسگرای سیاسی تلاش نمودند تا با محدود کردن افق اعتراضات به مطالباتی غیر جدی و دمیدن بر آتش اختلافات قومی ، مناسبات اجتماعی و اقتصادی را که موجب شرایط فلاکتبار کنونی شده است را از زیر ضرب مردم معترض خارج کنند. تلاشی که نهایتا منجر به تجزیه این بلوک سیاسی ارتجاعی، که درحقیقت مجمع ابن الوقت های سیاسی و اقتصادی  بود، گردید.

از سوی دیگر بسیاری از رقبای منطقه ای و دولت های غربی پس از سرکوب وحشیانه اعتراضات  و مشاهده پتانسیل های سرکوب گرانه حکومت اسلامی  تلاش نمودند تا رابطه دوستانه تری با حکومت اسلامی برقرار نمایند.

اگر چه حاکمیت اسلامی سرمایه ایرانی باردیگر با سرکوب ددمنشانه اعتراضات اجتماعی  توانست از گسترش این اعتراضات به  حرکتی سازمان یافته برای سرنگونی اقتدار طبقه حاکمه جلوگیری کند، اما اعتراضات ” زن، زندگی، آزادی” تاثیر ات جدی بر رابطه حاکمیت با جامعه از یک سو و رابطه جناح های مختلف حکومتی با یکدیگر وتغییرات جدی در ساختار قدرت ، را در پی خواهد داشت.

علیرغم دست آوردهای مهمی که خیزش اعتراضی شهریور ۱۴۰۱ برای جامعه داشت و علیرغم حضور پرشور زنان و جوانان  در خیابانها و مقابله جدی با نیروهای سرکوبگر حکومت، اما به دلیل عدم حضور نهادهای اجتماعی و سیاسی سازمان یافته برای هدایت و طرح شعارهای فراگیر،  این اعتراضات به حرکتی سراسری با برنامه و اهداف اجتماعی  بلند مدت برای رهائی از بختک حکومت اسلامی تبدیل نشد.

سرکوب اعتراضات شهریور مردم به جان آمده از چهار دهه بی حقوقی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بار دیگر نشان داد که تنها راه مقابله با توحش سازمان یافته سرمایه داری در هر شکل دولتی و ایدیولوژیک مستلزم سازماندهی طبقاتی و اجتماعی در عرصه های گسترده است.

حضور سازمان یافته طبقاتی در عرصه های متفاوت جدال های اجتماعی بر سر زندگی ، شرط ضروری برای ادامه اعتراضات تا رسیدن به مطالبات مورد نظر است. سرانجام اعتراضات زن زندگی آزادی نشان داد، که  تنهابا تکیه بر پتانسیل های تاریخی ، اجتماعی و تاریخی طبقه کارگر در ایران است که میتوان در عرصه های متفاوت به تقابل با شرایط  غیر انسانیکنونی که محصول چندین دهه اقتدار سرمایه داری در ایران در اشکال متفاوت حکومتی است ، پرداخت. امروز بیش از هر زمان دیگر این واقعیت  بر همگان آشکار گردیده است که بدون نیروهای اجتماعی سازمان یافته در نهادها و تشکلهای متفاوت ، نمیتوان به مطالبات  اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی پایدار دست یافت.

اعتراضات سالهای اخیر، از اعتراضات خیابانی سال ۹۶ تا اعتراضات رادیکال و گسترده ۹۸ تا اعتراضات ۱۴۰۱ نشان داد ، راه حل بنیادی برای رهائی از شرایط غیر انسانی حاکم تنها در دستان طبقه ای  است که شاهرگ اقتصادی و تولید اجتماعی  را در دست دارد، طبقه کارگر.  این طبقه  برای رهائی خود و جامعه، تنها زمانی به  یک نیروی الزام آور اجتماعی ارتقا می یابد که در قامت طبقه ای متشکل و سازمان یافته در عرصه های اجتماعی و سیاسی  ظاهر شود.  به بیان دیگر تغییرات بنیادی اجتماعی، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی زمانی میسر میشود که نیروی سازمانیافته طبقاتی برای تحقق این تغییرات پا به میدان بگذارد.

گرامی باد یاد و خاطره جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱

نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران 

کارزار پشتیبانی از کارگران ایران

شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران 

                                                      شهریور ۱۴۰۲

                                                    سپتامبر  ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate