دو نوشته … زنان افغانستان در تقابلی سرنوشت ساز … جلاد و کرونا هر دو قربانی می گیرند

زنان افغانستان در تقابلی سرنوشت ساز

معاملات پشت پرده ناتو با طالبان، لاس زدن دولتهای ایران و چین با تروریست ها تلاش برای باز کردن راه کسب مجدد قدرت طالبان است. باید منتظر بود که یک صندلی هم در کنار متحدانشان در سازمان ملل اشغال نمایند. 

در هفته گذشته طالبان، نظر محمد خاشه کمدین مشهور قندهاری را بشکل فجیعی به قتل رساندند و جنازه اش را در بیابان رها کردند. بمب گذاری در مقابل مدارس، در درون سالنهای امتحانات دانشگاهی و مجالس عروسی، روزانه از مردم و کودکان بی گناه قربانی می گیرد. جامعه اففانستان در دو دهه گذشته توانسته است علیرغم همه این جنایات قدمهائی برای کسب حقوق فردی و اجتماعی بردارد. زنان در افغانستان برای هر قدمی که برداشته اند به مبارزه ای همه جانبه تا سرحد مرگ دست زده اند، کشته شده اند، مثله شده اند، گوش و بینی شان را از دست داده اند، به عنوان “هرزه و بدکاره” انگشت نمایشان کرده اند و در ملاءعام لینچ کرده اند. با وجود این توحش جلو رفته اند و توانسته اند سنگرهائی را فتح کنند. اما این دستاوردها با پیشروی طالبان نه تنها مورد تهدید قرار گرفته است، بلکه بطور فیزیکی جان هزاران زنی که در این امر تلاش کرده اند همراه بستگانشان در خطر جدیست. هر قدم پیشروی طالبان تهدیدی جدی برعلیه تمام این پیشروی هاست. 

حنبش برابری طلب و آزادیخواهی زنان ایران در چهاردهه گذشته در جدالی بیوقفه با جمهوری اسلامی بوده و حکومت آپارتاید را نشانه رفته است. این جنبش همواره بر ضرورت یک حرکت منطقه ای و جهانی قدرتمند علیه اسلام سیاسی تاکید کرده است. در شرایط امروز انتظار واقعی اینست که جنبش آزادی زن در ایران کنار مبارزه زنان در افغانستان بایستد، صدایشان باشد و این همسرنوشتی را بروز کند. از تهران و بیروت تا بغداد و کابل و آنکارا باید صدایمان را برعلیه ارتجاع اسلام و سرمایه و برای برابری و رفع تبعیض بلند کنیم. امروز بار دیگر این سوال واقعی در مقابل ما قرار گرفته است و باید تمام تلاش خود را برای نشان داده خطر پیشروی طالبان در افعانستان انجام دهیم. امر زنان در افغانستان امر جنبش برابری طلبی دنیا بویژه خاورمیانه است. بدون شک روی کار آمدن طالبان در افعانستان نه تنها جمهوری اسلامی را تقویت خواهد نمود بلکه موقعیت اجتماعی و سیاسی و حقوقی زنان را در اففانستان به عقب نشینی جدی وادار خواهد نمود و خطر پیشروی جریانات اسلامی را بالا می برد.

 

باید با این امر به مقابله برخواست و اجازه نداد بار دیگر باندهای سیاه اسلامی بر افغانستان چیره شوند. دفاع از جنبش برابری طلبی در افغانستان به معنای واقعی مبارزه علیه جمهوری اسلامی است که این روزها زیر ضرب مبارزات مردم در ایران قرار دارد. به حکومت تمام این جانیان و دست درازی آنها بر جان و مال مردم باید خاتمه داد. باید جنبش برابری طلب درخاورمیانه، بويژه در ایران و عراق، لبنان به همبستگی و یک حرکت جهانی در مقابل گسترش حاکمیت تروریسم در افغانستان و منطقه دامن بزند و با ایجاد همبستگی به یک مقابله بین المللی برعلیه اسلامی سیاسی دامن بزند. *

—————-

جلاد و کرونا هر دو قربانی می گیرند

روز سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ رئیسی جلاد پست ریاست جمهوری و سکان کشتی در حال غرق جمهوری اسلامی را در دست گرفت. در پشت پنجره های این مراسم حکومتی و روزهای منتهی به آن، فریاد سرنگونی جمهوری اسلامی و شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی” شنیده می شد. رئیسی جلاد در شرایطی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه می زند که نه فقط کشتارهای تابستان ۶۷ را در پرونده سیاه خود دارد بلکه باز قتل عام حکومتی مردم توسط کرونا را نیز بدوش دارد. امری که ما از روز اول بر آن تاکید داشتیم و امروز بخشی از حکومتی ها خود به آن اعتراف می کنند. 

 

رئیسی جلاد بعنوان رئیس جمهوری جدید می تواند مدتی برطبل رسوائی دولت قبلی بکوبد که برای کرونا کاری نکرده است. دولتی که کمتر از وی مقصر و جنایتکار نیست. اوج و شدت موج پنجم کرونا در ایران در شرایطی اتفاق می افتد که تقریبا تمام دولتهای جهان با ساخته شدن واکسن کرونا و انجام واکسیناسیون تلاش نموده اند که بر پاندمی غلبه کنند و اکنون صحبت از آمادگی برای مصونیت بیشتر می باشد. سران جمهوری اسلامی اما که در کابوس آبان بسر میبردند از همان ابتدا با کرونا به رذیلانه ترین شکل ممکن برخورد کردند و جان مردم را به میدان تسویه حسابهای جناحی و نمایش قدرت و سلطه خود بر مردم تبدیل نمودند. خامنه ای قاتل تمام کسانی است که بدلیل ممنوعیت ورود واکسن جان سپردند. خامنه ای و سران حکومت مسئول این قتل عام آگاهانه اند. این سیاست و وعده پوچ تولید واکسن داخلی، اکنون فاجعه ای را بوجود آورده که برای هر فرد تهرانی قبری مجانی وعده داده شده است. حکومتی که نان و آب و و زندگی را از مردم دریغ نموده است، اعتراض کنندگانی که خطر بی آبی جان و حیاتشان را تهدید می کند به گلوله می بندد، هر روز خانه عده ای را با بلدوزر تخریب می کند، در خیابان با اوباش سر کودک دستفروش میریزند و کتک میزنند، به جای تهیه و تامین فوری و رایگان واکسن استاندارد به قبرستان حواله می دهد. 

ناهید خداکرمی رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران تعداد ثبت مرگ های ناشی کرون را فقط در تهران با توجه به ثبت آن در بهشت زهرا تا چند روز پیش ۳۶ هزار نفر اعلام کرده است که بیشتر کشته شدگان را از میان جوانان و میانسالان اعلام نموده است. اما چند ساعت بعد دکتر پیام طبرسی رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری اعلام کرد که مرگهای ناشی از کرونا دو برابر اعداد اعلام شده است. به این شرایط وحشتناک باید ورود ویروس دلتا را هم اضافه نمود که بسیار مسری تر است. آمار اعلام شده فقط تهران را در برمیگیرد. با احتساب اینکه فقط بخش کمی از مردم ایران در تهران زندگی می کنند و اکنون تقریبا تمام شهرهای بزرگ قرمز اعلام شده است، بدون شک از وضعیت موجود در ایران باید بعنوان یک قتل عام نام برد و سران جمهوری اسلامی را بخاطر پیش گرفتن این سیاست جنایتکارانه و آگاهانه به پای میز محاکمه کشید. منابع پزشکی اعلام کرده اند که به خاطر تشدید شرایط کرونا این روزها حتی آب مقطر و سرم هم پیدا نمی شود. رهبران رژیم بر این امر واقفند که شرایط نامناسبی که پاندمی کووید ۱۹ در زندگی و سلامت مردم ببار آورده است می تواند در کوتاه مدت از سیل عظیمی که در راه است آنها را نجات دهد، حتی اگر این فرجه به قیمت تلف شدن جان صدها هزار انسان باشد. 

اما خیزش توده  دهها میلیونی مردمی گرسنه و منزجر را نمی شود مدتها به عقب انداخت. دولتها موظف هستند که امنیت جانی ساکنین کشور را حفظ کنند، حق برخورداری از درمان رایگان برای همه یک حق ابتدایی است و هیچ دولت و ارگانی نباید اجازه داشته باشد از این حق عدول کند. حکومتی که اساس بقای خود را بر جنایت و گرسنگی دادن مردم بنا نهاده است، کرونا را یک “نعمت الهی” میداند و بر جنازه های قربانیان موج سواری می کند. دوام این غده چرکین بر پیکر جامعه ایران ممکن نیست. فریاد سرنگونی باید به سیل و سونامی بدل شود تا با انقلابی زیر و رو کننده برای تغییر رادیکال اوضاع قدم برداشت. راهی دیگر وجود ندارد. 

٥ اوت ٢٠٢١

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate