سرمایه گذاری خارجی، گذشته و حال، و نقدی بر نگاه برخی چپها

اساسا سرمایه گذاری های خارجی در جهت انباشت هر چه بیشتر سرمایه به حرکت در می آیند. و تنها سود انگیزه این حرکت سرمایه است. سرمایه گذاری خارجی در پی به گردش در آوردن سرمایه که به دنبال سود بیشتر و سرمایه بلااستفاده ایی که دیگر در کشور خود ضرورتی ندارند و یا بیانی به اندازه کافی سود آور نیستند،  رو به خارج می گذارند. تنها انگیزه سرمایه گذاری در خارج کشور سود به مراتب بیشتر است. سرمایه گذاری دولتی در کشور کنار اندیشه سود آوری همچنین در جهت اشتغال اهالی/شهروندان خود است، آما این سرمایه دولتی را باز نمی دارد که در کشور دیگری با همین سرمایه سود های کلانی برایش مهیا می سازد بر آن چشم بپوشد. امروزه کشوری فقیر در کشور فقیر تر از خود به سرمایه گذاری برای سود بیشتر رو می آورند. سرمایه گذاران خصوصی خارجی هم در پی سود بیشتر بسته به قابلیتهایشان به سوی خارج به حرکت در می آیند. و این مکانیسم انباشت سرمایه به قول مارکس برای زنده ماندن همانند داراکولا دائما  به خون تازه نیازمند است و این تنها از طریق سرمایه گذاری بکر ممکن می باشد.

سرمایه گذاریها در گذشته اغلب انحصاری غیر رقابتی و استثمار کاملا بی رحمانه و بهره برداری از منابع و معادن بیشتر شبیه غارت گری علنی بود تا شکل سرمایه گذاری مرسوم در کشورهای غربی. همینجا بد نیست که بر این نکته تاکید شود که سرمایه گذاریها را می توان از جنب کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته و نحوه عملکرد آن هم مورد بررسی قرار داد. کشورهای توسعه نیافته معمولا در گذشته کلا در استبداد وحشیانه حکام خود قرار می داشتند و در شکل تعدیل یافته اش هنوز هم موجود می باشند و این مستبدین تنها با رشوه های کلان به هر قرارداد خفتباری تن می نهادند و پای آن امضا می گذاشتند؛ و جان و مال همه اهالی مملکت را در چنگ خارجیانی قرار می دادند که خطی به عنوان قرارداد از مستبدین حاکم می داشتند. آما سرمایه گذاری در کشورهای توسعه یافته اصلا قابل مقایسه با چنین وضعیتی نمی بودند و نیستند؛ و وضعیت سرمایه گذاریها غیر قابل مقایسه با کشورهای عقب افتاده و در حال توسعه می باشند. شرایط سرمایه گذاری گذشته در زمان حال حتی با رژیمهای استبدادی دیگر مهیا نیست و چه بسا بخاطر رقابتهای سرمایه گذاران متفاوت قراردادهای پذیرفته شدنی(در چارچوب نرم سرمایه) هم بسته می شوند. آما این به این معنا نیست که هنوز امضا کننده خارجی اهمیتی به سطح دستمزدها و یا شرایط ایمنی کار و یا بیمه و یا مکان و سطح زندگی کارگران و غیره کشور تقبل کننده سرمایه بدهند. چیزی که برای سرمایه گذار خارجی دارای اهمیت و جذاب است کارگر ارزان و حداکثر سود ممکن می باشد.

چپها (کمونیستها) رادیکالترین و سرسخترین در رابطه با متن قرارداد های سرمایه گذاری و علیه هر نوع سرمایه گذاریهای غیر منصفانه و غارتگرانه می باشند و دائما در تلاش برای اجرایی و برقراری قراردادهای منصفانه(در چارچوب نرم سرمایه) می باشند. آما بخشی از چپها در نوشته هایشان اینگونه القاء می کنند که هیچ نوع سرمایه گذاری را بالکل تایید نمی کنند. و کلا سرمایه گذاری خارجی را مترادف با غارت و چپاول منابع و معادن و ثروتهای کشور(ها) می داتستند و می دانند. که البته همانطوریکه خاطر نشان شد بخشا هم به بیراه نمی رفتنند. 

آما می دانیم سرمایه گذاری خارجی برای کشورهای توسعه نیافته و با سطح تکنولوژی پایین و برای بسیاری بدون منابع مالی لازم، برای توسعه، امری کاملا ضروری می باشند، و بدون آن، چه بسا سرمایه داری در این کشورها شکل نمی گرفتند و نمی گیرند. همانطوریکه مارکس هم بر امر حرکت سرمایه در جهت تغییر فرماسیون به سرمایه داری تاکید دارد که به بیانی در حرکت و انکشاف سرمایه چیزی جلو دار این حرکت نخواهند بود حتی دیوار چین هم توان ایستادگی در مقابل این حرکت سرمایه را دارا نمی باشد و کلا یکی از راههای اصلی انکشاف سرمایه در اقصای نقاط دنیا همین سرمایه گذاریهای خارجیست. مثلا سرمایه گذاری در زیرساختهای کشور یکی از اصلیترین راهها در توسعه سریع هر کشوری می باشد. البته سرمایه گذاریهای مونتاژ، سرمایه گذاری در بخش نفت، سرمایه گذاری در معادن، … سرمایه گذاری های خیلی ضروری و دارای اهمیت تقریبا به مانند زیر ساختها در هر کشوری می باشند. و بنابرین مخالفت با سرمایه گذاری خارجی در شکل تقریبا منصفانه(در چارچوب نرم سرمایه) و رقابتیش نه تنها بد نیست که خیلی هم خوب می باشد و مخالفت با سرمایه گذاری خارجی دلیل عاقلانه ایی را دارا نمی باشد.

انواع سرمایه گذاریها: دسته اول، زیر ساختی و عمرانی همانند خانه، جاده، راه آهن، تونل، سد، بنادر، فرودگاه، نیروگاه برق، پالایشگاه، ذوب آهن …، دسته دوم، سرمایه گذاریهای مونتاژ، سرمایه گذاری در بخش نفت، در معادن … و دسته سوم سرمایه گذاری یا وام خرید تسلیحاتی و سرمایه گذاریهایی که تنها هدف استفاده از سطح پایین دستمزد بخور و نمیر کارگران در صنایع تولید پوشاک و خوراک و اسباب و اثاثیه خانه و … که غرب معمولا در این نوع سرمایه گذاری های دسته سوم ید طولایی را داراست. ، و توجه ایی به سطح دستمزدها و ایمنی کار و یا ساعات کار  و سطح زندگی کارگران و بیمه و … ندارد و تنها به سود خود می اندیشد، مستندات در این زمینه آنقدر زیاد است که دیگر جایی به توضیح بیشتر در این زمینه نمی گذارد. سرمایه گذاری مونتاژ بعد از سرمایه گذاری زیر ساختی جزوه سرمایه گذاریهای مثبت ارزیابی می شوند که در کشورهاییکه صنعت و سرمایه لازم را ندارند یک گام موثر در جهت صنعتی شدن می باشند. ناگفته پیداست که هر سه دسته سرمایه گذاریها تنها برای ایجاد حداکثر سود برای سرمایه وارد میدان می شوند، که از کنار این سرمایه گذاریها، کشور تقبل کننده این سرمایه ها، یا استفاده بهینه می برند و یا زیانمند می شوند، که بسته به نوع و شرایط قرارداد دارد.

فرار و بی اعتنایی صندوق بی المللی پول و بانک جهانی و گریز سرمایه گذارهای غربی در سرمایه گذاری زیر ساختی و عمرانی به علت ریسک پرداخت بدهی ها خصوصا در کشورهای فقیر و توسعه نیافته جزوه اصول برنامه ایی این بنگاهای مالی و سرمایه ایی می باشند. تنها این بنگاهها ی بین المللی و مالی در مکانهایی فعال می باشند که دام بدهی، غارت منابع معدنی و فسیلی با قیمت ارزان و استثمار کارگران ارزان و به کارگیری آنان بدون رعایت استانداردهای شناخته شده ایمنی کاری یا حقوق مزایای شناخته شده کاری در غرب، بتواند به فعالیت بپردازند.

در مورد چین و روسیه شاید بخاطر اینکه در صنایع دیگری آنچنان جذاب از لحاظ تکنولوژیک نیستند و یا غرب این بازارها را در اختیار خود دارد، بیشتر به سمت قراردادهای زیر ساختی یا عمرانی کشورها می روند که از بابت باز پرداخت بدهی ها سرمایه گذاری های پر ریسک می باشند، که نه سرمایه گذارهای غربی و نه صندوق بین المللی پول و نه بانک جهانی حاضر به قبول ریسک در این نوع سرمایه گذاریها نمی باشند و در این نوع سرمایه گذاریها، خصوصا چین بدون رقیب، دروازه کشورهای عقب افتاده و توسعه نیافته برایشان باز می باشند. و این نوع سرمایه گذاری ها بدین ترتیب خیلی راحت نسیب چین و روسیه می شوند. جذابیّت دیگر سرمایه گذاران چین و روسیه در فاصله نزدیک ارزی شان به کشورهای در حال توسعه می باشد که پروژه ها را در برخی سرمایه گذاریها به یک سوم قیمت رقیب غربی شان می رساند. چین و روسیه همچنین از لحاظ تکنولوژیک اکنون در زمینه تاسیسات نفتی، اتمی، ساخت و ساز(فرودگاه، تونل، بنادر, جاده و…) با رقیب غربی خود دارای هم سنگی و یکسانی قرار گرفته اند. و معمولا برنده مناقصه یا قراردادها ی کشورهای در حال توسعه با حضور رقبای غربی خود می باشند. دلیل هم به خاطر شرایط مناسب قرارداد و نرخ پایینتر انها می باشد. لازم به گفتن نیست سرمایه های چینی و روسی هم در انتها بدنبال سود بیشتر برای سرمایه گذاری خود می باشند و از استثمار نیروی کار ارزان و منابع ارزان و … هم در این زمینه به هیچ نوع چشم پوشی نمی کنند.

سرمایه گذاری با هدف “دام بدهی” سالیان دراز ابزاری در دست غرب بوده و هست، که کشورهای بدهکار آنقدر سود می دهند که بعضی از این بدهیها تا چند برابر مبلغ دریافتی سود پرداخت می کرده اند. هم اکنون هم غرب مقام اول در بدهی یا “دام بدهی” دنیا را داراست. آما “دام بدهی” برای وابستگی و مقاصد سیاسی و نظامی و امتیازهای دیگر هم مورد بهره برداری بسیار قرار گرفته می شود. 

عدم شفافیّت در متن قراردادها و پوشیده نگه داشتن متن قراردادها در کشورهای استبدادی و دیکتاتوری، در کنار همه سوء استفاده ها که اهالی ممالک دیکتاتوری زده با آن دست به گریبان می باشند. می گویم آهالی چون در دیکتاتوری ها از شهروندان خبری نیست. شهروندان معمولا در دموکراسی های بورژوایی به اهالی کشور اطلاق می شوند که دارای حقوق سیاسی و مدنی و قانونی و …میباشند. در انتها مشگل سرمایه گذاری ها نیستند، مشکل متن قرارداد و شروط در آن و منصفانه بودن آن با معیارهای شناخته شده حقوقی و اخلاقی بین المللی ست. چون می دانیم کلاه برداری هم بخشی ذاتی از نظام استثماری سرمایه جهانی گشته است.

حسین جوینده

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate