آیا اعتلای انقلابی در ایران در شُرف تکوین است؟

آیا اعتلای انقلابی در ایران در شُرف تکوین است؟

 اعتلای انقلابی و بدیل سوسیالیستی و ارزیابی این دو مقوله در شرایط کنونی

محرک این نوشته در پاسخی به مخالفین منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران می باشد

مسلما خیزشهای جدّی بسیاری در پنچ ماهه اخیر علیه رژیم مستبد و ارتجاعی حاکم را شاهد بوده ایم. این خیزشها جهت اصلیش، سرنگونی رژیم مذهبی مستبد حاکم است. رژیم در چنبره فلج اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است. تحریمها و بی کفایتی مدیریتی اقتصادی در راس هرم اداره ی کشور فکتورهای اصلی این بحران می باشند. و لازم به توضیح نیست چندین دهه است که عموما دیگر توده ها خواهان گذر از این نظام خود کامه  و سرکوبگر می باشند. 

آما مسئله ایی که برای ما کمونیستها مورد توجه هست اینستکه چه مقدار از این حرکتها در همسویی با ایده ی سوسیالیستی و بدیل سوسیالیستی گام بر می دارد. اینجاست که ما با توجه به دانش اینکه چه قوایی پشت سر این بدیل می باشد از اعتلای انقلابی صحبت به میان می آوریم، زیرا انقلاب از نگاه ما فقط با مفهوم بدیل سوسیالیستی معنی می یابد وگرنه می توان از انقلاب از معنی عام آن که همانا سرنگونی بدون تغییر ساختار هاست صحبت نمود، آما دیگر از معنی خاص اعتلای انقلابی در جهت انقلاب سوسیالیستی نمی توان حرفی به میان آورد.

وقتی از اعتلای انقلابی صحبت می کنیم، باید به داده های درون جامعه و سیگنالهایی که دال بر مطالبه بدیل سوسیالیسی در میان انقلابیون در میدان می باشد رجوع کرد. هرچند بنا به بحران اقتصادی حاکم بر جامعه، تحت فشارترین و آسیب پذیرترین طبقه و اقشار  جامعه کارگران و مزدبگیران و فرودستان جامعه می باشند که  بیشترین اعتراضات و اعتصابات و خیزشها و قیامها را هم رقم زده اند. آما با وجود همه اینها نمی توان به سادگی این نیرو عظیم را در شمار نیرو خواهان انقلاب سوسیالیستی قلمداد نمود. 

برای اینکه  به چنین مهمی برسیم می بایست توده ها خواهان این نوع سیستم باشند و آنرا در اعتراضات  خود برجسته نمایند. برای همین یکی از راه های شناسی چنین مطالبه ایی، می بایست به  میان کارگران و توده ها  رفت. باید به میانشان در کارخانه ها و موسسات و در آنجاهاییکه به کار مزدی مشغولند، به محل کارهایشان رفت.  رفت و دید و شنید و پرسش کرد که چه مقدار به ایده سوسیالیسم باورمند می باشند و چقدر خواهان بدیل سوسیالیستی می باشند. و همچنین طریق دیگر نشان از این مطالبه را در سیل اعتراضات خیابانی در پرچمها و شعارهایشان می توان جستجو کرد. باید دید این پرچمها و این شعارها چقدر در مطالبه بدیل سوسیالیستی در میان توده ها فراگیر می باشند. البته نظر سنجی در مورد بدیلها هم راهی دیگرست و همچنین مطمئنا راه و روشهای دیگری هم  برای این سنجشگری مهم موجود می باشد.

حالا سوال این می باشد که در کشور ما ایران در اعتراضات اخیر در خارج و داخل چند درصد شعارها و پرچمها سرخ و سوسیالیستی بوده اند. اگر ما در همین برآورد ساده به اغراق برویم مسلما این مهم همه تحلیلهایمان را، همه تاکتیکها و استراتژی های ما را به بیراه خواهد برد. مثلا با برآورد اغراق آمیز به این نتیجه برسیم که در میانه راه اعتلای انقلابی (سوسیالیستی) می باشیم و انقلاب سوسیالیستی، در شکست و براندازی حاکمیت جبار اسلامی، برآمدی حتمی ست! که می بینیم برخی از احزاب و سازمانها به این دام افتاده اند و تحلیلی غلط از اوضاع می دهند و توقعات غیر واقعی در ائتلافها و منشور ها دارند. در ائتلافها و منشورها به چیزی کمتر از بدیل سوسیالیستی و لغو کار مزذی و محو مالکیّت خصوصی رضایت نمی دهند. به قولی سنگ اول را نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج.

البته این معضل، این نگاه تنها دامنگیر احزاب و سازمانهای چپ  نیست بسیاری از فعالین سندیکایی و اتحادیه ایی و راس این تشکلها و بیانیه نویسانشان اسیر این نگاه می باشند که به جای بررسی وضعیتی که با آن دست به گریبانند که می بایست در جهت سازمانیابی ومبارزه  طبقاتی اش برنامه ریزی کنند بیشتر برایشان فرجه ای ست برای تاخت خیال و آمال و آرزو های سوسیالیستی شان. از همین قبیل است در جای جای “منشور مطالبات حداقلی نهادها” آنجاهاییکه از انقلاب اجتماعی(سوسیالیستی) و الغای استثمار و … حرف به میان آورده شده است نکاتی ست که بیشتر به آمال و آرزو بیانیه نویس ربط پیدا می نماید تا با دنیای واقعی مطالبات توده های میلیونی.

امروز نزدیکترین و واقعی ترین تحلیل و تفسیر از شرایطی که عامل بروز اعتراضات و خواست سرنگونی  شده است وضعیت اسفبار اقتصادی توده ها ست که توده ها راه حل آنرا فعلا تنها عبور از استبداد – و مطالبه نظامی دموکراتیک می دانند، که در همین حال آنرا حلال مشکلات اقتصادی خویش هم می بینند. نظامی که به آزادیهای سیاسی، آزادی بیان و مطبوعات و احزاب وتشکلهای مستقل کارگری و انتخابات آزاد احترام می گذارد. نظامی که احترام به مطالبات اتنیکی و برآورد نیازهای جامعه مدنی، و برابری زن و مرد، برابری در مقابل قانون، داشتن قوانین مترقی و تفکیک قوای سه گانه و … راا مراعات و پذیرفته شده می داند. نظامی که با این مختصات به نیازهای معیشتی، درمان مسکن و آموزش و پرورش و غیره پاسخگو خواهد بود. اینکه این ایده توده ها درست است یا غلط، به آنها از طریق رسانه های دست راستی غالب شده است یا خود به آن رسیده اند مورد بحث ما نیست. مهم در بحث ما این است که مشاهدات ما چیزی فرا تر از این را به ما نمی گوید.  متاسفانه فعلا مطالبه بدیل سوسیالیستی یا لغو مالکیت خصوصی در اذهان توده ها دارای جایگاهی نیست. 

مسئله امکان آزادی های لیبرالی، البته برایم عجیب است وقتی که با یک جستجویی ساده اینترنتی می توان دریافت چه تحولات اساسی و دموکراتیکی در نصف دنیا در نیم قرن گذشه اتفاق افتاده، آما رفقایی خیلی راحت مصرّند که این مستندات را نبینند و قاطعانه امکان هر نو تحول دموکراتیک را در سیستم بورژوایی غیر ممکن جلوه دهند و آنرا ناممکنی سیستمی قلمداد نمایند و یا لااقل برای کشورهای غیر متروپل اینطور می نمایانند. آما این بحث امکان آزادیهای لیبرالی سیاسی از اهمیّت مرکزی برخوردار است، زیرا یکی از دلایلی که رفقا به شکل کلی و نه تحقیقی و استدلالی بر آن تکیه دارند همین عدم امکان حاکمیتی سکولار و دموکرات با سیستم بورژوایی با آزادی های لیبرالی در ایران می باشد. شواهد انکار ناپذیر فرو ریزی نیمی از رژیمهای  مستبد و دیکتاتوری دنیا در نیم قرن گذشته و تبدیل آن به دموکراسی هایی که حتی سوسیالیستها با رای توده ها در بعضی از این کشورها به قدرت رسیده اند و همچنین نیمچه دموکراسی ها  که به رژیمها (هایبرد) مشهورند، که هم بخشا دموکراسی و دیکتاتوری ند ¼ دیگر کشورها را در بر گرفته است. و حقیقتی که امروزه تنها کمتر از ¼ کشورها موجودند که با استبداد و دیکتاتوری خل دست مواجه اند مانند کشور ما، که یکی از بدترینهای اینان است که در دنیای امروز پایان کارکرد آنها به یقین تا یکی دو دهه دیگر رقم خواهد خورد. بنظرم اذعان به این واقعیتها پشت کردن به سوسیالیسم نیست بلکه شناسایی مستندات به ما کمک می کند که با اتخاذ روشهای مناسب راه پیروزی طبقه کارگر و سوسیالیسم را فراهم آوریم البته با اتخاذ خط و مشی ایی که با  شرایط تازه و موجود تنظیم و هم خوانی داشته باشد. البته این بحثی نیست که بتوان اینجا به شکل سرسری بدان پرداخت و این مهم در خور بحثی مفصلتر و مستند تر و جداگانه ایی خواهد بود.که در آینده بدان خواهیم پرداخت.

در جمعبندی آخراینکه ما در دوران اعتلای انقلابی که به انقلاب سوسیالیستها ختم شود قرار نداریم، زیرا در اعتراضات وسیع توده ایی خارج و داخل نشانی بر غلبه پرچمهای سرخ سوسیالیستی بر باقی آلترناتیو های دیگر را به تجربه ندیده ایم. و افسانه عدم امکان رژیمی دموکراتیک بخاطر وجود ترند جهانی محو استبداد ها و دیکتاتوری ها از  پنجاه سال پیش واقیتی انکار ناپذیر می باشد. و نتیجه اینکه برای برپایی رژیمی پایبند به آزادی و دموکراسی ما احتیاج به همگرایی نیروهای چپ و کمونیست و جمهوریخواه و مترقی در مقابل آلترناتیو های راست و ارتجاعی می باشیم، که منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران این جبهه را حول محور دموکراتیک خویش گرد آورده است.-

جوینده 

۲۳ فبیواری ۲۰۲۳

۴ اسفند ۱۴۰۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate