نکاتی درارتباط با کار اجتماعا لازم نوشته سهراب ن

نکاتی درارتباط با کار اجتماعا لازم نوشته سهراب ن

برخی از بخشهای نوشته مرا بر آن داشت تا اظهار نظری کوتاه در مورد نوشته مورد نظر بنویسم که از قرار زیر است.

در بخش دوم پاراگراف شماره چهار بعد توضیح صحیحی در مورد کار اجتماعا لازم یک مرتبه با درک ناصحیحی از کار اجتماعا لازم مواجه می شویم که نوشته اید : 

تا این‌جا، در می‌یابیم که موضوع در رابطه با کارلازم روزانه کارگران است،” 

که بنظرم شما با مربوط ساختن کار اجتماعا لازم با کار لازم و کار اضافی که پیشتر در بالا، بند یک و دو، توضیح داده اید خواستید توضیح دهید. و در ادامه با جمعبند این ایده این گونه نامربوط به موضوع توضیحتان می گویید 

“به بیان دیگر؛ کارلازم مشخصی که در شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری، ارزش مصرفی تولید می‌کند، چون در درجه نخست، برای مبادله و فروش است نه مصرف شخصی، بلافاصله عروج می‌کند و به کار مجرد تبدیل می‌شود که ارزش کالاها را تعیین می‌کند.” 

که ربط آنرا در توضیح کار اجتماعا لازم و چگونگی اینکه کار مجرد اصولا چیست؟ که البته با مثال درخت و درخت سیب، توضیح لغت تجرید را دادید آما تجریدی که ربط به موضوع بحث بود را مغفول باقی گذاشتید.

و در بند پنج به نوشته ایی دیگر بر خوردم که آن متن بنوعی این ایده را در من تقویت کرد که شما ایده کار اجتماعا لازم و کار مجرد بودن را در حین بیان درست آن در بخشهایی از نوشته تان با برداشتهایی دیگر که ارائه می دهید نشان از ایده ناکامل این ایده در ذهن شماست، مثلا نوشته اید :

” پس ارزش نهایی یا قیمت نهایی کالاهای ساخته شده برابر خواهد بود با: C+V+S (حرف سی معادل است … ” 

آما اشکال این نوشته اینست که شما جمع جبری سرمایه، و سرمایه متغیر و ارزش اضافی را مترادف “ارزش نهایی یا قیمت نهایی” کالاها قرار می دهید. انتقادی که مارکس به اسمیت دارد. چون همین بخش کار اجتماعا لازم وکار مجرد مارکس ارزش یک کالا را تنها زمان مصرف شده در آن می بیند. البته فرمول بالا در بیان ارزش کلی که این سرمایه دار در گردش انداخته درست است و نه در بیان قیمت یک کالا، زیرا وقتی این کالای مشخص در تقابل با کالاهای همسان خود قرار می گیرد میانگینی بدست می آید که آنرا کار اجتماعا لازم می گویند که تعیین می کند که چقدر از زمان مصرف شده در آن می تواند به حساب آید که در تعیین قیمت و ارزش کالا حرف آخر را می زند. پس می بینیم جمع جبری فرمول بالا می تواند سه حالت به خود بگیرد یکم کمتر محاسبه شده باشد ، دوم درست و دقیق باشد و سوم بالاتر باشد.

بنظرم برای درک بهتر کار اجتماعا لازم بر یک نکته اساسی باید تاکید اکید بگذاریم و آنهم ” ارزش یک کالا نماینده کار انسانى صاف و ساده، یعنى نماینده صَرف کار عام [یا مجرد] انسانى است.” 

مارکس زمانی از انتراع همه محصولات کارهای انسانی به شکل کالاهای مصرفی همانند میز، خانه، نخ و غیره حرف می زند در این انتزاع خاصیت مصرفی شان را از معادله حذف می نماید همزمان محصول کار که اشکال مشخص و متنوع کار نجار و بنا و ریسنده و یا هر نوع کار دیگر هم هست در انتزاع یا تجرید محو می شود چیزی که باقی می ماند همانا همه به یک نوع کار، به کار مجرد انسانی تحویل گشته اند. 

وقتی صحبت از مبادله برابرهاست صحبت از کار مجرد به شکل مفرد و جدا افتاده از کل بی معناست، تنها زمانیکه همه کارها به همانند یک نوع کار با یک واحد مشخص با هم سنجیده می شوند کار مجرد انسانی می باشند . آن واحد مشخص هم زمان یست که مصروف همه کارهای متفاوت با خاصیتهای متفاوت و اکنون برهنه از خاصیت و کیفیتشان تنها با زمان مصروف در آن سنجیده می شوند و معیار سنجش آن هم کار اجتماعا لازم است که میانگین مشخص هر کالای مشخص است بعنوان مثال میانگین متوسط زمانی ساختن یک میز توسط چندین تولید کننده مشابه برای این کالای مشخص تعیین کننده زمان مصرف شده برای چنین کالایی را کار اجتماعا لازم این کالا می نامیم و نخ در رقابت با تولیدهای دیگر نخ و میانگین زمان مصرف شده در تولید آن همانا کار اجتماعا لازم یک قرقره با کیفیت و کمیت برابر این کالا می باشد. و به همین ترتیب برای هزاران کالای دیگر. زمانیکه کار اجتماعا لازم هر کالایی به صورت جداگانه روشن گردید، آنگاه ست که مبادله کالاها با مقدار معین نیروی کار انعقاد یافته در کالا که کار مجرد انسانی می نامیم مبادله برابر را ممکن می سازد. یعنی اگر یک کالایی معادل ده ساعت کار مجرد اجتماعا لازم برده برای یک مبادله برابر می بایست با ده تا کالای دیگر که هر کدامشان یک ساعت کار مجرد برده اند مبادله گردند. می بینیم زمانی همه نیروهای کار مصرف شده با مقیاس زمان صرف شده در آن ارزششان سنجیده می شود به عنوان کار مجرد انسانی بیان می شوند. و اینجا چون زمان کار عامل اصلی و تعیین کننده گی دارد دیگر نوع کار و محصول مشخص نقش فرعی و غیر لازم در بیان ارزش دارا می باشند و به همین خاطر غیر لازم در مطرح شدنشان.

حسین جوینده

۲۵ آبان ۱۴۰۲ نوامبر ۱۵ ۲۰۲۳

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate